به گزارش خبرگزاری صبا، بهمن کیارستمی فرزند زنده یاد عباس کیارستمی که فیلم «سوهانک» را به جشنواره فیلم تصویر هدیه داده است، درباره این فیلم یادداشتی نوشته که پیش از این در کتاب «مرگ و دیگر هیچ» منتشر شده است.
در متن بهمن کیارستمی آمده است: «باز همسایه منزل ابوی زنگ زد که چه نشستهای که خانه روی آب است. رفتم و دیدم واویلا، باز لولهای ترکیده و فوارهای سربرآورده. لولهکش آمد و رفت توی موتورخانهی زیرزمین و فلکهی اصلی را بست. آن زیرزمین، محل کار ابوی بود و روی کاغذی که هنوز به دیوار است نوشته: «این زیرزمین، زیرِ زمین نیست، در روی زمین، زیرِ زمین، زیرزمینی به از این نیست.»
این زیرزمین قفسهای دارد که هنوز پر از خرت و پرت است. در این سه سال چندباری توی قفسه را نگاهی کرده بودم و باز درش را بسته بودم. این بار ولی نگران از نمکشیدن محتویات، هرچه در طبقات پایین بود بیرون ریختم تا ببرم بگذارم یک جای امن و خشک. لای خرتوپرتها یک کیف چرمی کوچک هم بود که تا آن روز ندیده بودمش. توی کیف، ۷ حلقه نوار Hi8 بود با توضیحاتی به خط خودم.
سال ۷۵، وقتی روی ایدهی فیلم طعم گیلاس (که آن موقع اسمش بود سفر به صبح) کار میکرد به جای نوشتن فیلمنامه، یک ماکت ویدئویی از فیلم ساخت. او و من و یک دوربین Hi8 میرفتیم در تپههای سوهانک و او پشت پاترول، آقای بدیعی بود و من پشت دوربین، سرباز یا کارگری بودم که باید خاکش میکرد. آقای بدیعی سرطان دارد و نگران وقتیست که دیگر اختیار تنش را ندارد. در عین حال آقای بدیعیِ ماکت طعم گیلاس، با آقای بدیعی خود طعم گیلاس فرق میکند و به افسردگی او نیست، از او عصبانیتر و نگرانتر است، به هیچکس نمیتواند اعتماد کند و میخواهد تا آخرین لحظه و حتی بعد از آن، اختیار کامل همهچیز دست خودش باشد و دربارهی همهچیز، خودش تصمیم بگیرد.
در همان سالها، با این ۷ حلقه نوار فیلمی ساخته شد به نام «طرح» دربارهی شیوهی کار کیارستمی در طعم گیلاس. اما حالا که بیستوچند سال گذشته و آقای بدیعی/کیارستمی آن طوری مرده، به نظرم آنچه در این نوارها هست (به خصوص در یکی از آنها) طرح یک فیلم سینمایی نیست، بلکه وصیتنامهی مردیست که دارد رو به یک دوربین Hi8 میگوید: «میخواهم با مرگ خودم بمیرم، نه با مرگ پزشکی.» دارم فکر میکنم در روز تولدش در اول تیر، تمام شصت دقیقهی یکی از این نوارها که رویش نوشته «سوهانک» در جایی نمایش داده شود. این حلقه فیلم همانقدر دیدنیست که یادداشتهایش در سررسید سال ۱۳۷۶ خواندنی بودند.»
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است