برگزاری جشنواره کودک چه لزومی دارد؟
بزرگترین و معتبرترین گردهمایی با محوریت سینمای کودک و نوجوان در جهان، جشنواره فیلم «جیفونی» است. این جشنواره هر سال در دهکده کوچکی به نام «جیفونی واله پیانا» در نزدیکی سالرنو در جنوب ایتالیا برگزار میشود. جشنواره دیگری هم در کشور هندوستان است که با هدف پرداختن به آثار کودکان و نوجوانان فعالیت میکند. وقتی دستاندرکاران سینمای یک کشور، جشنوارهای را با موضوعی مشخص راهاندازی میکنند یعنی آن موضوع آنقدر برایشان اهمیت دارد که تصمیم گرفته اند به طور خاص به آن بپردازند. اما در حال حاضر جشنواره فیلم کودک در کشور ما بهانه ای برای نمایش فیلمهای سفارشی شده است.
این جشنواره زیر نظر «بنیاد سینمایی فارابی» برگزار میشود و هر سال هم چند ماه مانده به برگزاری، کودکسازان مشهور و باتجربهای مثل غلامرضا رمضانی، مسعود کرامتی، سیروس حسنپور، وحید نیکخواهآزاد و ... به سفارش این بنیاد دولتی فیلمهایی درباره کودکان میسازند. فیلمهایی که با کلی سروصدا در جشنواره نمایش داده میشوند و همواره شانس دریافت جوایز اصلی و فرعی هستند، اما بعد دیگر خبری از اکران عمومی این آثار نمیشود. مثلا فیلم اپیزودیک «گنجشکک اشیمشی» که در بیستوهفتمین دوره جشنواره کودک جایزه ویژه هیات داوران را دریافت کرد هنوز در وضعیتی نامشخص برای اکران به سر میبرد و به گفته مسعود کرامتی (یکی از کارگردانهای فیلم): «هیچ خبری از اکران آن نیست... هیچ». از طرفی سفارشی بودن این فیلمها و زمان اندکی که برای تولید آنها صرف میشود باعث شده کیفیت این آثار دائما تحلیل رود. سوالاتی که اینجا پیش میآید این است که آیابرگزاری جشنوارهای که هر سال هزینه و حواشی خبری زیادی دارد در حالیکه هیچ سودی عاید سینمای کشور نمیکند، لزومی دارد یا آنکه صرفا از روی عادت به حیات خود ادامه میدهد؟ آیا با وفور انیمیشنهای بلند خارجی باکیفیت که در دسترس همگان قرار دارد، کودکان و نوجوانان این دوره و زمانه حاضر میشوند وقتشان را برای تماشای آثار کمکیفیت «جشنواره کودک و نوجوان» بگذارند؟
ابوالحسن داودی که با فیلم سینمایی «ایلیا، نقاش جوان» دیپلم افتخار بهترین فیلم هشتمین دوره جشنواره فیلم کودک را دریافت کرده است مشکل اصلی را جای دیگری میداند: «فکر میکنم مشکل اساسی در مظروف است، نه ظرف. ما در تولید فیلمهای
خوب برای کودک و نوجوان مشکل داریم. در حال حاضر چنته سینمای کودک خالی است، نه به این منظور که تعداد فیلمهای ساختهشده در این حوزه کم است که حتی ممکن است فیلمهای ساخته شده در این زمینه از محدودهای که برای نمایش این آثار در نظر گرفته شده خیلی هم بیشتر باشد.
ولی به نظر میرسد این فیلم ها دیگر نمیتوانند با موفقیت عمل کنند و ارتباطشان را با تماشاگران کودک و نوجوان تا میزان زیادی از دست دادهاند. ما غیر از چند مورد مانند «شهر موشها ۲» و «کلاه قرمزی» دیگر نمی توانیم نمونه حرفهای مناسبی
را در سینمای کشورمان در چند سال اخیر پیدا کنیم. اگر قرار باشد همین سینما هم تبدیل به دو بخش جداگانه شود نمیدانم چه کمکی به شرایط حاضر میکند. یک وقت ممکن است ما فیلمهای موفق در سطح بینالملل را در این جشنواره به نمایش بگذاریم که این نکته میتواند به تنهایی دارای ارزش باشد، اما اگر قرار باشد صرفا به تولیدات داخلی اکتفا کنیم باید بدانیم این آثار حداقل سه تا چهار سال نیازمند یک برنامهریزی درست در فضایی مناسب هستند. این موضوع نیاز به خانهتکانی اساسی در سینمای حال حاضر ما دارد تا بتواند دوباره به آن هویت قبلیاش برگردد. مساله مهمی که متاسفانه این روزها به فراموشی سپرده شده این است که کودکان و نوجوانان امروز با کودکان و نوجوانان دو دهه پیش، زمین تا آسمان فرق کردهاند. امروزه بیشتر تولیدات سینمایی ما در این حوزه به سفارش ارگانهایی مثل «بنیاد سینمایی فارابی» تولید میشوند و پس از نمایش فیلم در جشنواره، هیچکس از سرنوشت فیلم مطلع نمیشود. این نوع کارهای سفارشی از دل فیلمساز درنیامده است و فقط به او سفارش داده شده چنین فیلمی بسازد. بدیهی است بسیار کم پیش میآید فیلمساز بتواند از چنین فیلمی یک اثر دوستداشتنیِ از دل برآمده بیرون بکشد. ضرورت ساخت یک فیلم باید از ارتباط با مخاطب به وجود بیاید. نمیدانم اینکه بخواهیم با تولید یک سری آثار سفارشی صرفا یک جشنواره برگزار کنیم چقدر میتواند کمککننده باشد. شاید تنها نتیجه این باشد که در ایام برگزاری چنین جشنوارههایی یکسری کارمند، مسئول، مدیر و ... مدتی در کنار هم سرگرماند.»
فرزاد اژدری، فیلمساز جوان و تازهکار سینما، جزو آنهایی است که علاوه بر فیلمسازی برای کودکان، سعی دارد قصههایی متناسب با ذائقه امروز آنها بسازد. او البته در کارش هم نسبتا موفق بود و یکی دو فیلمی که ساخت با استقبال بچهها مواجه شد. در پیشینه او قبل از فیلمسازی، همکاری با «بنیاد سینمایی فارابی» دیده میشود اما این ارتباط باعث نشد فیلمهایش رنگوبوی سفارشی به خود بگیرد و چیزی شبیه رفعتکلیف شود. اژدری اما بر خلاف داودی برگزاری جشنواره کودک را اتفاقی مفید میداند: «برگزاری جشنواره فینفسه بد نیست و این رویداد باعث دیده شدن آثار هنرمندان میشود. ولی اینکه زلف جشنواره به تولید فیلم گره بخورد غلط است!»
کارگردان فیلم سینمایی «عملیات مهدکودک» که برای نگارش فیلمنامه «سلام بر فرشتگان» پروانه زرین بهترین فیلمنامه بیستوپنجمین «جشنواره کودک» را دریافت کرد نسبت به آثار حاضر در جشنواره امسال نگاهی خوشبینانه دارد: «ما نباید فیلم بسازیم برای آنکه در یک جشنواره شرکت کند و بعد در گوشهای خاک بخورد. برای کشوری که طبق آمار حدود ۱۲ میلیون دانشآموز دارد خیلی بد است که ما فقط و فقط در دقیقه نود به فکر تولید فیلمی برای کودک و نوجوان باشیم. البته من شاهد هستم که امسال بیشتر فیلمهای حاضر در جشنواره از قبل تولید شدهاند و رویکرد سفارشی بودن در آنها وجود ندارد.»
به این ترتیب نقطه مشترک دیدگاه کارگردان باتجربهای مثل داودی و فیلمساز جوانی همچون اژدری، نقد سیاست تولید فیلمهای سفارشی از سوی نهادهای دولتی است. ضمن آنکه در هر دو دیدگاه مخالف و موافق، برگزاری جشنواره به هر قیمت نیز اقدام جالبی ارزیابی نشده و زمانی میتوانیم سرمان را بالا بگیریم و به داشتن جشنوارهای مستقل و باهویت افتخار کنیم که از حیث کمیت و کیفیت، اولا تعداد فیلمهای تولیدی در سال به حدی باشد که ضرورت برگزاری چنین رویدادی را توجیه کند و ثانیا ارزش آثار ساختهشده در ادامه مسیر رشد این سینما باشد.
بینظمی در برگزاری جشنواره
اعتبار یک جشنواره به ثبات مکان و زمان برگزاری آن است. و میتوان به جشنوارههای مطرحی مثل «کن»، «برلین» یا «ونیز» استناد کرد که در شهرهایی به همین نام برگزار میشود. اما جشنواره کودک از اولین دوره تا بیستوهفتمین دوره برگزاریاش ۱۵ بار در اصفهان، شش بار در تهران، چهار بار در همدان و یک دوره در کرمان برگزار شده است! تغییرات این جشنواره فقط محدود به تغییر و جابهجایی مکان آن نبود بلکه زمان برگزاریاش هم تابع سیاستهای «بنیاد سینمایی فارابی» بود و هر مدیری در هر زمانی که دلش میخواست دستور برگزاری این جشنواره را صادر میکرد. تاکنون ۱۳ دوره جشنواره کودک در مهرماه، شش دوره در بهمنماه، سه دوره در آبانماه، یک دوره در اردیبهشت، یک دوره در تیرماه، یک دوره در مردادماه و یک بار هم در شهریور برگزار شده است!
مسعود کرامتی، کارگردان «پاتال و آرزوهای کوچک» و بازیگر شناختهشده سینمای ایران از رکوردداران دریافت تندیس در جشنواره کودک است. او علت اصلی بینظمی در برگزاری جشنواره را تغییرات پیدرپی سیاستهای مدیران دولتی میداند: «قطعا هیچکس دلش نمیخواهد این اتفاق برای جشنواره بیفتد. جشنواره کودک از طرف «بنیاد سینمایی فارابی» حمایت میشود اما برای برگزاری آن رضایت شهرداری و استانداری شهر میزبان هم شرط است. به همین دلیل، این موضوع در اراده یک گروه خاص نیست. هر بار که مدیریت فارابی تغییر میکند، مدیر جدید سیاست تازهای با خود میآورد. هر بار مدیریت استانها و شهرها عوض میشود، برگزاری یا عدم برگزاری جشنواره در آن شهر موضوع تازهای میشود برای مناقشه. همه این موارد باعث بینظمی در برگزاری جشنواره میشود.»
فرشته طائرپور، تهیهکننده «مدرسه پیرمردها»، یکی از تاثیرگذارترین افراد تصمیمگیرنده و باسابقه در خصوص سینمای کودک، بینظمی در برگزاری جشنواره را یک موضوع کاملا عادی میداند: «الزاما اینطور نیست که یک جشنواره همیشه در یک مکان و زمان واحد برگزار شود. من چند جشنواره در ایتالیا میشناسم که هم شهر و هم زمان برگزاریشان را تغییر دادند. هیچکس هم نگفته چرا این اتفاق افتاده است.» طائرپور که چندان علاقهای به ادامه این گفتوگو نداشت بدون آنکه اشارهای به نام جشنوارههای موردنظرش بکند، طرح بحثهایی از این دست را بیدلیل و بیهوده دانست.
محمدعلی طالبی را با عناوین بسیار میشناسیم. او بیتردید یکی از چهرههای ماندگار این حوزه است و در سالهای رونق این سینما، با شناخت از روحیه کودکانونوجوانان فیلمهایی میساخت متناسب با ذائقه آنها. نام او در کنار مرضیه برومند، به عنوان
دو کارگردان فیلم بسیار پرفروش «شهر موشها» آمد و پس از آن نیز کار در این نوع فیلمها را ادامه داد. طالبی تاکنون با فیلمهایی چون «چکمه»، «کیسه برنج»، «تیکتاک»، «تو آزادی»
و ... در جشنواره کودک حضور داشته و بارها جوایز اصلی این جشنواره را از آن خود و عوامل فیلمهایش کرده است. دیدگاه این کارگردان باتجربه درباره سینمای کودک در ایران، از چشمانداز تازهای است: «اینکه یک سال جشنواره در همدان برگزار شود، یک سال در اصفهان و ... هیچ ایرادی ندارد. در هندوستان هم جشنواره کودک هر ساله در شهرهای مختلفی برگزار میشود.
اتفاقا این خیلی هم خوب است، چون شهرهای دیگر هم به این واسطه با جشنواره کودک آشنا میشوند. حتی برگزاری این جشنواره در شهرهای محروم هم میتواند اتفاق مثبتی باشد.» این نگاه طالبی، همسو با مدیران فرهنگی استانها در راستای کسب یک وجهه فرهنگی برای شهرهای گوناگون است. چند سال پیش که ناگهان جشنواره از اصفهان به همدان منتقل شد، این شوروشو را میشد در مردم همدان و برگزارکنندگان بومی این شهر دید. بههرحال جشنوارهای با این قدمت، هر ساله میتواند شهر میزبان را در کانون خبرها قرار دهد و مهمانان بسیاری را از سراسر جهان به مکانهای تازه بکشاند. بنابراین علاوه بر جنبههای فرهنگی، این انتقال میتواند در زمینههای اقتصادی هم برای شهرها سودآور باشد.
مسعود کرامتی بحث را با این توضیح جالب و نکتهسنجانه خاتمه میدهد: «جشنواره کودک این باور را پیدا کرده که متولی سینمای کودک است. در صورتی که لزومی ندارد این دو با هم پیوند داشته باشند. جشنواره یک مراسمی است با تعریفات مشخص.
هیچ اشکالی ندارد جشنواره کودک تا ۱۰ سال فیلمی از سینمای ایران نداشته باشد. همه جای دنیا این اتفاق میافتد و بسیاری از جشنوارههای بینالمللی هستند که ممکن است چند سال فیلمی را از کشور خودشان به نمایش نگذارند. هیچ کس هم نمیآید یقه دیگری را بگیرد که چرا شما در جشنواره خودتان فیلمی نداشتید. مریضی سینمای کودک به جشنواره کودک هم سرایت کرده و این جشنواره را از بین برده است. البته امیدوارم آقای علیرضا شجاعنوری به عنوان دبیر این دوره و همچنین شورای سیاستگذاری جدید، درباره این تضادها حتما بازنگری کنند و با نگاهی آسیبشناسانه تکلیف جشنواره کودک را روشن کنند.»
اهمیت جشنواره کودک در دهه شصت
جشنواره فیلم کودک و نوجوان از ۱۲ بهمن ۱۳۶۱ در اصفهان آغاز به کار کرد. آن روزها این جشنواره امیدی برای اهالی سینما و کودکان علاقهمند بود و فیلمسازانی که گرایش به حوزههای مرتبط با کودکان و نوجوانان داشتند فیلمهایشان را به این جشنواره معرفی میکردند و با همکارانشان رقابت میکردند. در سالهای رونق این جشنواره فیلمهایی شرکت داشتند که حالا از مهمترین آثار ساختهشده در زمینه کودک و نوجوان به حساب میآیند. آثاری مثل «خمره»، «کلید»، «بدوک»، «شهر موشها»، «آلبوم تمبر»، «به خاطر هانیه»، «مسافر جنوب»، «نجوا»، «چکمه»، «کیسه برنج» و ... . در عین حال نیز نخستین فیلمهایی که سینمای ایرانِ پس از انقلاب را به جهانیان شناساند عموما با موضوع کودک و نوجوان بودند: از «دونده»، «خانه دوست کجاست؟» و «باشو غریبه کوچک» گرفته تا «بادکنک سفید» و «نیاز». اما رفتهرفته این جشنواره به محاق رفت و دیگر کمتر میشد فیلم تاثیرگذاری در آثار شرکتکننده پیدا کرد.
در آن زمان که نامهای بزرگی نظیرعباس کیارستمی، کیانوش عیاری، مجید مجیدی، امیر نادری، کیومرث پوراحمد، کامبوزیا پرتوی، نورالدین زرینکلک، علیرضا داودنژاد، ابراهیم فروزش، ایرج طهماسب، کمال تبریزی، محمدعلی طالبی، حمید جبلی، مسعود جعفری جوزانی، مرضیه برومند و ... در میان شرکتکنندگان دیده میشد جشنواره اهمیت خبری بیشتری داشت. ولی جشنواره بهتدریج به سمتی میل کرد که دیگر کمتر نام آشنایی در آن میشد یافت. نکته غمانگیز این بود که حتی اگر این فیلمسازان اثری درباره کودکونوجوان هم میساختند دیگر تمایلی به شرکت آن در جشنواره نداشتند. آنها یا اثرشان را برای جشنواره «فیلم فجر» آماده میکردند یا یکراست در نوبت اکران قرارش میدادند. برای مثال فیلمهای سینمایی «شهر موشها ۲» و «کلاه قرمزی» که در چند سال گذشته جزو پرفروشترین فیلمهای سینمای کودکونوجوان بودند در این جشنواره شرکت نکردند.
قهر فیلمسازان با سینمای کودک
اگر به کارنامه هنری فیلمسازان بنام کشورمان نگاهی گذرا بیندازیم متوجه خواهیم شد هرکدام از این هنرمندان حداقل یک فیلم در زمینه کودکونوجوان ساختهاند و این خود نشان از گرایش اصیل آنها به این نوع فیلمها دارد. در سالهای دهه شصت، کسی به زور فیلمسازانی مثل مهرجویی و بیضایی و کیارستمی را وادار به ساختن آثاری با شخصیتهای محوری کودکان نکرده بود و آنان هم به دلیل وجود جشنوارهای با نام کودک، موظف و متعهد به ساختن این فیلم ها نبودند. حجم تولیدات کودک در آن سالها
البته دلایل بسیاری میتواند داشته باشد اما به هر روی، وجود تشکیلات منظم و شکوفایی مانند «کانون پرورشفکری کودکانونوجوانان» و مدیریت صحیح آن، انگیزه فیلمسازان را برای کار برای بچهها تقویت میکرد. ولی در حال حاضر کمتر این انگیزه درونی و خودانگیخته را میبینیم کهکارگردان شاخصی سراغ ساخت فیلمهای باب طبع کودکان برود.
پوران درخشنده که تاکنون فیلمهایی مثل «رابطه»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «بچههای ابدی» و ... را با موضوع کودکان ساخته است در پاسخ به این سوال که چرا فیلمسازان شاخص ما دیگر رغبتی به کار در این حوزه را ندارند، گفت: «دلیلش بیتوجهی نسبت به این نوع فیلمها بهخصوص در مرحله توزیع و اکران است. چون اکثر فیلمسازان برای ساخت چنین فیلمهایی خودشان سرمایهگذاری میکنند، وقتی با این بیتوجهیها روبهرو میشوند انگیزهشان را از دست میدهند.
آنها فکر میکنند چون فیلم کودک بازیگر چهره ندارد که زدن عکس او بر سردر سینما باعث فروشش شود، نباید از این نوع فیلم حمایت کرد. در نتیجه این موضوع لطمه اقتصادی بزرگی به سینماگر وارد میکند و او را از ساخت فیلمی در این حوزه منصرف میکند. متاسفانه موضوع اکران این فیلمها آنقدر اسفناک و تحقیرآمیز است که اگر هم سینمایی را برای اکران به فیلمی اختصاص دهند تنها یک سانس را برای نمایش در اختیار او میگذارند. باید مسئولان نگاه جدی به این موضوع داشته باشند تا فیلمسازان رغبت لازم برای کار در این حوزه پیدا کنند.»
کامبوزیا پرتوی، نویسنده و کارگردان شناختهشدهای است که گرچه در سالهای اخیر کمتر فیلمی درباره کودکان ساخته اما در گذشتهای نهچندان دور روی این سینما تمرکز داشت. او که «کافه ترانزیت» را به دور از مختصات سینمای کودک ساخت و یکی از نویسندگان فیلمنامه «محمد ص» نیز بود، دلیل اصلی قهر فیلمسازان با سینما کودک را بهخاطر نامشخص بودن وضعیت این حوزه میداند: «حوزه سینمای کودک واقعا وضعیت نامشخصی دارد و دیگر کسی رغبت نمیکند وقت و هزینهاش را صرف ساخت فیلم کودک کند. من فیلم بسازم که کجا آن را نمایش دهند؟ بنابراین مشخص است که چرا دیگر کسی علاقهای به ساخت فیلم کودک ندارد. این حرفها بارها و بارها تکرار شده و موضوع تازهای نیست.»
«درباره» کودک یا «برای» کودک؟
در چند سال اخیر بیشتر آثاری که به نام فیلم کودک در جشنواره «کودکونوجوان» به نمایش درمیآیند مخاطب بزرگسال دارد و «درباره» کودکان ساخته شدهاند نه «برای» آنها. بنابراین شاید بیراه نباشد که بگوییم ما دیگر سینمای کودک و نوجوان به مفهوم واقعی کلمه نداریم. و اگرچه این یک بحث قدیمی و نسبتا کهنه است، اما پرداختن به آن همچنان میتواند روشنگر بسیاری از ابهامات باشد.
محمدعلی طالبی که سال گذشته پروانه زرین بهترین فیلم «جشنواره کود را برای فیلم سینمایی «قول» دریافت کرد در خصوص وضعیت اکران آثار برگزیده، همچنان نگاهی امیدوارانه دارد: «در دوره آقای احمدینژاد، جشنواره کودک تبدیل به رویدادی شده بود که صرفا از روی عادت برگزار میشد و در پایان هم هیچ خبری از اکران فیلمها نمیشد، اما تا جایی که من میدانم گروه جدید به صورت جدی دارند روی این موضوع کار میکنند و قرار است به فیلمهای برگزیده در سینمای کودک امکان نمایش عمومی داده شود. اما ادامه این روند مشروط به آن است که دوباره شرایط و سیاستها تغییر نکند. واقعیت آن است که تعداد زیادی از کارگردانهای ما در این چند سال بیکار بودهاند و با بودجههای بسیار کمی که برای ساخت فیلمهایشان میگرفتند حتی نتوانستند فیلمی در حد آثار قبلیشان تولید کنند.»
طالبی در ادامه به تاثیر دوگانه فیلمهای کودک اشاره کرد که الزاما مفرح بودن فیلمها نمیتواند هدف اصلی کارگردانها باشد، بلکه باید نکات دیگری را نیز در ساخت این فیلمها لحاظ کرد: «کسانی که فکر میکنند سینمای کودک یعنی یک سری بچه بیایند در سینما و با خوشحالی بزنند و برقصند و شبها هم مسواک بزنند و بخوابند، هیچ دانشی درباره فیلمسازی کودک و نوجوان ندارند. در فیلم کودک هم باید جنبههای تفریحی وجود داشته باشد هم جنبههای آموزشی. اگر بچهها از همین سن یاد بگیرند به تماشای فیلمهای باارزشی مثل آثار عباس کیارستمی بنشینند، وقتی بزرگ شوند نمیروند فیلمهای مبتذل نگاه کنند. میروند فیلمهای درستودرمان میبینند.»
با این حال شاید از نظر تعداد، فیلمهای مفرح برای کودکان تنها درصد ناچیزی از تولیداتی باشد که درباره کودکان ساخته میشود و جنبههای آموزشی فیلمها بسیاربسیار بیشتر و غالبتر است بر جنبههای سرگرمکننده و جذاب برای این مخاطبان مظلوم.
آخرین اقدام: جداسازی جشنواره کودک از نوجوان
امسال با درخواست مسئولان فرهنگی شهر همدان مبنی بر برگزاری مجدد این جشنواره در این استان، سازمان سینمایی تصمیم گرفت این جشنواره را به شکل دوسالانه و در قالب دو جشنواره برگزار کند. جشنواره خردسال در شهر اصفهان و جشنواره نوجوانان در شهر همدان برگزار میشود. در واقع انتخاب گروه سنی برای کودکان و نوجوانان و برگزاری جشنواره در دو بخش خردسال و نوجوان تصمیم عجیبی است که شاید تهمانده اعتبار جشنواره را هم از بین ببرد و اندک انگیزه فیلمسازان را هم برای شرکت در این رویداد هنری از آنان بگیرد. گذشته از این بحث، فراوانی بخشها و جوایز گوناگون با بیاعتبار شدن آنها ارتباط مستقیم دارد.
وقتی در جشن اختتامیه به سه نفر (و نه حتی بیشتر) جایزه بهترین کارگردانی، و به چند نفر هم دیپلم افتخار داده میشود ارزش این جایزههاست که پایین میآید و در آخر نمیتوان تشخیص داد کدام کارگردان توانایی بیشتری در ساخت اثرش داشته است. اما فرزاد اژدری، دیدی خوشبینانه به جشنواره امسال دارد و میگوید باید صبر کرد و نتیجه را دید: «این اتفاق خوبی است و در همه جای دنیا این تقسیمبندیها وجود دارد. ولی چون در کشور ما اولین بار است که این اتفاق میافتد باید صبر کنیم و ببینیم نتیجه چه میشود. باید خوشبین باشیم. همین که دبیر جشنواره امسال در اولین نشستی که داشت عنوان کرد اساس برگزاری این جشنواره بر مبنای صداقت است نکته حائز اهمیتی است. این صداقت باید اصلواساس سینمای کودکونوجوان شود و امیدواریم با این تفکیک به وضوح شاهد این مساله باشیم.»
عبدالله اسفندیاری، از مدیران سینمایی است که همواره در تصمیمگیریها و سیاستهای «بنیاد سینمایی فارابی» نقشی مهم و کلیدی داشته است. او چند سال پیش کانون سینمای معناگرا را بنیان گذاشت. اسفندیاری در پاسخ به اینکه آیا جداسازی جشنواره کودک از نوجوان تصمیم خردمندانهاست یا خیر، گفت: «این حرکت درست و مثبتی است که ما فیلمهای سینمای کودک را بر اساس رده سنی تقسیمبندی کنیم. مثل ردهبندیای که اولین بار توسط کانون پرورش فکری کودکان برای کتابها انجام شد. این موضوع باعث میشد پدر و مادرها تکلیفشان مشخص شود و با یک نگاه دریابند این کتاب مناسب سن فرزندشان است یا خیر. اما این اتفاق در حال حاضر به شکل بسیار کمرنگی در شورای
نمایش خانگی اجرا میشود و فیلمهای مناسب برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان از هم جدا میشوند. اینکه بخواهیم جشنواره کودک را از نوجوان جدا کنیم، به نظرم کار خوبی نیست. چون ما برای مقطع سنی کودک هم به درجهبندی احتیاج داریم. ما کودکان
نونهال، خردسال و کمیبزرگتر داریم، بنابراین حداقل سه ردهبندی در مقطع سنی کودک وجود دارد. در بخش نوجوان نیز همینطور است. کاش جشنواره به جای آنکه این دو بخش را از هم جدا کند در تقسیم جوایز این بخشبندی را تعریف میکرد؛ به این صورت که حداقل چهار جایزه برای چهار رده سنی مختلف در نظر میگرفت.»
محمدعلی طالبی، دلایل اقتصادی را عامل اصلی این تفکیک جشنوارهای میداند: «این موضوع بستگی به امکاناتی دارد که در اختیار مدیر قرار میگیرد. وقتی بودجه کافی در اختیار مدیران نباشد، ریاضت اقتصادی آنها را مجبور میکند بر اساس امکانات موجود برنامهریزی کنند و بگویند یک سال جشنواره کودک برگزار میکنیم و یک سال جشنواره نوجوان. بنابراین من دلیل اصلی تفکیک جشنوارهای را مسائل نابهسامان اقتصادی میدانم. من امیدوارم دوباره به این نتیجه برسیم این دو بخش را در یک جشنواره قرار دهیم. چون در تمام دنیا دو بخش کودکونوجوان در کنار هم برگزار میشود و یکیشدن این جشنواره کار درستتری است.»
کامبوزیا پرتوی نیز نظر مساعدی نسبت به این تفکیک جشنوارهای ندارد: «این جشنواره تاکنون در اصفهان، همدان، کرمان و چندین شهر دیگر برگزار شده است و هر سال به سفارش خود مدیران تعدادی فیلم ساخته میشود که جشنواره را سرپا نگه دارند. کل این جشنواره با این بینظمیهایش مگر در این چند سال اخیر چه بوده است که حالا بخواهد تبدیل به دو جشنواره جداگانه شود؟ من سالهاست که دیگر این جریان را دنبال نمیکنم و یادم نمیآید آخرین باری که به این جشنواره رفتم چه زمانی بود. به هر حال امیدوارم امسال این جشنواره بهخوبی برگزار شود.»
به این ترتیب معمای جشنواره بینالمللی کودکانونوجوانان همچنان پیچیده و لاینحل باقی میماند. قصد داشتیم در این گزارش با علیرضا شجاعنوری هم صحبت کنیم که او به دلیل نمایش فیلم جدید مجید مجیدی در کانادا، در دسترس نبود. مدیر «بنیاد سینمایی فارابی» نیز فرصتی برای شرکت در این بحث نداشت. بههرترتیب همه در انتظارند ببینند جشنوارهای با این قدمت و اعتبار، قرار است در شکل جدید و دوگانه خود چه کمکی به سینمای ملی ایران کند.
عاطفه محرابی
انتهای مطلب/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است