«وداع»؛ اثری در ستایش انسانیت | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۰۸
نوروز در خانه-1

«وداع»؛ اثری در ستایش انسانیت

پویا نبی نویسنده و منتقد سینما برای روزهای ماندن در خانه پیشنهاد می دهد فیلم «وداع» را تماشا کنید.

خبرگزاری صبا- پویا نبی: در ابتدای این سلسله یادداشت های کوتاه که مناسبت نوروز و توامان ایام قرنطینه برای این خبرگزاری وزین خواهم نوشت ذکر سه نکته کلیدی لازم و حائز اهمیت است:

یک. یادداشت های پیش رو به هیچ عنوان نقد و یا تحلیل اثر مورد نوشتار نیست بلکه صرفا یک ریویو و توضیح کلی در مورد کتاب و یا فیلمی است که توسط نگارنده برای این ایام سخت توصیه می شود.

دو. در این روزهای هولناک که به هر وسیله ای در بمباران خبرهای یاس آور هستیم مبنای این انتخاب ها را به عمد آثاری امیدبخش و در راستای تزریق شور زندگانی به مخاطبان خود قرار دادم.

سه. سعی شده فارغ از هر جغرافیا، زمان و ژانری انتخاب های داشته باشم و به فهرستی محدود و صرفا هماهنگ با یک سلیقه خاص بسنده نکنم.

فیلم «وداع» ساخته لولا وانگ

در روزها و شب های که نگاه بدبینانه جهانیان به سمت کشور چین خیره شده است و حتی در یک قضاوت تا حدی توام با ساده نگری با تحلیل های چون انقدر غذاهای عجیب غریب خوردن که اینجوری شدن! و یا جمعیتشون از بس زیاد هست می خواستن با این ویروس اون رو کاهش بدن! مواجه هستیم تماشای «وداع» دومین ساخته کارگردان جوان چینی لولا وانگ به شدت توصیه می شود.

فیلمی که در کنار دیلاق (کانتمیر بالاگف)، جوکر (تاد فیلیپس) و فانوس دریایی (رابرت ایگر) برای من جزو آثار شاخص سال گذشته میلادی و البته جزو انسانی ترین آنها بود. کافی است نگاه توام با احترام به انسان این فیلم را با اثری چون انگل (بونگ جو-هو) مقایسه کنید و برخورد این دو فیلم را با مناسبات انسانی، خانواده، مرگ و البته شور زندگی قیاس کنید که چگونه فیلمساز چینی ما که این روزها سرزمینش متهم به کشتار وسیع انسان های بی گناه است در میزانسن ها، فیلمنامه و مهم تر از همه تفکر کلی اثرش به شخصیت های فیلمش با احترام نگاه می کند.

«وداع» داستان پیرزنی حدودا هفتاد ساله و اهل کشور چین است که فرزندان و نوه های او سالیان سال است از چین مهاجرت کرده و به قصد آینده ای بهتر راهی کشورها و قاره های دیگر و در همه این سال ها صرفا از راه دور با او مکالمه داشته اند.

داستان از جایی آغاز می شود که نوه دختری این پیرزن با نام بیلی که در آمریکا دانشجو است متوجه می شود مادر بزرگش حدود یک ماه دیگر بر اثر بیماری سرطان پیشرفته با زندگی وداع خواهد کرد پس به همراه خانواده خود پس از ۲۵ سال به بهانه یک عروسی به زادگاهش بازمی گردد و خانواده مجددا دور هم جمع می شوند و چالشی بین آنها شکل می گیرد که آیا باید حقیقت را به مادر بزرگ گفت و یا بگذاریم آسوده و بدون نگرانی روزهای پایانی عمرش را سپری کند؟ و همین گردهمایی خانوادگی باعث خلق لحظات طنز و تراژیک جذابی در طول اثر می شود.

فیلم همانطور که در ابتدای آن قید می شود بر اساس یک داستان واقعی است و ماجرایی را به تصویر می کشد که چند سال قبل برای کارگردان فیلم عینا اتفاقا افتاده و نکته حائز اهمیت در آن است که شخصیت عمه بزرگ که این خبر را در ابتدای فیلم به نوادگان آن پیرزن چینی می دهد در حقیقت عمه واقعی خود کارگردان است.

«وداع» برای من فقط به دلیل فیلمنامه مینیاتوری آن صرفا فیلم واجد ارزشی نیست بلکه در طراحی میزانسن هایش و هم به عنوان اثری خلاقه نمود پیدا می کند، نمونه عینی این میزانسن ها را می توان به سکانس جذاب و شلوغ خوردن شام در آن رستوران چینی ارجاع داد که اعضای خانواده در حالی که بر سر زندگی و تحصیل در آمریکا بهم تک و پاتک می زنند حجم زیادی غذا که اجساد حیوانات دریایی است فور گراند و از مقابل آنها عبور می کند.

در نهایت باید بگویم «وداع» برای من یاددآور سینمای کلاسیک آسیای شرقی است و با کمی اغماض و خوش بینی این فیلم را چه در طراحی داستانش و چه در جهان بینی انسانی اش می توان وام دار فیلمسازانی چون یاسوجیرو اوزو تلقی کرد که چگونه بدون افتادن در دام اثری فخرفروشانه فیلمی گرم خلق کرده است.

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است