فیلمنامه نویسندگان را از هفت‌خوان رستم رد می‌کنند | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۱۷
  • کد خبر: 64961
  • گروه : هنر
  • تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۴ ساعت: 13:10
  • نسخه چاپی

فیلمنامه نویسندگان را از هفت‌خوان رستم رد می‌کنند

یکی از مشکلاتی که نویسندگان ما دارند این است که وقتی متنی را می‌نویسند، اثرشان از هفت خوان رستم می‌گذرد. یکی از این خوان‌ها خود صداوسیماست.

امیر برادران نویسنده مجموعه تلویزیونی «سیگنال موجود است»، یکی از نویسندگان و طنزپردازان حال حاضر تلویزیون است. برادران در مجموعه موفق «ساختمان پزشکان» و سریال «در حاشیه» و چند سریال دیگر هم نویسندگی کرده‌ است.

آقای برادران همیشه وقتی یک سوژه طنز و کمدی خوب از کار در نمی‌آید، اول از همه نگاه‌ها به سمت نویسنده کار است تا سایر عوامل. شما به عنوان یک نویسنده که خودتان مطمئنا با این موضوع مواجه شده‌اید، چقدر با حرف من موافقید؟ 

به نظرم این یک کار گروهی‌ست و نمی‌توان صددرصد خوب شدن یا نشدن کاری را به گردن شخص خاصی انداخت. بعضی وقت‌ها نویسنده قصه خوبی می‌نویسد اما به دلیل فاصله‌ای که بین نگاه او کارگردان وجود دارد یا بازیگری که به نوشته اکتفا نمی‌کند و بداهه اجرای خودش را دارد، خروجی متفاوت می‌شود. البته این‌ها می‌تواند عکس هم باشد و یک کارگردان به متن تو چیزی اضافه کند یا بازیگری که بداهه‌گویی‌اش به روند قصه کمک کند و آن را بالاتر ببرد. به هرحال نویسنده فکر کلی و نقشه راه را به عوامل می‌دهد و بخشی از این کیفیت یا عدم کیفیت با اوست. اما اتفاقی که جدیدا در زمینه طنز افتاده این است که بعضی از نویسندگان به دلیل این‌که نمی‌توانند خوب کمدی را از آب در بیاورند سراغ ملودرام‌های شیرین می‌روند که من اصلا معنی این کار را نمی‌فهمم! داستانی درام نوشته می‌شود اما چند لحظه شرین هم به آن اضافه می‌کنند و به اسم سریال کمدی تحویل می‌دهند. همیشه خواستم تا داستان و طنز را در کنار هم پیش ببرم.

یکی از مشکلاتی که نویسندگان ما دارند این است که وقتی متنی را می‌نویسند، اثرشان از هفت خوان رستم می‌گذرد. یکی از این خوان‌ها خود صداوسیماست. شبکه‌ها به دلیل سیاست‌هایی که دارند و حساسیت‌هایشان اصولا جسارت کافی برای پرداختن به برخی موضوعات را ندارند و نتیجه‌اش هم می‌شود همین طنزهای آپارتمانی و جنگ‌های اپیزودی! این در کنار تفاوت نگاه نویسنده با سایر عوامل نتیجه‌اش این می‌شود که خروجی نهایی با آنچه در ابتدا نویسده روی کاغذ نوشته، زمین تا آسمان فرق کند.

قطعا همین‌طور است اما آن‌چه شما به عنوان سیاست و حساسیت سازمان اشاره می‌کنید در طول این مدت باعث شده که ما نویسندگان یاد گرفته‌ایم جوری بنویسم که کمترین اشکال و اصلاحیه به فیلمنامه وارد شود. تجربه در این زمینه باعث شده تا متنی بدهیم که در نهایت با کمترین غافلگیری مواجه شویم. چند وقت پیش با سازمانی همکاری می‌کردیم که وقتی متن را تحویلشان دادیم، گفتند چرا اینقدر با احتیاط نوشته‌اید! مثلا فلان کلمه را به کار ببرید چه ایرادی دارد؟ تلاش ما این است که احتیاط را به کار ببریم تا کارمان مشکل‌ساز نشود. اما شما به نمونه‌های خوب در عرصه نویسندگی که نگاه می‌کنید، مثل آقای سعید نعمت‌اله و محسن تنابنده، این‌ها کسانی هستند که خودشان در طول پروسه تولید سر صحنه حاضرند و به اجرا نظارت دارند. هرچه این اتفاق در حوزه سینما و تلویزیون بیشتر باب شود و اتفاق بیفتد، به همان میزان اثرگذاریش بیشتر قابل مشاهده خواهد بود. نویسنده قطعا قصدش دخالت نیست. حرف آخر و تصمیم با کارگردان است. مخصوصا در کارهای کمدی، شکل بیان شدن یک جمله، می‌تواند کاملا یک شوخی را در بیاورد یا نیاورد! این بسیار مطلب مهمی‌ست. چند روز پیش یک سریالی که دارد از تلویزیون پخش می‌شود را نگاه می‌کردم. در تمام مدت برای دوستم داشتم دیالو‌گ‌ها و شوخی‌ها را ترجمه می‌کردم. با این‌که خودم ننوشته بودم اما کاملا متوجه می‌شدم که الان این شوخی قرار بوده چه از کار در بیاید و بازیگر دیالوگ را به شکل دیگری گفته! برای کارهای خودمان هم قطعا همین اتفاق می‌افتد. اگر فرصتی باشد که بتوانیم در طول تولید و پیش تولید هم‌فکری بیشتری بکنیم. در مجموعه «سیگنال…» آقای مظلومی از همین دست کارگردان‌هاست اما به‌خاطر شرایط کاری فرصت نمی‌کردم که سر صحنه حاضر بشوم. با این حال مطمئنم با توجه به تجربه خوبی که ایشان دارند، اتفاق خوبی را باعث شده‌اند.

شما به این موضوع اشاره کردید که در مدت کاری‌تان قوانین و ضوابط صداوسیما دستتان آمده تا کمتر اصلاحیه به کارتان بخورد. متاسفانه این کم جسارتی صداوسیما به تمام عوامل از جمله نویسندگان تسری پیدا کرده است. اگر بخواهیم نگاه درستی داشته باشیم، این شکل کار کردن در مقیاس رسانه ملی درست نیست و شما در مقام نویسنده یک اثر باید جسارت داشته باشید تا از نیازهای امروزی مردم بنویسید. این کم جسارتی به ضرر همه‌است؛ بیشتر از همه به ضرر مخاطب!

به نظرم کم‌جسارتی تعریف دیگری دارد. اگر نگاه نقادانه‌ای داشته‌ باشیم که یک اثر طنز معمولا این ویژگی را دارد، هیچ‌وقت از این نقد و نگاه انتقادی به سادگی رد نشده‌ایم. احتیاط‌هایی که انجام می‌شود روی واژگان و بحث‌هایی است که در جامعه امروزی رویش حساسیت وجود دارد. مثلا وقتی داری درباره یک ارگان یا یک صنف شوخی می‌نویسی شاید پنجاه میلیون نفر از کارت خوششان بیاید اما چون بخشی از جامعه مبتلابه آن موضوع هستند باید مواظب باشی تا آنها را ناراحت نکنی. من اسم این کم‌ جسارتی را احتیاط می‌گذارم. باید ملاحظاتی را هم در نظر بگیریم اما به نظرم می‌شود هر دویش را در کنار هم داشت. هم به قلم و اثرگذاری متن وفادار باشید و هم این‌که کمترین حساسیت ممکن را به وجود بیاورید.

در مجموعه «سیگنال…» دورخیزتان برای صداوسیما بوده اما تغییر مدیا دادید و مجموعه در نمایش خانگی پخش شد. شاید اگر از اول می‌دانستید که قرار است در کجا نمایش داده شود، متفاوت‌تر می‌نوشتید. متفاوت و دور از حساسیت‌های سازمان صداوسیما! این تغییر چقدر به ضررتان تمام شد؟ 

تلویزیون حجم بیشتری از مخاطب را شامل می‌شود. کسانی که می‌خواهند کارشان دیده شود قطعا تلویزیون ترجیح می‌دهند ولی به نظر من «سیگنال…» آنقدر کشش و جذابیت دارد که بخش خصوصی و رسانه خانگی را هم مجاب کند. بیننده با این کار همراه می‌شود. هر نویسنده‌ای که می‌نویسد دوست دارد کارش برای رسانه ملی و عموم پخش شود البته من فکر می‌کنم این اتفاق برای «سیگنال…» می‌افتد و احتمال زیاد دارد که در تلویزیون هم نمایش داده شود.

از تجریه «سیگنال…» بگویید. شاید ظاهر درباره شبکه‌ها و مدیریت باشد اما با تعریف خودتان چشم‌اندازتان وسیع‌تر است و کلا موضوع مدیریت شبکه‌ها چه داخلی و چه خارجی مد نظرتان بوده ‌است. چقدر سعی کردید با توجه به حساسیت‌های سازمان برای مجوز کارتان چطور توانستید مجابشان کنید؟ 

مثالی از سریال «درحاشیه» برایتان می‌زنم. در آن سریال اصلا قصد توهین و مقابله با جامعه پزشکی را نداشتیم. ما درباره اتفاقاتی که بسیار نادر است نوشتیم و شوخی کردیم. هدف از طنز نوشتن چسیت؟ آیا هدف غیر از خنداندن نمی‌تواند نقد اجتماعی باشد؟ متاسفانه در ایران وقتی موضوعی مطرح می‌شود قبل از آنکه درباره‌اش نقد شود، جبهه‌گیری می‌شود؛ «سیگنال…» هم همین‌طور است. من از اینکه شبکه خاص خارجی را بخواهم نقد و شبیه‌سازی کنم و خنده از مخاطب بگیرم به‌شدت پرهیز کرده‌ام! ما با لایه‌های پنهان چنین شبکه‌های شوخی کردیم که می‌تواند در هرجایی باشد. موضوع نقد مدیریت است. مدیریت در کارخانه، مدرسه حتی خانواده! ما مدیرت اشتباه را در کارمان نقد کردیم. یکی از همکاران می‌گفت باید مفاهیم را ببینیم، نه مصادیق را.

به عنوان نویسنده مجموعه «سیگنال…» این سریال می‌تواند نظر مخاطب را جلب کند؟ 

من بعد از «سیگنال…» درگیر کارهایی بودم که باعث شد خیلی در جریان پروسه مونتاژش نباشم. اما از خیلی‌ها تعریف شنیدم. من آدم مشورت‌پذیری هستم و نظر اطرافیان برایم مهم است. هر متنی را که می‌نوشتم، به دوستان فیلمنامه‌ نویسم می‌دادم و نظرشان را می‌پرسیدم. می‌گفتند این کارمی‌تواند یک اتفاق باشد. امیدوارم آن اتفاق خوب برای مجموعه و شخص من بیفتد.
انتهای مطلب/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است