چرا ما نباید آرنولد داشته باشیم؟ | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۵۸
نقد آثار سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر؛

چرا ما نباید آرنولد داشته باشیم؟

یک روزنامه نگار در یادداشتی درباره نحوه قهرمان سازی در فیلم «روز صفر» و فضاسازی این فیلم پرداخته است.

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا، آزاده باقری روزنامه نگار در یادداشتی درباره ساختار و قهرمان سازی در فیلم «روز صفر» ساخته سعید ملکان که در بخش سودای سیمرغ سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر حضور دارد، نوشت: «فیلم سینمایی «روز صفر» فیلم خوبی بود. خوش ساخت و جذاب. هر چند نمی‌توان از انتقادهایی که وجود دارد چشم‌پوشی کرد اما در هر صورت ساخته سعید ملکان قابل دفاع است چون توانست از بازیگرها خوب بازی بگیرد و از طرف دیگر مخاطب را تا پایان قصه هر چند بسیاری از آن اطلاع داشتند بکشاند و در برخی موارد هم با «شبی که ماه کامل شد» نرگس آبیار مقایسه می‌شد که اگر این اطلاع از پایان فیلم و این مقایسه وجود نداشت شاید بسیاری نفس‌های‌شان در سینه حبس می‌شد که بالاخره پایان این قصه تعقیب و گریز و جاسوسی و تروریستی به کجا خواهد رسید و در نهایت قهرمان پیروز میدان خواهد شد یا ضد قهرمان…

اما فارغ از آنچه به آن اشاره شد موضوعی که جسته و گریخته در نقد فیلم سینمایی «روز صفر» شنیده می‌شود نوع و سبک قهرمان‌سازی در این فیلم سینمایی است. اینکه امیر جدیدی توانست «آرنولدانه» و یک تنه همه را به سبک فیلم‌های هالیوودی کنار بزند، به کسی پاسخگو نباشد، تنها یک هدف را در مقابل خود ببیند تا در نهایت به مقصود خود که دستگیری یک تروریست است دست پیدا کند.

شاید در واقعیت قصه نتوان در زمینه دستگیری ریگی به یک نفر رسید و افراد و ارگان‌های بسیاری در این دستگیری سهم داشته باشند؛ اما سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چه اشکالی دارد ما هم مانند فیلم‌های آمریکایی که ساخته می‌شود و یک نفر تا انتهای قصه یک تنه پیش می‌رود و تمام سدها را برمی‌دارد و به سر منزل مقصود می‌رسد؛ یک ابر قهرمان خلق کنیم که می‌تواند از پس بسیاری از موانع با توانایی‌هایی که دارد بگذرد.

چون در هر صورت قرار نیست هر آنچه براساس داستان واقعی ساخته می‌شود عین به عین به داستان نزدیک بوده و مانند آن پیش برود. کما اینکه بسیاری از فیلم‌های موفق آمریکایی و اروپایی نیز اگر براساس داستان واقعی باشد عینا مانند داستان واقعی پیش برده نمی‌شود. چون اگر اینطور باشد باید با یک مستند مواجه بود نه یک سینمای داستانی که قرار است روایت‌گر یک داستان واقعی باشد. همانطور که نرگس آبیار هم از زاویه دیگری به این روایت پرداخت و عینا مانند آنچه در واقعیت پیش آمده نبود پیش نرفت.

هر چند تا حدودی این قهرمان‌پروری در فیلم غلو شده بود؛ اما نمی‌توان به آن مصداق فیلم هندی داد. از طرف دیگر تحریف واقعیت هم نیست چون در واقعیت نیز عبدالمالک ریگی با تلاش‌هایی که صورت گرفت در آسمان ایران دستگیر و در نهایت محاکمه شد.

برای همین هم نمی‌توان به سعید ملکان که بعد از چندین فیلمی که تهیه‌کنندگی، سرمایه‌گذاری، فیلمنامه‌نویسی و… کرده است بابت نخستین ساخته‌اش نمره قبولی نداد. او کارگردان جوانی است که تازه به درگاه چهل سالگی رسیده است و می‌توان امیدوار بود پس از ناامیدی از کارگردان‌هایی که دیگر پا به سن گذاشته‌اند و فیلم‌های قابل دفاعی از آنها شاهد نیستیم کارگردان‌های تازه نفسی پیش روی فیلم‌سازی ایران باشد.»

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است