«خورشید»؛ دارای ساختاری مستحکم و ثباتی درونی

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا، روح انگیز شمس کارگردان و منتقد با نگاهی به «خورشید» ساخته مجید مجیدی به نقد آن پرداخته است.

متن یادداشت بدین شرح است: «برآیند فیلم هایی که تا امروز در سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر به نمایش در آمده، به لحاظ روان شناختی و به تبع آن به لحاظ فردی، توجیه شده نیست و تقریبا می توان گفت بیشتر فیلم ها به یک تم و محتوا سوق پیدا کرده اند و از جامعه ای سخن گفته اند که باردار و آبستن تلخی و افسردگی و بی انگیزگی و ناامیدی است.

فیلم هایی چون دوزیست، سه کام حبس، خون شد، شنای پروانه، خورشید و… همه به فقر و تنگناهایی که برآمده از آن است پرداخته اند، در صورتیکه همه می دانند تنها فقر نیست که انسان ها را وادار به فساد و خلافکاری و اعتیاد و … می کند.

در فقر نیز انسان هایی متولد شده اند که نجات دهنده افراد بسیاری بوده اند و بیشتر اوقات غلت خوردن در پول بوده که باعث ناهنجاری و از بین رفتن ارزش ها در جامعه شده است و اما «خورشید» یک روایت خوب، که به درستی زمان و فضا را پرداخت کرده و برای جهان داستان ساختاری با استحکام و ثباتی درونی به وجود آورده است.

روایت، سلسله رویدادهای سامان مندی را تعقیب می کند و به نحو منطقی و ترتیب توالی زمانی پیش می رود. روایت و کاراکترها حول یک هدف مشخص شکل گرفته اند و به خوبی ارائه اطلاعات داستان، به شخصیت های قصه واگذار گردیده و شخصیت ها نیز به خوبی از عهده وظیفه روایی آگاه ساختن مخاطب از داده های مهم، بر آمده اند.

بازی خوب علی زمانی، برجستگی خاصی را در داستان ایجاد کرده است، نوجوانی که تمام تلاشش این است تا پولی به دست بیاورد و مادرش را از معضلات جامعه و درون خودش نجات دهد و به او هویت جدیدی ببخشد.

نویسنده، با شخصیت معلم «جواد عزتی» به درستی گره گشایی اخلاقی می کند، فارغ از اینکه بخواهد به تماشاگر درس اخلاق بدهد و با استفاده از اتفاقات از پیش تعیین نشده برای مخاطب غافلگیری ایجاد می کند و باعث حرکت چرخه درام می گردد.

داستان به خوبی تا پایان در مسیر و هدف اصلیش پیش می رود و اساس و پایه ساختاری قصه با اتفاق گره خورده و این گره افکنی با اصول ساختاری اثر منطبق است.

فیلمبرداری و میزانسن های خوب و درست مجیدی در این راستا قابل ستایش است. علی حامیانی دارد که دوستان صمیمی او هستند، اما با آشنایی به قدرت درونی شان و بودن معضلات خانوادگی، یکی یکی او را ترک و تنها می گذارند و تمامی رویاهای علی در عالم رویا باقی می ماند و به واقعیت نمی پیوندد. نوجوانی کوشا و توانمند که جامعه ناسازگار او را به ورطه نا امیدی سوق می دهد. نه تنها او، بلکه تمامی هم طرازان و هم سن های او از داشتن کوچکترین حقشان محروم می مانند.

مجید مجیدی یک بار دیگر همچون فضای فیلم بچه های آسمان و بدوک، به بی عدالتی های جامعه ای تلنگر زده، که راهی برای گریز از آن وجود ندارد و شاید دستانی نمی گذارند که وجود پیدا کند.

او با استفاده از طرح یک بحران، به پیچیدگی های اجتماعی پرداخته و پشت پرده، جامعه کنونی ایران را به خوبی به تصویر کشیده است. از تبعیض نژادی گرفته، تا نداشتن حق برخورداری از عدالت…»

انتهای پیام/