وقتی بچهها در این مراسم خوشحال میشوند، پس باید این برنامهها وجود داشته باشد و هدف ما ایجاد خوشحال کردن مردم است.
مسعود روشنپژوه مجری، تهیهکننده و کارگردان صدا و سیمای ایران است. او تاکنون مجری مسابقات و برنامههای تلویزیونی مختلفی بوده که از مشهورترین آنها میتوان برنامه «مسابقه محله» را نام برد. این برنامه به خاطر صمیمیت کلام و طنزپردازی او موفق به جذب طرفداران بسیاری میان نوجوانان و کودکان شد. با او درباره اهمیت و کیفیت برگزاری مراسم و جُنگهای مردمی که در فرهنگسرا و بوستانها برگزار میشود، صحبت میکنیم:
به عنوان یک مجری موفق و باسابقه، جشنهای که در محوطههای باز یا بوستانها برگزار میشود از چه سالی باب شود و هدف از این مراسم مردمی چیست؟
این برنامهها بعد از انقلاب با عنوان هنر برای مردم وجود داشت که هنرمندان میآمدند و برنامههایشان را در تمام عرصهها به صورت رایگان اجرا میکردند. در خیلی از جاهای دنیا هم این برنامه وجود دارد تا هنرمندان و مردم بیواسطه با هم در ارتباط باشند. در سال ۱۳۷۰ با توجه به ساخت بوستانها و آمفی تئاترهای روباز، این برنامهها به طور جدیتر اتفاق میافتاد و در واقع سنگ بنای جدی این کار را از آن زمان گذاشته شد.
برنامههایی مثل مراسم گلابگیری با هدف آشنایی مردم با سنت و فرهنگ کشور یا تبلیغات فلان شرکت یا موسسه بهانه و هدف برگزاری این جشنهاست؟
هدف اصلی، آشنایی مردم با هنرمندان و اتفاقاتی از این دست است. شرکتی اگر اسپانسر میشود تنها حامی مالی برنامه است اما آنچه در این مراسم به مردم عرضه میشود، بحث دیگری است. اینکه مردم بتوانند هنرمندان محبوبشان را از نزدیک ببینند و با آنها در ارتباط باشند هم برای مردم و هم برای هنرمند جذاب است. در این مراسم خوانندگی، برنامههای سرگرمی و تفریحی و حتی مسابقه برگزار میشود. در واقع هدفمان ساخت برنامههای تلویزیونی در دل مردم و با همین مردم است.
در این سالها که چنین جُنگهایی به بهانههای مختلف دارد هر روز بیشتر میشود، استقبال مردم به چه ترتیب است؟ الان دیگر با ده سال پیش فرق دارد که مردم سرگرمیهای کم و انگشتشماری دارند. الان فضای مجازی و اینترنت بخش اعظمی از اوقات فراغت مردم و خانوادهها را پُر میکند. آیا استقبال در این سالها روبه رشد بوده یا کاهش؟
همیشه استقبال زیاد بوده و حتی بیشتر هم شدهاست. خیلی از خانوادهها با توجه به تعداد افراد اگر تصمیم بگیرند تعدادی از فعالیتهای هنری را با این شکل و تنوع تجربه کنند هزینه بلیت و مخارج جانبیاش خیلی زیاد میشود. یک خانواده چهار پنج نفری سه ساعت برنامه سرگرمی و تفریحی را کنار خانواده در فضای باز میبینند. حالا یا باعث انبساط خاطرشان میشود یا نه. من به این بخش ماجرا فعلا کاری ندارم اما در این چند ساعت بدون پرداخت هزینهای لحظات متفاوتی را تجربه میکنند.
شیوه اطلاعرسانی این برنامهها به چه ترتیب است؟ یک خانواده با تمام مشغلههایش چطور باید از موضوع و زمان و مکان جشن باخبر شود؟
بخشی از مردم به دلیل محلی بودن باخبر میشوند و بخشی دیگر با اطلاعرسانی دهان به دهان باخبر میشوند و میآیند. بخشی از آن هم از طریق اطلاعرسانی تلویزیون و اعلام خبر این برنامههاست. روش دیگر هم از طریق پیامک یا خبررسانی سایتهای نهادها و ارگانها و انجیاوهای مختلف است.
شما در تلویزیون هم برنامههای استودیویی با همین قالب داشتهاید، تنها فرقش این است که در برنامههای که در فضای باز اتفاق میافتد بیواسطه با مردم در ارتباطید. کدام برای شما جذابتر و هیجانانگیزتر است؟
یکسری برنامه ترکیبی وجود دارد که در دل مردم ساخته میشود و ضرباهنگ و انشای خاصی را میطلبد. در آن شلوغی و ازدحام باید برنامه را چنان به سمت جذابیت ببرید که مردم بنشینند و پیگیرش باشند. هر کدام از این دو اتفاق تجربه متفاوتی است که اگر قوانین آن رعایت نشود، تاثیرگذاریاش را از دست میدهد. برای من هردو قالب جذاب هستند.
این برنامهها با مشارکت شهرداری و صداو سیما اتفاق میافتد؟
مشارکت به معنای مالی نه. شهرداری تنها کمکش در مورد لوکیشنی و مکانی است که در اختیار ما میگذارد. ساخت یکسری از برنامهها مختص تلویزیون است که با همکاری نهادها و ارگانها برگزار میشود. شاید شهرداری زمانی قصدش برگزاری یک برنامه برای موضوعی خاص باشد که در آن صورت تلویزیون با شهرداری همکاری میکند و آنتن را در اختیار آن برنامه خاص میگذارد. در کل آنچه که بین این دو ارگان اتفاق میافتد همکاری متقابل است نه مشارکت. میشود گفت ساخت برنامهها با تلویزیون و اختیار فضا و لوکیشن با شهرداری است.
شاید شما بیش از هرکس دیگری بتوانید ضعفها و کاستیهای چنین برنامههایی راتشخیص بدهید. چون این فضا را از نزدیک لمس کردید و درگیرش بودید. مسعود روشنپژوه با این همه سابقه در اجرای این قبیل برنامهها، چه راهکاری برای بهتر شدن و جذب حداکثری مردم دارد؟
این برنامهها چندین بخش مختلف دارد. قسمتی از آن هنریست و بخشی از آن سیاستهای خاص برنامه است. به نظرم باید در چنین برنامههای مردم با فرهنگ و آداب و رسوم اقوام و اقشار مختلف آشنا شوند یا هنرها و هنرمندانی که خیلی ازشان حمایت نمیشود، در این مراسمها بستری برای بروز هنر و استعدادشان پیدا کنند، این برنامهها در تمام دنیا طبق اصول و برنامهریزی کلان برگزار میشود، اما در ایران هرکس به صورت تجربی هرچه از دستش بر میآید انجام میدهد و هیچچیز قاعدهمند نیست. باید به این مقوله به چشم یک اتفاق مردمی نگاه کرد و نباید ازش سرسری رد شد. ما مراسم دستهجمعی عزاداری داریم و با فرهنگش آشنا هستیم، و به همان اندازه باید برای جشن و شادی هم آداب و ترتیبی داشته باشیم و جدی به آن نگاه کنیم. این برنامهها یک دورهمی است که موقع عزاداری به دلیل فضا و ریشهای که در فرهنگمان دارد درست برگزار میشود. در این گردهماییهای شادی که بچه و جوان و نوجوان و پدر و مادر و پیر و میانسال دور هم جمع میشوند، باید برایشان احترام قائل شویم و به اصطلاح حوصلهشان را سر نبریم. باید بگذاریم این تجربه شاد را بهخوبی بگذرانند. امیدوارم این برنامهها با کیفیت بیشتر و بار هنری بهتر ادامه پیدا کند.
پس نه تنها موافق برگزاری این جشنها هستید بلکه تقاضای گسترش آن را دارید؟
بله. وقتی بچهها در این مراسم خوشحال میشوند، پس باید این برنامهها وجود داشته باشد. هدف ما ایجاد خوشحالی است. وقتی پدر و مادری تمام طول هفته را سرکار بودند و برای روز تعطیل با فرزندشان به این مراسم آمدند، باید برای آنها آنقدر شادی و سرگرمی بیافرینیم که خانواده برای یک هفته این انرژی مثبت را در خودش ذخیره کنند.
انتهای مطلب/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است