ورایتی در جدیدترین مطلبی که درباره فیلم «محمد رسول الله(ص)» نوشته آورده است: مجید مجیدی نخستین ایرانی که نامزد اسکار فیلم خارجی زبان شد (در سال ۱۹۹۷ برای «بچه های آسمان») به عنوان سازنده گرانترین فیلم تاریخ کشورش نیز شناخته شده است. این فیلم که از سبکی کلاسیک بهره میگیرد، داستانی حماسی تاریخی و بلند را با عنوان «محمد رسول الله» تصویر کرده و با بودجه حدود ۴۰ میلیون دلاری از نامهای بزرگی در پشت صحنه بهره گرفته است.
ویتوریو استارارو و ای.آر.رحمان از جمله این افراد هستند که در کنار بخش جلوههای ویژه، این فیلم ۱۷۱ دقیقهای حماسی را به عنوان نخستین فیلم از سه گانهای که قرار است ظرف هفت سال ساخته شود، شکل دادهاند. در عین حال میتوان نتیجه فیلم را پیش بینی کرد که بیشتر باید چیزی شبیه فیلمهای دهه ۱۹۵۰ هالیوود درباره موضوعهای حماسی و مذهبی باشد تا شبیه «نوح» دارن آرنوفسکی یا حتی کارهای پیشین مجیدی.
آلیسا سیمون منتقد ورایتی سپس با بیان پیشینه آثار مجیدی و نام بردن از فیلمهای مشهور وی مینویسد: این فیلم زندگی حضرت محمد (ص) را از زمان تولدش تا سن ۱۲ سالگی تصویر میکند و به دلیل معذوریتهای مذهبی از تصویر چهره ایشان خودداری میکند. مجیدی سعی دارد تا آنجا که ممکن است با صحنههای اکشن (جنگهای افسانهای، تعقیب در بازارها، زائران گرد کعبه، مبارزه با کاروان شترها، یورتمه رفتن اسبها در بیابان) به فیلم روح ببخشد، اما ژانر اکشن نقطه قدرت این فیلمساز نیست. این صحنههای کلیشهای، در ترکیب با جلوههای تصویری ویژه زیبا، بیشتر میتواند نسخهای درجه دو از سبک سینمایی پذیرفته شده غربی باشد.
نکته مشکلآفرین دیگر حداقل برای تماشاچیان خارجی این است که آنهایی که با داستان اسلام و داستان مردی که آخرین پیامبر مسلمانان است آشنایی ندارند، در آن کمی تا حدودی گم خواهند شد. با توجه به رشد توجه بینالمللی نسبت به اسلام و اینکه این فیلم احتمالا کاندیدای رسمی ایران در بخش فیلم خارجی زبان اسکار خواهد بود، سرمایهگذاری کردن در زمینه تهیه اطلاعات پسزمینهای مرتبط کار مثبتی بود و به بینندگان غیرمسلمان رابطه بین شخصیتهای اصلی، اینکه بنیهاشم چطور به قبیله قریش مرتبط میشد و چه کسی داشت چه را میپرستید و کجا حکمرانی میکرد، توضیح میدهد. در حال حاضر، برداشت اصلی که میتوان از فیلم داشت این است که اسلام، یهودیت و مسیحیت ارزشها و ریشههای مشابه دارند.
منتقد ورایتی با توضیحی درباره شرایط بعثت حضرت محمد (ص) و رابطه خاندان ایشان با مشرکان، توضیحی درباره تاریخ صدر اسلام برای خواننده غیرآشنا با اسلام بیان می کند و در ادامه می افزاید: مجیدی با نشان ندادن چهره حضرت محمد(ص) و فیلمبرداری او از پشت به سنت اسلامی احترام میگذارد. در کنفرانس خبری، او توضیح داد که با همراهی استورارو دوربینی را به طور اختصاصی تنظیم کردند تا از دیدگاه پیامبر فیلمبرداری کند اما از آنجا که بخش مرکزی فیلم به دوران زندگی حضرت محمد(ص) قبل از بدل شدن به پیغمبر اسلام میپردازد، میتوانیم صدای بازیگرانی که نقش او را در سنین ۶، ۸ و ۱۲ سالگی ایفا میکنند بشنویم. اما در صحنههای پایانی فیلم که ۵۰ سال بعد اتفاق میافتند، کلمات او را عمویش ابوطالب بیان میکند.
با وجود اینکه فیلمهای اولیه مجیدی به مساله خلوص معنوی که از عشق از خودگذشته ناشی میشود میپرداختند و به نحوی خلوص دینی را ارایه میدادند، «محمد رسولالله» احساس عجیبی دارد و به جای اینکه موضوع داستانی آن را بالاتر ببرد، این بخش تبدیل به باری برای فیلم میشود. اینکه شخصیتهای داستان هم مقوایی به نظر میرسند و هرگز یک زندگی روانشناختی یا احساسی ندارند، نیز کمکی به فیلم نمیکند. بازیگران یا بیش از حد عکسالعمل نشان میدهند یا راحت به نظر نمیرسند.
با وجود اینکه استوراروی بزرگ، تصاویری زیبا در صحرا خلق میکند، به نظر میرسد این فیلم نیازمند سینما اسکوپ باشد. علاوه بر این، نه فیلمبرداری و نه موسیقی جعلی خاورمیانهای رحمان احساس ارگانیک بودن با داستان یا پسزمینه را ایجاد نمیکنند، بلکه بیشتر شبیه ضمیمههای طراحیشده برای بازاریابی به نظر میرسند. بدترین کار تکنیکی فیلم هم تدوین سنگین و گیجکننده آن است که هیچ گونه درکی از شخصیتها و روابط آنها فراهم نمیکند.
آنچه منتقد گاردین نوشت
هفته پیش و همزمان با نمایش فیلم «محمد رسول الله» در جشنواره فیلم مونترال، منتقد نشریه گاردین نیز با دادن ۴ ستاره از ۵ ستاره به فیلم مجید مجیدی در این باره نوشت:
این اولین باری نیست که پیامبر اسلام روی پرده بزرگ رفته اما فیلم سال ۱۹۷۷ ساخته مصطفی عقاد، تاریخ قرآنی را تنها از دیدگاه محمد(ص) بیان میکرد. اما فیلم «محمد رسول الله» مجید مجیدی اینطور نیست. فیلم پرخرج ۴۰ میلیون دلاری او با نیتی خوب، از زاویهای نمادین به بررسی اوضاع آن دوره میپردازد.
ما ابتدا حضرت محمد(ص) بزرگسال را از پشت در قاب تصویر داریم؛ ایشان لباسی سرتاسر سفید پوشیده است، بعد صدای بازی کودکی شنیده میشود با تصاویری از سر پوشیده با چفیه پیامبر. صدای سخن گفتن او را هم میشنویم که در اولین جملاتش در فیلم میگوید: «هوای اینجا بوی خوبی دارد» با توجه به روایت جذابی که مجیدی از اسلام به نمایش گذاشته، تمرکز بیش از حد بر مساله نحوه نمایش پیامبر، تنها حواس پرتکن است و تمرکز بر فیلم را از بین میبرد.
با وجود نمایش اتفاقاتی که حدود یک دهه پس از نازل شدن نخستین وحی بر پیامبر رخ داد و خطری که از سوی ساکنان مکه، او و پیروانش را تهدید میکند، بیشتر فیلم فلشبکهای طولانی از دوران کودکی و نوجوانی پیامبر است و حول محور شخصیتهای دیگر از جمله مادرش آمنه با بازی مینا ساداتی، پدربزرگش عبدالمطلب با بازی علیرضا شجاع نوری و عمویش ابوطالب با بازی مهدی پاکدل هم میچرخد.
سلسلهای از وقایع خارقالعاده – که با از مسیر خارج شدن حبشیهای فیلسوار توسط دستهای پرنده درست پیش از تولد محمد آغاز میشود – نشان میدهد این همان پیامبری است که همه انتظارش را میکشیدند. مجیدی اولین مجموعه از این موج انقلابی را با سبکی حماسی و زیبا و به روش پیش از دوران استفاده از جلوههای سیجیآی (کامپیوتری) به نمایش میگذارد. با این حال سر در آوردن از «درک آزاد شخصی» او از وقایعی که بیشتر در خود قرآن هم به آنها اشاره شده، برای آنهایی که از تاریخ اسلام اطلاع زیادی نداشته باشند آسان نخواهد بود.
این فیلم از نظر دیدگاهش نسبت به موضوع داستانی مذهبی خود با صلابت جلو میرود و همان استعدادی را نشان میدهد که کارگردان با استفاده از آن در دهه ۱۹۸۰ تصاویر زیبایی با بار متافیزیکی خلق کرده بود: مثال خوب از این نگاه وقتی است که محمد(ص) نوجوان ردای خود را روی گلی میگذارد و باعث پراکنده شدن مواج دانهها در هوا میشود.
از بعضی جهات، شاید رادیکالترین پیغام این فیلم در بازسازی خارقالعاده شهر قرن هفتمی حجاز باشد که اعتبار عظیم آن را میتوان به میلین کریکا کلایاکوویچ طراح تهیه و مایکل او کانر طراح لباسهای فیلم تخصیص داد. این شهر دنیایی مملو و پر تب و تاب است، بازاری شرکآمیز پر از خشونت تصادفی. درک مجیدی از شکاف بتپرستانه و مشرکانهای که اسلام از آن سر برآورد در تضاد مستقیم با بیخردیهای داعشی است که سعی میکند در خلایی خارج از تاریخ بار فکری نداشتهاش را تخلیه کند.
فیلم او به طرز روشنفکرانهای صادق، متعهد و شاعرانه است، اما امید که هرگز نیاز نباشد آن را شجاعانه بخوانیم.
منبع: مهر
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است