کارتونهای «شرک»، «عصر یخبندان»،
«کمپانی هیولاها»، «شیرشاه یک و نیم»، «رئیس مزرعه»، «یافتن نمو»، «خرس برادر»،
«پینوکیو»، «کارآگاه گجت»، «شنل قرمزی»، «بامبی»، «تارزان»، «مولان»، «بتمن و
دراکولا»، «فیفی» تعدادی از مجموعههایی است که محمدرضا علیمردانی در آنها
صداپیشگی کرده یا مدیریت دوبلاژشان را عهدهدار بوده است. او متولد ۱۱ خرداد ۱۳۵۵
در تهران است و مدرک کارشناسی تئاتر، نمایش و بازیگری دارد. او که با بازی نقش بائو
در سری چهارم سریال «پایتخت» توانایی خود را در عرصه بازیگری هم آزمایش کرد، این
روزها صداپیشگی صدای پدربزرگ پنگول عروسک محبوب برنامه «رنگین کمان» را برعهده
دارد و مشغول نهایی کردن آلبوم خود بهنام «حبس نفس» است. علیمردانی بهجای همه
کاراکترهای مجموعه «دیرین دیرین» صحبت میکند؛ مجموعه انیمیشنی که بهانه گفتو گوی
ما با تنها صداپیشه آن است:
مجموعه انیمیشن سفارشی «دیرین دیرین» مثل
سایر آثار مشابه خود نظیر «بابابرقی»، «سیاساکتی»، «آقای ایمنی» و... موفق شده
است. به نظرتان چرا انیمیشنهای سفارشی و تبلیغاتی در کشور ما با استقبال روبهرو
میشوند؟
شاید نتوانم چندان کارشناسانه نسبت به
این موضوع نظر دهم، اما همین را میدانم که آن کاری اثرگذار خواهد بود که حرفی
برای گفتن داشته باشد. مسائل فرهنگی بارها و بارها در برنامههای مختلف مطرح شده، اما
ماندگاری چندانی نداشتهاند. اینکه بدانیم یک موضوع باید با چه زبانی و از چه
زاویهای مطرح شود، میتواند میزان تاثیرگذاری یک اثر را افزایش دهد.
در این نوع آثار موضوع سفارشی در کار است
که سازندگان را تا حدی محدود میکند. برای پرهیز از لوث شدن این نگاه سفارشی در «دیرین
دیرین» چه تمهیداتی اندیشیده شد؟
طبیعی است که سفارش هنرمند را محدود میکند
و اجازه نمیدهد چیزی را که دریافت کرده هنرمندانه بازتاب بدهد، اما گاهی سفارشها
دغدغه شخصی خود هنرمند هم هست. برای مثال در انیمیشنهای تبلیغاتی و سفارشی عمدتا بر
مسائلی مثل چگونگی مصرف درست آب و برق و منابع طبیعی تاکید میشود که میتواند به
اصلاح رفتارهای فرهنگی منجر شود. بنابراین هنرمند خودش خلاقانه سراغ ساخت آن سفارش
میرود. وقتی سفارش سمت و سوی کارفرمایی پیدا میکند و عدماعتماد سفارشدهنده به
تولیدکننده آشکار است، نمیتوان توقع نتیجه چندان خوبی داشت. خوشبختانه علی درخشی
و من در «دیرین دیرین» سعی کردیم زاویه دید خودمان را گم نکنیم. چراکه به هر حال
اعتمادی به تیم سازنده وجود داشته که ساخت یک اثر به آن گروه سپرده شده است. ضمن
اینکه علی درخشی کارش را خوب بلد است و سفارشدهنده را مجاب میکند که نتیجه کار
کیفیت خوبی خواهد داشت. همچنین این اعتماد هم در نتیجه صبوری و باور داشتن به کار
خود بهوجود میآید.
شما جای چند کاراکتر در این مجموعه
صداپیشگی میکنید؟
حدود ۳۰ کاراکتر!
چرا خودتان صداپیشگی همه کاراکترها را
برعهده گرفتید؟
من و علی درخشی سالهاست با هم کار میکنیم.
او براساس کاراکترهایی که از من شنیده، ازم خواست بهجای همه کاراکترهای اصلی و
فرعی صحبت کنم. من تاکنون آثار زیادی دوبله کرده یا خودم مدیریت دوبلاژ آن را
برعهده داشتهام. در کارهایی که مدیر دوبلاژشان بودم، حتی ترجیح میدادم صداپیشگی نقشهای
اصلی و محوری را هم بهسایر دوبلورها بسپارم، اما در «دیرین دیرین» علی درخشی تاکید
داشت که همه کاراکترها را خودم بگویم. حتی گاهی در طراحی کاراکترها به آن صداها
مراجعه میکرد و از من میخواست همانطور به جای آنها صحبت کنم. البته تصمیم داریم
در ادامه کار از دوستان هنرمند دیگری هم کمک بگیریم.
در واقع «دیرین دیرین» گزیدهای از تیپها
و کاراکترهایی است که پیش از این صداپیشگی کردهاید؟
بله. برایم جالب بود که علی درخشی هم
کاملا آنها را به یاد داشت و معتقد بود بعضی از آنها خوب شنیده نشدهاند و میتوانند
در این مجموعه استفاده شوند.
اگر این تکرار در مورد کاراکترهای آشنا
برای مخاطب اتفاق میافتاد، چندان تصمیم درستی بهنظر نمیرسید.
درست است. این تیپها عمدتا در حاشیه
بودهاند و قابلیت این را داشتند که در جایی دیگر و مفصل به آنها پرداخته شود.
خودتان کدام کاراکتر «دیرین دیرین» را
بیشتر دوست دارید؟
انتخاب شما کدام است؟
صدای راوی را خیلی دوست دارم.
این صدا در مجموعه حیات وحش هم استفاده شد
و آن را از لحن پدربزرگم گرفتهام!
نوعی تلفیق روایت سنتی و فضای مدرن در
این مجموعه هست که جذابش میکند.
بله، خوشبختانه متوجه شدیم که تنها
خودمان نیستیم که این شیوه روایت را میپسندیم و مخاطبان هم ارتباط خوبی با آن
برقرار کردهاند.
آیا تمایز کاراکترها از هم و فاصلهگذاریشان
یک الزام در آثار انیمیشن است؟
بله، دلیل مهم آن هم نماینده شدن هر یک
از کاراکترها برای یک گروه از جامعه است تا مخاطب بتواند با شخصیتها همذات
پنداری کند.
شما صداپیشگی عروسک را هم در کنار دوبله
دنبال کردهاید. کدامیک از این دو برایتان جذابتر است؟
نمیدانم. این دو حوزه کاملا متفاوت از
هم هستند و هرکدام جذابیتهای خاص خود را دارند. در دهه ۸۰ مجموعه عروسکی ساخته شد
که با شخصیتهای سیاسی دنیا شوخی میکرد و من چند عروسک را در آن صداپیشگی میکردم.
حتی این شخصیتها را بهخوبی نمیشناختم و در آن مجموعه با آنها آشنا شدم! بعد از
آن هم بهجای کره الاغ در سری اول تن تن کارتون، زنبورک و عروسکهایی دیگر صحبت کردم
و حالا هم صداپیشگی پدربزرگ پنگول را برعهده دارم.
در آن مجموعه سیاسی عروسکی نیاز نبود از
لحن و صدای شخصیتهای واقعی الگوبرداری کنید؟
بله و برای این کار فیلمهای سخنرانیهایشان
را دیدم. از طرفی در متن هم ویژگیهای خاصی برای کاراکترها در نظر گرفته شده بود و
باید به نکات مورد نظر کارگردان هم توجه میکردم. ضمن اینکه در کارهای عروسکی به
کاراکترها نگاه فانتزی میشود و الزاما کاراکتر شبیه واقعیت نیست.
فکر میکنم این نگاه فانتزی را هم باید
لازمه انیمیشن و نمایشهای عروسکی دانست.
این جنس کارها از واقعیت فاصله دارند و هنرمند،
برای اینکه حرفی را از زاویه جدید و جذابی بزند یا مخاطب را سرگرم کند از عناصر
خیالی استفاده میکند. انیمیشن یعنی فاصلهگرفتن از فضای واقعی. بنابراین صداها هم
باید فانتزی باشند و لازم است با کاراکتر هم متناسب یا همخوان شوند.
وقتی با کاراکتر جدیدی مواجه میشوید،
نیاز به شناخت کامل آن برای صداسازی دارید یا در لحظه صدای مناسبی برایش خلق میکنید؟
از هر دوی این راهها به صدای مناسب یک
کاراکتر میرسم و دستبردار هم نیستم. همیشه در حال شنیدن و تشخیص صداهای جدیدم.
کاراکترهایی با صداهای متفاوت برای خودم خلق میکنم. حالا ممکن است از میان
صداهایی که در ذهن دارم یکی را مناسب یک کاراکتر بیابم و در مجموعهای هم از آن
استفاده کنم.
شما دفترچه ذهنی صوتی دارید؟
بله، صداهایی را که کشف میکنم یا پرورش
میدهم، معمولا با دستگاه ضبط صدا ثبتش میکنم تا کلید مراجعه به آن را همراه
داشته باشم.
اگر آن را ضبط نکنید یادتان نمیماند؟
معمولا یادم میرود! البته گاهی هم
موقعیت ضبط صدا فراهم نیست و از حافظهام کمک میگیرم.
پیش آمده که کلیدهایتان هم به قفل ذهنی
نخورد؟
نه محال است! با کلیدهایم همیشه صداها را
پیدا خواهم کرد.
رکسانا قهقرایی
انتهای مطلب/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است