اوتیسم، از «ویتامین ۳» تا «ماه عسل» و «وقتشه» | پایگاه خبری صبا
امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۸
نگاهی به عملکرد تلویزیون در زمینه آگاهی‌بخشی یک بیماری؛

اوتیسم، از «ویتامین ۳» تا «ماه عسل» و «وقتشه»

«شاید اولین باری که یک برنامه تلویزیونی پرمخاطب به اوتیسم پرداخت به سال 92 و برنامه تلویزیونی «ویتامین 3» به تهیه‌کنندگی علی زاهدی برگردد.»

اوتیسم به عنوان یکی از بیماری‌های قرن حاضر شناخته می‌شود
که در یک دهه اخیر در جهان و ایران رشد بیشتری پیدا کرده است؛ البته افراد مبتلا
با سن بالای ۲۰ سال نیز در جامعه وجود دارند اما در زمان فعلی، جامعه آماری این
بیماری، سهم گروه سنی خردسال، کودک و نوجوان را بیشتر نشان می‌دهد و بدیهی است
صداوسیما به عنوان پرمخاطب‌ترین رسانه، سنگین‌ترین وظیفه را در زمینه آگاهی‌بخشی
دارد، اما عملکرد تلویزیون تا امروز چگونه بوده است؟

شاید اولین باری که یک برنامه تلویزیونی پرمخاطب به
اوتیسم پرداخت به سال ۹۲ و برنامه تلویزیونی «ویتامین ۳» به تهیه‌کنندگی علی زاهدی
برگردد که در جریان آن یک مادر به همراه پسرک ۸ ساله اوتیستیک خود مهمان تلویزیون
شد. این فرد در یکی از بالاترین سطوح بیماری به سر می‌بُرد و کوچکترین ارتباط
موثری با جهان اطرافش نداشت و به بی‌قراری دائمی دچار بود و به این ترتیب اولین
مواجهه مخاطب عام با این بیماری ایجاد شد، اما مشکل کار اینجا بود که آن برنامه که
در زمان خود بسیار پرمخاطب بود، تنها یک فرد مبتلا را با حد مشخصی از بیماری به
بیننده نشان داد و این تصور اشتباه در ذهن مردم جای گرفت که تمام افراد اوتیستیک
از هیچ سطحی از توانایی یادگیری برخوردار نیستند. پس از آن، جسته و گریخته، برنامه‌های
تلویزیونی دیگری نیز به این بیماری پرداختند اما می‌توان گفت هیچ یک حق مطلب را
ادا نکردند.

چند شب قبل، یک معلم کودکان استثنائی، مهمان برنامه «ماه
عسل» شد و از آموزش موسیقی به نوجوانان اوتیستیک صحبت کرد. در انتها دیدیم که
گروهی از نوجوانان پسر آواز خواندند و دو دختر نوجوان هم با پیانو آهنگ آن ترانه
را نواختند، اما با این حال، مهمان اصلی آن قسمت از برنامه، بانوی آموزگار و دو
مادر نوجوانان اوتیستیک بودند و در حقیقت، احسان علیخانی با کسانی غیر از خود این
افراد به عنوان قشری از جامعه (هرچند کوچک و در اقلیت) وارد صحبت شد.

اوتیسم، از «ویتامین 3» تا «ماه عسل» و «وقتشه»

اوتیسم، دعوتی برای گام‌های آرام در آزادراه زندگی

در دهه نخست خردادماه ۹۷ و در هفتادوپنجمین قسمت از
برنامه تلویزیونی «وقتشه» اما به گونه دیگری به موضوع اوتیسم پرداخته شد. در خلال
گفت‌وگو، علاوه بر این که مشخص شد این پدیده (اوتیسم) نه یک مرض لاعلاج، بلکه یک
اختلال رفتاری قابل درمان است، حقایق دیگری نمود پیدا کرد. در حقیقت، یک زوج نسبتا
جوان به همراه نوجوان اوتیستیک خود، آرش حمامی، مقابل کامران تفتی نشستند تا
درباره چیزی که چند سالیست با آن درگیر شده‌اند، صحبت کنند. در بدو امر پدر آرش
تأکید کرد اتفاقی که شامل حال فرزند او شده، در صورت تشخیص به موقع، قابل
پیشگیریست و می‌توان مانع از رشد آن شد و دیگر آن که آرش، دوران بحرانی این ماجرا
را پشت سر گذاشته، چراکه سال‌هاست از همراهی ویژه خانواده‌اش بهره‌مند بوده است؛
اما اوتیسم چه شرایط منحصر به فردی را برای افراد مواجه با آن ایجاب می‌کند؟

اوتیسم، از «ویتامین 3» تا «ماه عسل» و «وقتشه»

«اوتیسم»، نه یک نقیصه هوشی و ذهنی، بلکه یک نوع ناهمسانی
در برقراری ارتباط بین دو چیز است: چیزی که در محیط پیرامون رخ می‌دهد با آنچه که
در جهان درونی فرد می‌گذرد؛ تا آنجا که اخیرا نام دیگری برای اوتیستیک‌ها مطرح
کرده‌اند: «درخودمانده». به عبارت بهتر، چنین کسی قادر به واکنش به موقع و مناسب
در جریان روابط روزمره‌اش نیست و چه بسا ممکن است از کسی که با او طرف شده، بهره
هوشی بیشتری هم داشته باشد، اما در انتخاب رفتار مناسب با موقعیت دچار اختلال
بشود.

در این قسمت از «وقتشه» عنوان شد که بچه‌های اوتیستیک از
صدای ناهنجار و بلند یا آهنگی که ریتم به شدت تند داشته باشد، آزار می‌بینند و در
عوض، موسیقی ملایم موجب آرامش آنها می‌شود یا مهم است که در معرض صداهای گوشخراشی
مثل گاز دادن یک خودرو نباشند. این بچه‌ها نسبت به تماس فیزیکی دیگران با تن‌شان،
حتی اگر به اندازه قرار دادن دستی روی شانه آنها باشد، حساس هستند و دیگران باید
فاصله خودشان را با آنها حفظ کنند، ضمن اینکه نباید انتظار ارتباط چشمی هم داشته
باشند. این افراد به رغم آنچه مردم عادی می‌پندارند تفاوت ترحم با محبت را به سرعت
احساس می‌کنند و البته حتی اگر جواب مهربانی کسی را ندهند، در رفتارهای بعدی نشان
می‌دهند که آن را فراموش نکرده‌اند. نکته بسیار مهمی که در مواجهه با اوتیستیک‌ها
قابل بیان است، کشف رفتار همراه با تأنی و متناسب با احوال آنهاست و اینکه دعوت
آنان را برای نگرش دقیق‌تر و جزئی‌تر به آنان بپذیریم. در این برنامه کامران تفتی
که علاوه بر اجرا و بازیگری، تجربه خوانندگی نیز دارد، بنا به درخواست نوجوان
اوتیستیک برای او آواز خواند و مخاطب شاهد تعامل او با آواز، به عنوان یک هنر زنده
شد.

برچسبی به نام بیمار

اکنون، تصور کنید موضوع این برنامه و به تبع آن، موضوع
این یادداشت، اختلالی به نام اوتیسم نبود و ما به عنوان مخاطب، با کسی مواجه شده
بودیم که موسیقی آرام حالش را خوب می‌کرد، دلش یک محیط امن و خالی از صداهای
نامعقول می‌خواست و به ما می‌گفت نحوه صحیح رفتار با مرا بیاموزید. آیا این ویژگی‌ها
دقیقا همان چیزی نیست که بشرِ اصطلاحا فست فودی امروز (که در مدرنیته دست و پا می‌زند
و ناچار به عبور سرسری و بدون تفکر از کنار همه چیز است)، به آن عمیقا نیازمند
است؟ شاید اگر نیک بنگریم، یادمان بیاید ما مردم به ظاهر
عادی و سالم جامعه، در هیاهوی زیست پراسترس و سرسام‌آور امروز و در جریان سبک
زندگی پرخطر فعلی‌مان، خود را از موهبتی به نام «آرامش» و «رفتار سنجیده و متناسب»
با هر شخص و هر پدیده، محروم کرده‌ایم و در جهانی پر از سوءتفاهم‌های ریز و درشت
زندگی می‌کنیم که حاصل نسخه پیچیدن‌های یکسان برای آدم‌ها و اتفاقات مختلف و
متفاوت است. در این صورت، پرسش این است: برچسب «بیمار» را بر پیشانی چه کسی باید
چسباند؟

همه پدران و مادرانی که فرزند اوتیستیک دارند، در طول
سال‌ها و با کمک پزشکان و مشاوران، شیوه رفتاری صحیح با فرزند خود را (که قطعا با
دیگر بچه‌های اوتیستیک هم متفاوت است) آموخته‌اند و مرور صحبت‌های آنان به ما می‌آموزد
هر انسانی، یک زبان ویژه دارد که برای نزدیک شدن به او، باید آن را یاد گرفت و
برایش وقت گذاشت. شاید این «بلد شدن یکدیگر»، همان قطعه گمشده پازل روابط اجتماعی
ما باشد که این‌چنین هر کسی را که می‌بینی، از غمی رنجور شده و در راهی سردرگم
مانده است.


هنوز دیدگاهی منتشر نشده است