شیخ شهابالدین سهروردی از چهرههای شاخص حکمت، فلسفه و عرفان در فرهنگ ایرانی است. اگرچه آرا و نظرات او هنوز هم مورد پژوهش و بررسی قرار میگیرد اما منابع زندگی سهروردی بسیار اندک است و همین امر کار تحقیق درباره این فیلسوف عارف مسلک را دشوار میکند. با اینحال سهروردی پژوهان با توجه به همین منابع اندک میکوشند تا پرده از اسرار زبان ادیبانه و تمثیلی و در عین حال بهشدت استدلالی سهروردی بردارند. سیماسادات نوربخش دکترای فلسفه تطبیقی که یکی از سهروردی پژوهان معاصر است و تاکنون آثار متعددی درباره سهروردی و فلسفه اشراق از او بهچاپ رسیده، بهتازگی کتابی درباره سهروردی به رشته تحریر درآورده که در آن به تفسیر و تاویل آیات قرآن کریم در آثار سهروردی پرداخته است. به بهانه انتشار این کتاب با او گفتوگویی کوتاه درباره شیخ اشراق داشتیم.
بهنظر میرسد که تا مدتها در بین سهروردی پژوهان نوعی وحدت رویه نسبت سهروردی وجود داشته و اغلب محققان او را عارف، حکیم و فیلسوف میدانستند اما بعد از مدتی این وحدت رویه از بین رفت و هر یک به جنبه خاصی از سهروردی توجه نشان دادند. از نظر شما کدام جنبه شیخ اشراق بر سایر جنبهها غلبه دارد؟ از نظر من هرکدام از این جنبههای وجودی سهروردی مکمل یکدیگر هستند و شاید بهتر باشد بگوییم سهروردی حکیم عارفی است و برخلاف آنچه معمولا از وی شناسانده میشود، جنبه حکمت غلبه دارد. منتها طریقه و منشی که او معرفی میکند با منش حکمای قبل از خودش متفاوت است و به همین دلیل به عرفا نزدیکتر میشود. سهروردی نقاد حکمت ارسطویی و کاملتر از آن حکمت ابنسینایی است. نگاه سهروردی یک نگاه همراه با انتقاد است و بسیاری از ساختارهایی را که در حکمت ارسطویی و ابنسینایی مطرح است نمیپذیرد و آرای جدیدی را مطرح میکند که منظور همان حکمت اشراق است. شما قبلا هم کتابهایی درباره سهروردی نوشتهاید، چه شد به این نتیجه رسیدید که باید این کتاب را با این رویکرد بنویسید؟ اولین کتابی که کار کردم، درباره زندگی و آرای فلسفی سهروردی بود. سهروردی حکیم ناشناختهای است و جنبههای وجودی و آرا و اندیشههای او چندان شناخته شده نیست و هرکسی بهتناسب نوع رویکردش با او مواجه شده است و درعینحال به جنبههای دیگر او کمتر اهمیت داده است. من در کتاب اولم بهنام «نور در حکمت سهروردی» بهاجمال به معرفی آرا و نظرات او پرداختهام و منبع اصلی من برای تدوین این کتاب، «حکمت الاشراق» او بود. کتاب «آیت اشراق» که اخیرا بهچاپ رسیده، به جنبههای اسلامی و تقید سهروردی به مبانی اسلامی و خصوصا آیات قرآن کریم میپردازد. ازنظر بسیاری، سهروردی صرفا یک فیلسوف ایرانی است اما باید بگویم که با توجه به استنادها و استفادهای که سهروردی از آیات کریمه میکند، اگرچه خودش را احیاگر فلسفه ایران باستان میداند و ایران باستان را عدلپیشه معرفی میکند اما دقیقا همین عبارت او یعنی عدلپیشگی ایران باستان برگرفته از آیهای از قرآن کریم است. در این کتاب نشان داده میشود که سهروردی نگاه بسیاری عمیقی به قرآن داشته و بسیار متاثر از قرآن است تا آنجا که بهظرافت توانسته آیات و مفاهیم قرآنی را در بین اندیشههای خودش جای دهد یا در قالب تفسیر و تاویل یا صرفا استناد. اگرچه قبلا بهصورت مقالههای پراکندهای سایرین دراینباره تحقیقهایی انجام داده بودند اما بهصورت کامل و با استناد به تمام آثار او نبود. انگیزه من در نوشتن این کتاب نشان دادن این موضوع بود که بهجرات میتوان ادعا کرد سهروردی در زمان خودش نخستین فیلسوف و حکیمی بود که تا این حد در آثارش به قرآن توجه کرده و بهتناسب زبان حکمی و فلسفی خودش از آیات قرآن استفاده کرده است. مختصری هم درباره زبان ادیبانه و شاعرانه سهروردی برای ما بگویید. کتابی تحت عنوان «دیوان شعر سهروردی» که چندان هم پرحجم نیست در بیروت بهچاپ رسیده است. این جنبه از سهروردی هم خیلی متاسفانه مورد بررسی قرار نگرفته و به همین دلیل خیلی شناخته شده نیست و فقط در حد جمعآوری برخی از ابیات شعری است که از سهروردی بهدست ما رسیده است که بسیار هم پرمحتواست و معلوم نیست که آیا بجز این جزوه بسیار کوچک اشعار دیگری هم از شیخ اشراق بجا مانده یا خیر. البته از ظاهر کار سهروردی کاملا پیداست که علاقههایی به جنبههای ادبی داشته ضمن اینکه سهروردی خصوصا در کتاب «حکمت الاشراق» خود و نیز آثار فارسی او که جنبه رمزی و تمثیلی دارد از ادبیات بسیار غنی و پرباری برخوردار است. به آن معنا که حتی اگر این دیوان شعر هم نبود آثار فارسی سهروردی گویای این مساله است که این حکیم بزرگ از ادبیاتی بسیار قوی برخوردار است و مضامین و مفاهیم مورد نظرش را در قالب داستانهای تمثیلی و رمزی بیان میکند تا از زبان عرفانی که آن هم بسیار رمزآلود است پرده بردارد. پریا لطیفیخواه انتهای مطلب/ |
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است