چرا شما هم همچون دیگر خوانندگان عرصه موسیقی پاپ ترانههایتان
را به ترانهسراهای اسمورسمدار سفارش نمیدهید و همواره ترانههایتان را خودتان
نوشتهاید؟
از ابتدای شروع فعالیتم در موسیقی تا امروز همه ترانههایم را خودم نوشتهام چرا
که سعی میکنم آهنگهایم برآمده از حال و هوای زندگی و پیرامون خودم باشد و با
مخاطبان صداقت داشته باشم. بنابراین معنی ندارد زیست شاعر دیگر که ممکن است نزدیکی
چندانی با آن نداشته باشم را بخواهم به مخاطب خودم ارائه کنم.
به نظرتان چرا در
فضای موسیقی پاپ کمتر آهنگی هیت میشود؟
علت نخستش تغییر سبکهایی است که بهطور مداوم در موسیقی پاپ ما اتفاق میافتد.
این باعث میشود شنونده احساس کند فقط سبکهای جدیدی همچون «ترنس» و «هارپ» را
بشود در اتومبیل گوش کرد و به تبع آن، همه خوانندهها بروند سراغ این سبکهای تمام
الکترونیک و آهنگسازیها چنگی به دل نزند. موسیقی الکترونیک چیز بدی نیست اما نه
هر موسیقی الکترونیکی. ضمن اینکه این روزها بازار موسیقی به دست سلیقههای عجیب و
غریب افتاده است مثلا پنج سال پیش اگر هر کس کار عجیب و غریب میکرد، کارش نمیگرفت
ولی اکنون یک آهنگ مد میشود و بسیاری از مردم فکر میکنند اگر آن را در ماشین گوش
نکنند، کسر شأن دارد و این بنا بر یک نوع شایستهسالاری و انتخاب صحیح موسیقایی
نیست. به همین علت همه این آهنگهایی که مد میشوند، بعد از یک هفته کاملا فراموش
میشوند و یک آهنگ جدید جایشان را میگیرد. به همین دلیل هیچ وقت سعی نکردهام آهنگهایی
بسازم که در اتومبیل گوش کنند ولی آهنگهایی در کارنامهام دارم که همهگیر شدهاند
و به قول شما باید «هیت» محسوبشان کنیم همچون «مسافر»، «بیوفا» یا «خدا نگهدار».
هنوز آهنگهایی دارم که پس از ۱۰سال در کنسرتهایم میخوانم و در صدر گزینههای درخواستی
مخاطبان کنسرت هستند.
اولویت اصلی شما در تولید یک قطعه موسیقی برای مردم چیست و
سعی میکنید چه مولفههایی را در آن رعایت کنید؟
سعی کردهام بهنحوی بخوانم که هم رضایت طرفداران رسمی و قدیمیام جلب شود و
هم این که با استفاده از ریتمهای مدرنتر رضایت طرفدارانی را که سبکهای جدیدتر
را دوست دارند، لحاظ شود. اما اولویتبندی من برای ارائه موسیقی باکیفیت ترتیب
دیگری دارد. من در قطعاتی که به مخاطب ارائه میکنم، در درجه نخست به ترانه اهمیت
میدهم و ترانه بسیار برایم مهم است. بعد از ترانه بیتردید آهنگسازی مهمترین بخش
کار مرا تشکیل میدهد و سپس در اولویت بعدی تنظیم قطعات است که برایم اهمیت پیدا
میکند. اعتقاد ندارم که یک آهنگ و ترانه ضعیف را اگر به فلان شکل تنظیم کنیم،
تبدیل به یک آهنگ برجسته میشود. به نظرم جوهره و چکیده کار در ترانه و آهنگسازی
خلاصه میشود و غیرممکن است آهنگی در این دو مورد ضعف داشته باشد اما فراگیر و
ماندگار شود.
به نظرتان علت این که موسیقی پاپ ما تا این حد بهلحاظ
غنای آهنگسازی و ملودیپردازی دچار ضعف شده است و مدتهاست آهنگ و ترانه ماندگاری
در این حوزه تولید نشده و خوانندهها تنها برای این که بهانهای برای برگزاری
کنسرت داشته باشند و رفع تکلیف کنند، آلبوم منتشر میکنند، چیست؟
نمیتوانم درباره همه آهنگهایی که تولید میشود نظر بدهم اما علت بیمحتوایی
موسیقی پاپ ما این است که در برههای از زمان مردم انواعی از موسیقی را پسندیدند
که قالبش بیمحتوایی را میطلبید و فیالمثل با عرضه کردن یک کلیپ تصویری مطرح و
پرطرفدار میشدند. دلیل بیمحتوا شدن این نیست که صرفا برای کنسرت دادن آلبوم میدهند.
موضوع این است که همه چیز سرسری شده است و تنها خوانندههایی که میخواهند آلبوم
اولشان را منتشر کنند، ممکن است قطعه هیت داشته باشند و کیفیتهای استاندارد را
رعایت کنند.
فکر نمیکنید علت در رجوع نکردن به آهنگسازان حرفهای و
امتحان پس داده باشد؟ مثلا خود شما چرا کارتان را به یک آهنگساز حرفهای نسپردید؟
بله، ممکن است به این دلیل هم باشد اما رجوع کردن به آهنگسازان حرفهای مستلزم
پرداخت هزینههای هنگفت است و قیمتهای آهنگسازان حرفهای بسیار بالاست. به همین
علت است که میبینیم موسیقیهای دهه۴۰ و ۵۰ را هنوز همه گوش میکنند اما موسیقیهای
امروز در کمتر از دو هفته بیات میشوند و اصلا نمیشود شنید و البته یکی دیگر از
علتهایش استفاده نکردن از نوازندگان و سازهای آکوستیک است. همانطور که پیشتر هم
گفتم، اصلا مخالف موسیقی الکترونیک نیستم اما استفاده از سازهای الکترونیک در
موسیقی پاپ شرایطی دارد که در ایران رعایت نمیشود.
در عین حال شما برخلاف رویه بازار از سازهای آکوستیک و
نوازندگان برجسته برای ضبط قطعاتتان استفاده میکنید.
بله، همه سازهایی که در آلبوم «دارم میرم» به کار رفتهاند، آکوستیک هستند اما
بهعلت این که در ایران صدای درامز را نمیشود با کیفیت مطلوب برداشت، تنها در دو
قطعه درامز ما آکوستیک است و در بقیه قطعات از نوازنده درامز خواستیم درامز
الکترونیک (و نه سمپلدرامز) بنوازد.
در دورههای گذشته مردم ناراضی از کنسرت بیرون میرفتند چه بهخاطر کیفیت نور
و صدای سالن و چه به دلیل برخورد نامناسب حراست سالن اما در کنسرت ۳۰تیر که در دو
سانس برگزار شد، درواقع همه چیز در حد ایدهآل بود. از نور و صدای سالن گرفته تا
برخورد مسئولان سالن و پرسنل حراست و کوچکترین بیاحترامی به کسی نشد و همه چیز درنهایت
احترام برگزار شد.
سولدآوت به آن شکلی که در اینترنت میگویند نه اما معمولا دو سه روز آخر همه
بلیتها فروش میرود. در ایران بهعلت این که کمتر اینترنتی خرید صورت میگیرد،
به آن معنا سولدآوت نمیشود چرا که مردم اعتماد چندانی به برگزار شدن و لغو نشدن کنسرتها
ندارند و همه چیز را میگذارند برای روز آخر و بهدلیل شکل خرید سنتی و عادتهایشان
همه چیز به روز آخر موکول میشود.
مازیار رضایی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است