«روز صفر»؛ سینما به مفهوم مطلق کلمه | پایگاه خبری صبا
امروز ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۴۱
نقد آثار سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر؛

«روز صفر»؛ سینما به مفهوم مطلق کلمه

پویا نبی منتقد، نویسنده و فیلمساز در یادداشتی به بررسی فیلم «روز صفر» پرداخته است.

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا، پویا نبی منتقد، نویسنده و فیلمساز در یادداشتی به بررسی فیلم «روز صفر» به کارگردانی سعید ملکان که در سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر به نمایش در آمده است، پرداخت.

« «روز صفر» نخستین ساخته بلند سینمایی سعید ملکان بی تردید یکی از مهم ترین محصولات این دوره جشنواره فیلم فجر است که دست روی پرونده مهم، جنجالی و نگویی گذاشته که تقریبا در حافظه تاریخی – جمعی اغلب ما ایرانی ها که زیستی توامان آغشته به سیاست داریم به وضوح قابل ردیابی است.

فیلم روایتگر دستگیری عبدالمالک ریگی توسط یک مامور زبده امنیتی است و به واقع در طبقه بندی ژانری در گونه فیلم های اکشن / سیاسی قرار می گیرد. الگوی جذابی که  فیلم‌های مهمی چون روز شغال (فرد زینه مان)، سی دقیقه پس از نیمه شب (کاترین بیگلو ) و جی اف کی (الیور استون) طبق این الگو ساخته شده اند و در سینمای خودمان و در دهه هفتاد بهروز افخمی با روز شیطان و اقتباس از رمان (پروتکل چهارم نوشته فردریک فورسایت) پا به این وادی گذاشت.

«روز صفر» به لحاظ طراحی میزانسن هایش و اجرای صحنه های اکشن قطعا اثری بسیار فراتر از یک فیلم اولی است و گویی کارگردان آن سابقه ده ها فیلم بلند سینمایی را در کارنامه اش دارد. بازی امیر جدیدی در نقش یک مامور امنیتی کاردان و البته کله شقی هایش در کنار شخصیت بابک حفیظی در «اژدها وارد می شود» و شخصیت حسن در «تنگه ابوقریب» جزو فرازهای کارنامه وی قلمداد می شود. به نحوی که به سختی می توان بازیگر دیگری را برای این نقش چند وجهی متصور شد. بازی کنترل شده جدیدی و کلاسی که از بازیگری خود در این فیلم ارایه می دهد قطعا او را وارد مرحله ای تازه در کارنامه سینمایی اش می کند. برای درک این مهم کافیست به نوع اجرای جدیدی در سکانس های که دارد به دروغ چیزی را ادا می کند و مقایسه آن با رفتاری که در مقابل همکارانش دارد نگاهی دقیق تر کنیم. بی تردید یکی از بهترین مدیوم شات های که در تاریخ سینمای ایران سراغ دارم آن پلان نگاه کردن امیر جدیدی (در آن لحظه سیاوش) به آن دلال اطلاعات در رستوران واقع در برلین است.

فیلم چند لحظه تاثیر گذار و حتی میخکوب کننده دارد که مو به تن مخاطبانش راست می کند، جملگی آن کلوزآپ نظاره عبدالمالک ریگی با بازی ساعد سهیلی به ماشین حامل موارد انفجاری که عازم شهرهای ایران هستند و یا سکانس فینال و لحظه ای که پروتاگونیست (قهرمان) و آنتاگونیست (حریف) در کنار یکدیگر و در سکوت محض آن هواپیمایی خالی از سکنه کنار هم می نشینند (که ای کاش این سکانس کمی طولانی تر بود!)

بی انصافی است اگر از امتیازات ساختاری و بصری روز صفر سخن بگوییم اما یادی هر چند کوچک از فیلمبرداری خارق العاده علی قاضی در این فیلم نکنیم. قاضی که سال گذشته کارش در فیلم «مسخره باز» ساخته همایون غنی زاده چه از جانب منتقدان و چه از جانب هیات داوران آن گونه که شایسته بود قضاوت و تحلیل نشد این بار با فیلمی به مراتب دشوارتر و پیچیده تر به لحاظ طراحی نور و حرکت پا به جشنواره گذاشته و امیدوارم حداقل امسال مورد بی مهری قرار نگیرد، قاب‌های قاضی در سه چهار پلان اول فیلم یادآور تابلوهای نقاش بریتانیایی (ویلیام ترنر) است.

«روز صفر» به واقع یک فیلم استاندارد در حوزه امنیت ملی و کسانی است که این امنیت را برای ما فراهم کردند آن هم بدون کوچکترین شعار زدگی و زبانی کاملا سینمایی و محصولی برای پرده بزرگ.

البته فیلم خالی از اشکال هم نیست و همین اشکالات سبب شده تا فیلم در چند قدمی پدیده جشنواره امسال باقی بماند که عمده این اشکال و پاشنه آشیل از فیلمنامه آن نشات می گیرد. جملگی شخصیت پردازی قهرمان داستان است که ما هیچ چیزی از زندگی خصوصی او یا حتی نوعی منش خاص در رفتار با همکارانش نمی بینیم که همین عامل باعث شده فیلم عملا فاقد یک دارم سینوسی عاطفی باشد و حتی طراحی آن داستانک پسر بچه انتحاری در فواصل مختلف داستان هم نتوانسته این بی روح بودن را نجات دهد.

یک نکته ای که در کارنامه بهرام توکلی (نویسنده مشترک همین فیلمنامه روزصفر) به بدیهی ترین شکل ممکن قابل تشخیص است عدم شناخت او از انسان است، نگارنده جز فیلمنامه «اینجا بدون من» که در آن سهم تنسی ویلیامز مرحوم را نمی توان نادیده گرفت تاکنون شخصیتی گرم و سمپات با بیننده طراحی نکرده، شاید یکی از علت هایی که فیلم (تختی) علی رغم تمام پتانسیل های فنی و اجرایش و تحقیقات گسترده ای که برای نگارش فیلمنامه آن انجام شده بود به یک بلوغ جدی مبدل نشد و در اکران هم شکست سنگینی خورد همین عدم سمپات شدن بیننده با کارکتر تختی در آن فیلم بود.

کارکتر عبدالمالک ریگی که می توانست یک ضد قهرمان کاریزماتیک باشد عملا در هشتاد درصد فیلم حضور ندارد و فیلم از نقطه دید کارکتر مامور امنیتی روایت می شود، در این یادداشت تمایل ندارم به آن یبوست منتقدانه ایرانی دچار شوم که در غالب تحلیل های آنها فیلم‌های خودشان را می سازند و گویی کاری با محصول نهایی ندارند اما از ظن نگارنده پرداخت بیشتر شخصیت ریگی (با آن عقبه و تفکر عجیب) و طراحی یک دوئل به سبک مخمصه (مایکل مان) بین او و پروتاگونیست داستان می توانست تریلری نفس گیر تر از آنچه الان هست رقم بزند.

اما در مجموع و با همه این تفاسیر نگارنده ساخت و تولید آثاری چون «روز صفر» را قدمی رو به جلو در جهت متنوع سازی بیشتر سینمای ایران ارزیبابی می کند و تولید این گونه محصولات را سبب ساز آشتی مردم با این سینمای خنثی، محافظه کار و کلیشه زده می پندارد.»

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است