خداحافظی با نجف دریابندری؛ مترجمی که سانتیاگوی پیر را به جنوب ایران آورد | پایگاه خبری صبا
امروز ۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۵۱

خداحافظی با نجف دریابندری؛ مترجمی که سانتیاگوی پیر را به جنوب ایران آورد

به بهانه درگذشت نجف دریابندری مترجم و نویسنده نامدار ادبیات مروری بر خلق و خوی ادبی وی داریم.

به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری صبا، دیروز ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ خبر درگذشت نجف دریابندری مترجم نامدار آثار همینگوی، فاکنر، مارک تواین، دکتروف و… در ۹۱ سالگی منتشر شد. سال ها بود می دانستیم که نجف دریابندری به سرزمین فراموشی قدم نهاده و در بستر بیماری است، انتظار شنیدن خبر درگذشتش را هم سال ها بود که همگی داشتیم با این حال به شخصه تصور اینکه در عرض کمتر از چند دقیقه خبر درگذشت یک مترجم کهنسال این چنین در شبکه های اجتماعی گسترش یابد و وایرال شود نمی کردم.

دریابندری به گونه ای همچون نویسنده مورد علاقه اش ارنست همینگوی فراتر از شغلش بود. خیلی ها او را می شناختند حداقل در منطقه جنوب که این طور بود. بسیاری از بزرگترهای ما (در استان های بوشهر و خوزستان) با شنیدن نام پدر دریابندری؛ ناخدا خلف ظلم آبادی، قوم و قبیله او را در روستای چاه کوتاه بوشهر به یاد می آوردند.

نجف دریابندری برای اهالی ترجمه هم یک کاراکتر بی مثال بود، معروف بود که مدرسه را رها کرده و انگلیسی را با دیدن فیلم ها در سینماهای آبادان به صورت خودآموز فراگرفته است با این حال برای او که ترجمه را آکادمیک نیاموخته بود، گذر زمان نه تنها ترجمه هایش را بی اعتبار نکرد بلکه بر دقت و توانایی عجیب وی بر ترجمه صحه گذاشت. مترجم های آکادمیکِ مهم ایران هم هیچگاه تصمیم به بازترجمه کارهای او نگرفتند گویا دریابندری آینده را می دید می دانست اگر ترجمه را صرفا به این دلیل که اغلب خواننده هایش به منابع اصلی دسترسی ندارند سرسری انجام دهد آینده درباره او مهربان نخواهد بود بنابراین خط به خط آثارش را با دقتی مثال زدنی که برای امروز نیز یک معیار به حساب می آید، ترجمه می کرد.

به واقع نجف دریابندری تنها یک مترجم صِرف نبود، او به واسطه شناخت دقیقش بر ادبیات و نویسنده های دنیا مقدمه های شگفت انگیزی نیز بر کتاب هایی که ترجمه می کرد می نوشت. او مولف «کتاب مستطاب آشپزی» هم بود و مدت ها سردبیری انتشارات معتبر فرانکلین را نیز برعهده داشت.

دریابندری یک مولف تمام عیار بود، اما این که او می خواست نقش خود به عنوان مولف را همواره چه در ترجمه هایش و چه در مصاحبه هایش ایفا کند اتفاقی است که ممکن بود به مذاق عده ای خوش نیاید.

درباره نقش او به عنوان مولف باید بگویم، به شخصه به عنوان یک بندرنشین جنوبی، خواندن «پیرمرد و دریا» همینگوی و دریابندری یکی از لذت های فراموش نشدنی ام در حوزه ادبیات است. یکی از اصلی ترین دلایل علاقه وافر من به ترجمه نجف (به واسطه آنکه نامش در حوزه فرهنگ ایران یکتا بود، خیلی ها تنها با همین اسم کوچک او را به یاد داشتند) برخلاف دیگر ترجمه های موجود این است که او، سانتیاگو سواحل کوبا را تا آنجا که خللی به متن همینگوی وارد نشود بومی کرده است، همان کاری که دیگر جنوبی بزرگ فرهنگ ایران ناصر تقوایی به گونه ای در «ناخدا خورشید» انجام داد. تقوایی در اقتباسش از «داشتن و نداشتن» همینگوی، هری مورگان را چنان به ناخدا خورشید تبدیل کرد که گویی این کاراکتر ذاتا جنوبی بوده است. دریابندری هم این جا با وفادار ماندن به متن و لحن همینگوی، «پیرمرد و دریا» را آنگونه برگردان کرده که گویی سانتیاگو، ناخدایی پیر و نحیف با چفیه ای بر سر در شب های شرجی شهرهای جنوبی «دیّر» و «کَنگان» در استان بوشهر است، پیرمردی که شب هنگام برای کسب روزی به دل آب های خلیج فارس می زند. شاید اگر همینگوی در جای جای اثر ماندنی اش از جو دی‌ماجیو و بیسبال و دیگر نام های مربوط به ورزش آمریکا یاد نمی کرد دریابندری با عبارات بومی بی مثالش چون «بمبک» و «شالو»، «پیرمرد و دریا» را به کل از آن خود می کرد.

در تایید این گفته که نجف یک مولف تمام عیار بود به دو مورد شاخص اشاره می کنم؛ دریابندری در یکی از آخرین مصاحبه هایش در پاسخ به چرایی ترجمه نکردن اثری از شکسپیر گفته بود: آمادگی این کار را نداشتم، الان هم ندارم.

او بر این عقیده بود که مترجم برای ترجمه یک اثر باید در زبان آن نویسنده حل شود، به گونه ای که خواننده احساس کند که با اصل اثر مواجه است نه با یک اثر ترجمه. شاید راز محبوبیت ترجمه های مترجمِ خودآموخته ما نیز همین باشد.

دیگر مورد نیز به کاوه میرعباسی یکی دیگر از مترجم های شاخص کشورمان برمی گردد، میرعباسی در یادداشتی در شماره ۱۸۱۴ روزنامه شرق می نویسد که بیشتر ترجیح می دهد به جای ترجمه فارسی یک اثر، متن اصلی آن را بخواند با این حال نجف دریابندری یکی از معدود مترجمانی است که در این زمینه برای او استثنا قائل است، چون به اعتقاد میرعباسی ترجمه‌ های دریابندری، خود نوعی آفرینش جدید هستند.

در پایان به یکی از خصوصیات اخلاقی مشهور دریابندری اشاره می کنم که خالی از لطف نیست، معروف است که آدم بسیار خوش مشربی بود و هرگاه در محفلی حضور داشت با سخنان و شوخی هایش همچون نگینی در مجلس می درخشید و البته از کسی که بی واسطه با نثر نویسنده های دنیا دیده و خوش مشربی چون همینگوی و مارک تواین آشنایی داشت، چیزی غیر از این هم انتظار نمی رفت.

محمدامین شکاری

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است