درباره «ابر بارانش گرفته»؛ بلوغ یک فیلمساز | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۰۴:۱۱
نقد آثار سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر؛

درباره «ابر بارانش گرفته»؛ بلوغ یک فیلمساز

پویا نبی منتقد، نویسنده و فیلمساز در یادداشتی به بررسی فیلم «ابر بارانش گرفته» پرداخته است.

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا، پویا نبی منتقد، نویسنده و فیلمساز در یادداشتی به بررسی فیلم «ابر بارانش گرفته» جدیدترین فیلم مجید برزگر که این روزها در سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر رقابت می کند، پرداخته است.

متن یادداشت وی اینگونه است: «برای ورود به تحلیل اثر متاخر مجید برزگر باید برخلاف معمول یک نقدنویسی استاندارد یک قید الصاقی را در همان ابتدا عنوان کنم تا در همین سطوح اول این یادداشت تکلیف موضع همراه با احساس نگارنده بر همه خوانندگان روشن شود.

یکی از چندین عاملی که سبب می شود تا با کمی اغماض از کنار برخی ایرادات آثاری چون «ابر بارانش گرفته» عبور کنم منش و تفکر فیلمساز در مواجه با محصولی است که تولید می کند. در روزگاری که دو جریان اختاپوسی سینمای سفارشی با خاستگاه نهاد های ایدئولوژیک و سینمای شبه تجاری کلیت بدنه سینمای ایران را بلعیده است حضور و وجود فیلمسازانی از جنس مجید برزگر بی تردید گوهری کم یاب است و رسالت فضای مطبوعاتی مستقل در این است که از این جنس آثار حتی با وجود برخی ایراداتش به طور تمام قد حمایت کند تا همین اندک وجوه سینمای مستقل و صاحب اندیشه که نه به نهادهای سفارشی باج می دهند ، نه به دفاتر پخش و نه به جشنواره های استعماری خارجی به دست فراموشی سپرده نشوند.

«ابر بارانش گرفته» جدیدترین ساخته برزگر به لحاظ استاتیک روایی و ساختار بصری در ادامه منطقی آثار پیشین فیلمساز است، اثر درباره مفهوم زیستن، امکان معجزه و امید. فیلم به لحاظ درون مایه بی شباهت به اثر سترگ بهرام بیضایی یعنی «مسافران» نیست. کارکتر سارا امینی این فیلم هم همچون مادربزرگ آن فیلم با بازی مرحوم جمیله شیخی برخلاف نظر قطعی جمع و همه شواهد رسمی اعتقاد دارد که بیمار به زندگی باز می گردد.

نام فیلم یادآور شعری از نیما یوشیج است {خانه ام ابری ست / اما ابر بارانش گرفته} و همین اولین اولین نشانه برای این باشد که برزگر همچون فیلمساز محبوبش آندره تارکوفسکی فقید می خواهد در این فیلم بیش از پیش سینما را به ادبیات نزدیک سازد.

فیلم به لحاظ بصری ادای دین آشکاری و محرض به سینمای شوروی و به ویژه آثار آندره تارکوفسکی است از آن حرکت لیوان روی میز که یادآور پلان انتهایی فیلم «استاکر» است تا شمایل خانه سمایی که شباهت های آشکاری به لوکیشن اصلی فیلم «ایثار» دارد.

اجرا و طراحی میزانسن ها یک بلوغ کامل در فیلمسازی مجید برزگر را گواهی می دهد و دیگر از میزانسن های خام «فصل باران های موسمی» خبری نیست و فیلم به لحاظ فرمی و جای دوربین در بهترین حالت خود قرار می گیرد که در عین سادگی در عین حال بسیار پیچیده و هم خوان با کل اثر است. نمونه عینی این میزانسن های درخشان را می توان در آن تراک بک بیمارستان که دوربین کارکتر سارا امینی را در میان دیوارها حبس می کند نظاره کرد.

اما بزرگ ترین دستاورد اجرای «ابر بارانش گرفته» در بازیگر نقش نخست آن تجلی پیدا می کند؛ نازنین احمدی که پیش از این تنها یک فیلم کوتاه «ترخیص» ساخته آزاده موسوی و چند نمایش را از او دیده بودم. تا اینجای کار بهترین نقش اول زن جشنواره فجر آن هم با اختلاف محرض نسبت به سایر رقبای خود است. نگاه های درجه یک، بازی در سکوت، نوع ادای دیالوگ ها و فیزیک خاص اش او را در همین قدم های نخست به بازیگری با آینده درخشان نوید می دهد. بازی نازنین احمدی در نقش سارا امینی چند لحظه درجه یک دارد، جملگی سکانس رستوران چینی و ما قبل آن در اتومبیل و مقابل نامزدش با بازی علیرضا ثانی فر.

اما همانطور که به صورت ضمنی در ابتدای این یادداشت عنوان شد پاشنه آشیل «ابر بارانش گرفته» نه در کارگردانی آن بلکه در فیلمنامه آن نهفته است ایرادی که در «یک شهروند معمولی» و «فصل باران های  موسمی» هم به نحوی وجود داشت. دو نکته بدیهی بیش از همه آزاردهنده است اول دیر آغاز شدن درام داستان یا همان نقطه عطف اول است که عملا در دقیقه پنجاه و با ورود سارا به منزل سمایی به وقوع می پیوندد و تمام آن پنجاه دقیقه نخست صرف طراحی کارکترهای داستان می شود که حتی در پاره ای از موارد تکرار حرف های گذشته است و دوم جنس دیالوگ نویسی این فیلمنامه است که توامان با یک روده درازی همراه است که مدل اینگونه آثار نیست و شاید یک بیان موجز تر و البته سردتر می توانست کار سازتر باشد. البته باید عنوان کنم که نگارنده کاملا استراتژی ساختاری دیالوگ نویسی این اثر را درک کرده که همه چیز در سطح اتفاق می افتد و دیالوگ ها به عمد خیلی در راستای دادن اطلاعات نیستند و یا در یک ساختار حلزونی با یک مقدمه مفصل به اصل ماجرا می رسند، نمونه عینی آن شیوه نگارش دیالوگ ها در آن خانه قدیمی و مابین پسر جوان و سارا است که منتج به علت به کما رفتن آقای سمایی می شود.

در پایان باید به همان نقطه آغاز برگردیم و آن تاکید بر مهم بودن آثاری چون «ابر بارانش گرفته» در روزگار فطرت است. روزگاری کارگردان نام آور سینمای ایران جناب آقای تقوایی در مورد شعر نیما چنین گفته بود: نیما یوشیج اگر حتی یک شعر خوب هم نداشته باشد باز شاعر مهمی است چون راهی را آغاز کرده که جریان شعر نو را در ایران پایه ریزی کرد. شاید با همین دیدگاه بتوان مجید برزگر و آثارش را مورد قضاوت قرار داد، اینکه فیلمسازی بدون باج دادن به جاهای مختلف دارد مسیر خود را پی ریزی می کند و در را خود از زمان فیلم کوتاه تا به الان در حال آزمون و خطا است، حداقل برای نگارنده دارای شان و جایگاه معتبری است.»

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است