آقای کیایی چه میزان نقشها براساس بداهه شکل گرفت و چه میزان از آنها براساس نظر کارگردان و از پیش تعیینشده بود؟نقش من نقشی است که از من بسیار دور است و همچنین همه بچهها کاراکترهاییرا بازی میکنند که بسیار از آنها دور است. عملا در انتخاب بازیگران وانتخاب نقشها، کارگردان تلاش کرد که آدمها نقشهای متفاوت از خودشان رابازی کنند و ما دو یا سه ماه تمرین کردیم و این مدتزمان برای اجرای نمایشمناسب بود. خودم حدود هشت سال است که از تئاتر دورم و دوست داشتم که با یکتئاتر خوب برگردم. البته کارهای دیگری نیز به من پیشنهاد شده بود، امااحساس کردم «پپرونی برای دیکتاتور» نمایشی است که باید در آن بازی کنم.البته باید دید استقبال مردم و میزان رضایت آنها به چه صورت است. سالنهرروز پرتر میشود؛ هنوز یکماه دیگر از اجراهای ما باقیمانده است و فکرمیکنم کار روزبهروز پختهتر میشود و اتفاقهای بهتری هم برای نمایش رخخواهد داد.
+ نقش «ونسان» ظرافتهایی دارد که در گرهافکنی و گرهگشایی بسیار موثر است؛ چگونه ظرافتها را لحاظ کردهاید؟نمایشنامه بسیار خوب نوشته شده و محکم است و از سویی دیگر ترجمه بسیار خوبفرامرز زنگنه و همچنین دراماتورژی بسیار خوب علی احمدی، مواد بسیار خوبی دراختیار ما گذاشت و ما تمام تلاشمان را کردیم که اتفاق مطلوبی در نمایش رخدهد. کاراکتر من هم بهنوعی است که در ابتدای نمایش مخاطبان فکر میکننداو کنترل همهچیز را در دست دارد، ولی درنهایت ویرانشدهترین شخصیت نمایش،«ونسان» است. این شخصیت دووجهی است. در ابتدا یک لیدر به نظر میرسد، امادر انتها نابود میشود از اینرو بیشتر تلاش کردم این دووجهی بودن شخصیت رادربیاورم. خوشبختانه در تئاتر فضا و زمان بسیار زیادی برای تمرین وجوددارد و مانند سینما نیست که از زمان عقد قرارداد تا رسیدن به پروسه اجرانهایتا یک ماه وقت داشته باشیم و در برخی از موارد این مدتزمان به یک هفتههم میرسد! بهعنوان مثل در این نمایش، بازیگران و تیم کارگردانی مدتزماننسبتا زیادی با یکدیگر صحبت میکردند و تلاش میکردیم ریزهکاریهاینقشها را دربیاوریم.
در بعضی میزانسنها بازیگران یکدیگر را ماسکه میکردند، چرا این اتفاق میافتاد؟
درست است که نباید بازیگران خیلی ماسکه شوند اما اکنون دیگر مانند گذشته وتئاتر کلاسیک، این مسائل اهمیت چندانی ندارند. البته این نهمین اجرای ما بههمراه دکور بوده است و تازه داریم به دکور عادت میکنیم و آشنا میشویم.
قطعا در اجراهای آینده ریزهکاریها شکل بسیار بهتری به خود میگیرند.تا یکچهارم پایانی نمایش که لحن روایت تغییر میکرد، بسیار از مخاطبان خنده گرفتید، این التفات از ابتدا وجود داشته است؟بله. در خود نمایشنامه به این صورت است که از شروع آن با کاراکترها آشنامیشویم و هرچه پیش میرویم، ویرانی این خانواده بیشتر اتفاق میافتد.ویرانیای که از یک شوخی آغاز میشود و در انتها میبینیم به کجا کشیدهمیشود. تعداد و شدت خندهها در اجراهای ما بسیار زیاد است. مهمترین نکتهاین است که تماشاگر از نمایش راضی باشد.
گفت و گو از مینا صفار
انتهای مطلب/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است