به گزارش خبرگزاری صبا، کانون کارگردانان خانه تئاتر خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیرکل ادارهی هنرهای نمایشی، روسای مجموعه سالنهای تئاتر شهر، تماشاخانههای ایرانشهر، بنیاد رودکی، شهردار تهران، اعضای کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران، رییس خانه هنرمندان، دبیر شورای سیاستگذاری تماشاخانهی ایرانشهر، روسای دیگر سالنهای دولتی و عمومی تهران و کشور بیانیه ای صادر کرد.
متن بیانیه به شرح زیر است:
«کانون کارگردانان خانه تئاتر، بهمنظور تقویم رکن اساسی تئاتر، برای انتخاب آثار درخور و ایجاد و گسترش گروههای تئاتر با توانایی دستیابی به اجرای مستحکم هنری که در خدمت فرهنگسازی عمومی کشور باشد و به عنوان علاقه مند به فرهنگ و جامعه ایران، مدتهاست در بهت و حیرت، دگردیسی و تغییر چهرهای عمده و خطرناک را در رفتار بخشهای دولتی و عمومی نسبت به هنر تئاتر نظارهگر است.
قبحی که در اثر روی دادن تدریجی و گاه اظهار ناگزیر بودنش، کراهتش اندکی خود را پنهان کرده و عادی وانموده میشود.
رقابتی نامیمون و پایانناپذیر در اعمال نگاهی بازاری و تجاری به موضوع حساس و شکننده و زیربنایی فرهنگ و تئاتر!
آقایان شما در وهله اول کارگزار فرهنگ و هنر هستید، نه کارگزار بازار و تجارت و سرمایه و نباید هرگز وظایف اصلیتان را از یاد ببرید!
کانون کارگردانان خانه تئاتر لازم میداند در راستای وظایف صنفی خود، به ذکر چند مورد و چند درد اشاره کند:
از حدود نیمه دهه ۷۰، به مرور ابتدا مبلغ پرداختی بابت هزینههای تولید نمایش در سالنهای حرفهای تئاتر که پیشتر به شکلی کامل پرداخت میشد، اندکی کاهش یافت و تحقق درصدی از آن برای گروههای تئاتر به فروش گیشه وابسته شد. یعنی درصد عمدهای از هزینهها را سالنها و سیستمها تامین میکردند و بخش کوچکی از آن که برای هنرمندان جنبه ترمیمی و تشویقی داشت، به درصدی از فروش وابسته شد.
اما بیملاحظگیهای زیادهخواهانه و پایانناپذیر از یک سو و نوعی بیپروایی و سواستفاده از صبر و تحمل و مدارای شاید گاهی هم بالاجبار هنرمندان تئاتر از سوی دیگر، پایانی نداشت و به مرور وظایف دولت در تامین هزینههای تولید، کمتر و کوچکتر و محدودتر شد تا جایی که اکنون به سمت حذف کامل آن برای عمده نمایشها پیش رفته است و در حالتی تحمیل شده و پُر ریسک، ناگزیر تمام توجه گروه هنرمندان و به خصوص کارگردانان، به گیشه معطوف شده است.
حتی به این هم بسنده نشد، بلکه سالنهای دولتی و عمومی که از بودجه برخوردار هستند (یا باید باشند) و وظیفه اصلی و فلسفه وجودیشان حمایت از فعالیتهای فرهنگی و هنری است، نه تنها مبلغی به گروههای تئاتری نپرداختند که در کمال حیرت حتی درصدی از فروش گیشه (۲۰ تا ۳۰ درصد) از درآمد و فروش گروههای هنری، کسر کردند! و تازه همین هم به نظر نمیرسد پایان این موازنه مغلوبه باشد، کما این که اکنون علاوه بر کسر مبالغی بهعنوان مالیات و اشکالاتی قابل توجه در نحوه محاسبات حقالسهم گروههای تئاتر و دیگر ذینفعان، کسر ۹% ارزش افزوده و در مواردی کسر درصدهایی قابلتوجه به عنوان بیمه هم مطرح است!
همه این موارد در حالی است که هنر تئاتر در تمامی جوامع توسعه یافته و در حال توسعه، از مهمترین و بنیادیترین پایگاههای فرهنگی جامعه محسوب شده و از حمایتهای جدی بخشهای دولتی و عمومی، برای صیانت از مردم و فرهنگ جامعه و عدم استحاله مضمونی فرهنگی، به موضوعی سطحینگرانه یا ابتذالآمیز برخوردار است.
حال پرسش اینجاست، با حمایت بسیار اندک و حذف شدن حمایت دولتی، چه بر سر تئاتر خواهد آمد؟ آن هم در جایی که تظلم به فرهنگ در همین جا مکث نکرده، متوقف نمیشود، بلکه با کسر درصدی از فروش گروههای تئاتر توسط سالنهایی که با بودجه دولتی ساخته و تجهیز و راهاندازی شدهاند و بودجههایی ثابت دارند، بغرنجتر هم میشود! اساس و مبنای کسر درصدی از فروش گروههای تئاتر چیست؟!
رسالت هر مرکز فرهنگی، ابتدا مومن و متعهد بودن به همان «فرهنگی» بودنش و رسالت هنرمند، تولید باکیفیت و بدون تنزل فرهنگی برای توسعه فکری جامعه است.
اتخاذ چنین تصمیمات غیرموجهی، موجب میشود که تفاوت مابین یک مرکز فرهنگی، با یک مرکز تجاری یا تفریحی از بین رفته و مرکز فرهنگی مستحیل شده، کارکرد بنیادین و نهادینهاش را از دست بدهد.
کانون کارگردانان خانه تئاتر معتقد است تا دانهای نکاشته و نپروردهایم، نمیتوانیم به ثمر و میوه امید بندیم؟! فرهنگ نمیتواند قربانی تعجیل و ملاحظات غیرعلمی مدیریتهای کوتاهمدت و موقتی و کمّیگرا باشد و در صورت استمرار این نحوه مدیریت، هر چه توجیه اداری و به ظاهر منطقی بیاورید، نمیتوانید از فروپاشی فرهنگی که در لایههای زیرین اتفاق میافتد و بروز و ظهورش اندکی تاخیر دارد، جلوگیری کرده، رهایی بیابیم!
لازم است در تعاریف دمدستی و کوتهبینانه از مفهوم اقتصاد هنر، جدا تجدیدنظر کرده و مجددا بهشکلی مستند و مستدل و بر مبنای تجارب موفق در دیگر کشورها، در این مفهوم بازنگری کنیم.
آیا میدانید اگر بخواهیم محتاطانه نگوییم قریب به اتفاق، که قطعا بخش بزرگی از عوامل و هنرمندان درگیر در تولید یک نمایش، از دریافت حداقل حقوق تعیینشده برای کارگران فاقد تخصص و مهارت در قوانین کار که تازه همان هم مورد اعتراض همیشگی سندیکاهای کارگری است، محروم هستند. کارگردان در چنین شرایطی چگونه به ایجاد گروه، مبادرت ورزد؟!
آیا نباید نسبتی مابین تصمیمگیریها و سیاستگذاریها و واقعیات و حقایق خلاقیت، کار و فعالیت هنرمندان تئاتر وجود داشته باشد؟
تاثیر چنین روشهایی بر رفتارها و فرهنگ جامعه چیست؟ و در برابر آنچه ممکن است با فرافکنی مشکلات، صرفهجویی یا حتی توفیق و برد مدیریتی وانمود شود، عملا داریم خیانتکارانه هزینههایی بهمراتب بیشتر و غیرقابل قیاس، بر فرهنگ و جامعه تحمیل میکنیم!
کانون کارگردانان خانه تئاتر مصرانه از مسئولان امر درخواست میکند نه تنها در مرحله نخست و به فوریت، به دریافت هرگونه وجهی، یا درصدی از فروش، با هر بهانهای، از هنرمندان و گروههای تئاتر، خصوصا توسط تماشاخانهها و سالنهایی که با بودجه عمومی ساخته شدهاند و دارای بودجه یا کمک دولتی هستند، پایان دهید، بلکه با پیشبینیها و رایزنیهای مناسب به حداکثر حمایتهای ممکن از تمامی گروههای تئاتر توجه و اهتمام نموده و در مسیر گسترش حمایت از تئاتر گام بردارید.
امید که با یادآوری نقشهایمان به عنوان مدیر و تصمیمگیرنده امور فرهنگی، یا هنرمند و علاقه مند به فرهنگ، از لطمه زدن بیشتر به بنیانها و ساختارهای فرهنگی جامعه جلوگیری کنیم که خسران آن نه تنها متوجه بخشهایی کوچک و محدود که متوجه تمامی جامعه و از جمله خودمان خواهد بود.
کانون کارگردانان خانهی تئاتر»
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است