می‌خواهم تمام آثار «بل» را ظرف مدت یکسال و نیم آینده ترجمه کنم

سارنگ ملکوتی مترجم و مدرس زبان آلمانی
در باره کتاب «عقاید یک دلقک» در گفت و گو با خبرنگار صبا بیان کرد: نویسنده این کتاب هاینریش
تئودور بل در سال 1917 در شهر کلن آلمان به دنیا آمد. وی در آغاز جوانی به جبهه
فراخوانده شد و در جنگ شرکت کرد. او که ابتدا به اعتقادات حزب نازی پایبند بود با
دیدن جنایات و تاثیرات مخرب بر مردم و زندگی، از آن فاصله گرفت و این اعتقاد را در
اغلب آثارش می‌توان یافت. او اولین داستان خود را به نام« قطار به موقع رسید» در
سال 1947 به چاپ رساند و دو سال بعد به شهرت رسید. و سپس آثار بسیاری را به رشته
تحریر درآورد. آثاری که وی را در زمره بزرگترین نویسندگان آلمان و قرن بیستم
جاودانه کردند.از برخی از آثار مهم او می‌توان به «بیلیارد در ساعت نه و نیم»،
«سیمای زنی در میان جمع»، «آبروی از دست رفته کاترینا بلوم» و «شبکه امنیتی» اشاره
کرد
.

سارنگ ملکوتی درباره آشنایی‌اش با این نویسنده
بیان کرد: من اولین بار با این نویسنده سال 1980 در زمان دانشجویی که در آلمان
سکونت داشتم آشنا شدم و کل مجموعه آثار ایشان را به زبان آلمانی مطالعه کردم. و
وقتی که به ایران بازگشتم و ترجمه کارها را خواندم احساس کردم که برخی از مترجمان نتوانستند حق
مطلب را ادا کنند، بنابراین تصمیم گرفتم با کمک مدیریت انتشارات نگاه ترجمه آثار این
نویسنده که کار بسیار سختی نیز بود را به عهده بگیرم. من سعی کردم با در نظر گرفتن
روند فرهنگی ایران تا جایی که امکان داشت دست در نوع گفتاری خود نویسنده نبرم؛
زیرا من معتقدم یک مترجم وظیفه دارد که
دقیقا گفتار و احساس نویسنده را عینا بیان کند تا خواننده آن‌ را کاملا درک کند،
ولی متاسفانه با خواندن دو ترجمه از کتاب «عقاید یک دلقک» متوجه شدم کاستی های بسیار
زیادی در ترجمه این کتاب وجود دارد، وظیفه خود دیدم که یک ترجمه صحیح و کاملی را
به مخطبان خود تحویل دهم.

وی در مورد نویسنده این کتاب افزود:
در نوشته‌های هاینریش بل بسیار سمبل گرایی دیده می شود و در رمانش خیلی از مسایل
احساسی استفاده می کند و شعر گونه می نویسد.

این مترجم درباره
داستان «عقاید یک دلقک» گفت: موضوع این رمان تراژدی تلخ و شکست عمیق دلقکی به نام
هانس اشنیر است. هانس که از خانواده ای متمول است با دختری به نام ماری آشنا می‌شود،
اولین و شاید آخرین عشق خود را در او می‌بیند. ماری دختر صاحبکار اوست و اعتقاد به
مذهب کاتولیک دارد. در حالیکه هانس در حالتی مابین اعتقاد و بی اعتقادی گرفتار
آمده است. از یک سو ماری و عشقش او را به دنیای کاتولیک می‌کشاند و از سمتی عدم
تمایل او در پذیرش این آیین به دلیل مشاهده کوته فکری طرفداران این آیین به این
کشمکش درونی او دامن میزند و او را به ورطه ای عمیق میکشاند. شاید ابتدای این
داستان بسیار شباهت به تجربه زندگی خود هاینرش بل داشته باشد و در واقع فضای
ابتدایی داستان او را میتوان به نوعی وام گرفته از زندگی خود او دانست. هانس و
ماری بر خلاف عقاید کاتولیک بدون اینکه ازدواج کنند با هم زندگی می‌کنند و این مسئله
است که شیرینی عشق آنها را می‌کاهد. هرچند که این دو عاشق یکدیگرند ولی تلخی و
عذاب وجدانی که آنها به جهت مذهب تحمل می‌کنند، شکافی روزافزون را میان آنها ایجاد
می‌کند. زیبایی بیان و روایت که شاید بتوان یکی از دو دلیل اصلی برنده شدن جایزه
ادبی نوبل را توسط آن دانست. داستان در واقع از انتها آغاز می‌شود و مانند بازگشت
به گذشته های کوتاه و بلند است. روایت وضع اسف بار اکنون هانس، که با وجود استعداد
و موقعیت شغلی بسیار خوب در دلقک بودن، حال به وضعیت بحرانی رسیده است و ادامه آن
و سپس بازگشت به موقعیت های شیرین و تلخ گذشته که او را به اینجا کشانده است. هانس
پس از اینکه ماری او را ترک می‌کند، دچار سردرگمی و ناامیدی و خشمی فروخورده شده
است با بی انگیزگی برنامه های خود را اجرا می‌کند و در واقع شکستش در عشق او را در
تمامی عرصه ها می‌شکند. او در آخرین برنامه اش به زمین می‌خورد و زانویش به سختی
آسیب می بیند. هانس درخانه به تمامی افرادی که در گذشته اش نقشی داشته اند تماس می‌گیرد
و در واقع روایت داستان گذشته از زبان هانس در همین مکالمه های تلفنی جان میگیرد.
اغلب کسانی که با او صحبت می‌کنند اعتقادات کاتولیک دارند و هانس ضمن گفتگو با
آنها که زمینه ترک کردن او توسط ماری را چون گیاهی در ذهن ماری پرورانده اند، در
واقع با انتقادات و ایرادهای وارد بر آنها سعی در مقابله به مثل می‌کند. بی توجهی
به انسان امروز و احتیاجاتش و نیز سکوت کلیسا در بحبوحه جنگ از مهمترین مشکلات
هانس با کاتولیک است. جایی که آنها با بی توجهی به مسایل پیرامون تنها درگیر مسایل
درونی خود هستند و حتی میتوان گفت مغرورانه بدون توجه به تاثیرات اجتماع بر روح و
روان انسانها در این برهه حساس و ملتهب تنها درگیر مسایل اعتقادی و در حال کنونی
کم اهمیت هستند. عقاید یک دلقک را در واقع میتوان تقلای هانس پس از رخداد فاجعه
برای رهایی است. شغل او نیز با تیزهوشی بل کنایه ای است از بی توجهی جامعه به او،
چرا که دلقکها حتی در تلخ ترین حالاتشان مورد توجه نیستند و جدی انگاشته نمی شوند.
می‌توان شغل هانس اشنیر را در واقع استعاره ای از حال امروز همه مردم دانست که
ظاهر فریبنده آنها هیچ شباهت و نشانی از پوچی و تنهایی درونشان ندارد
.این داستان به این صورت
روایت می شود که این دلقک تمام مدت با خودش صحبت می کند و از خاطرات خودش را مرور
می‌کند.

ملکوتی در ارتباط با
استقبال مخاطبین اظهار داشت: استقبال خوانندگان بسیار عالی بود و خیلی از مخاطبین
با اینکه کتاب را چندین بار خوانده بودند ولی با مطالعه این ترجمه برای اولین بار به طور کامل متوجه موضوع این داستان
شده بودند و تا جایی که من در جریان هستم این کتاب به چاپ دوم خواهد رسید.

این مترجم در مورد آثار
جدیدش به خبرنگار صبا گفت: من تصمیم دارم تمام آثار این نویسنده را ظرف مدت یکسال
و نیم آینده ترجمه کنم و پنج کتاب از هاینریش بل به نام های «بیلیارد در ساعت نه و
نیم»، «سیمای زنی در میان جمع»، «دفتر خاطرات ایرلندی»، «آدم کجا بودی» و «قطار سر
وقت» را آماده چاپ دارم.


سمیه سادات حسینی