نقاشی را زندگی می‌کنم و زندگی را نقاشی/ مسائل روزمره را وارد دنیای خود می‌کنم | پایگاه خبری صبا
امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۱۴
کیومرث هارپا در گفتگو با صبا:

نقاشی را زندگی می‌کنم و زندگی را نقاشی/ مسائل روزمره را وارد دنیای خود می‌کنم

کیومرث هارپا در توضیح نمایشگاه «گفتگوی درون» گفت که آثار این مجموعه نشان‌دهنده تنهایی آدم‌ها و گفتگوی درونی آن‌هاست.

به گزارش خبرنگار تجسمی صبا، آثار نقاشی کیومرث هارپا در نمایشگاه «گفتگوی درون» این روزها در گالری ساربان برپا است. او در این راستا به خبرنگار صبا گفت: گفتگوی درونی چیزی‌ست که همیشه نه‌تنها با من‌، بلکه با همه آدم‌های دنیا همراه بوده است و ما همیشه درگیر این گفتگوی درونی هستیم. گاهی این گفتگو را مقابل روی خود قرار می‌دهیم و از این طریق مسیر زندگی‌مان را پیدا می‌کنیم و گاهی به گذشته‌ها بازمی‌گردیم و این گفتگوها همواره چه در گذشته، حال و آینده همراه ما هستند.

او در ادامه درباره نامگذاری نمایشگاه توضیح داد: «گفتگوی درون» نام این نمایشگاه است اما درواقع به نوعی فلسفه زندگی من است زیرا در دوره‌های مختلف زندگی حس‌های مختلفی بر من غالب می‌شود و به تبع آن نام مجموعه خود را که در آن زمان خلق شده است، براساس همان احساسات و عواطف انتخاب می‌کنم، به‌طور مثال نمایشگاه قبلی تراژدی من، کمدی من نام داشت.

این نقاش پیشکسوت با بیان اینکه در خلق آثار از مسائل اجتماعی و روزمره الهام می‌گیرد، درباره تاثیر شیوع ویروس کرونا بر زندگی و نقاشی‌های خود اظهار کرد: ۲ سال مواجهه با ویروس کرونا، قطعا در زندگی و تفکرات ما بدون تاثیر نبود اما چون من معمولا آدم‌ ‌انزواطلبی هستم، در خانه ماندن خیلی تفاوت زیادی برایم نداشت اما در گفتگو با برخی افراد و حتی در درون خودم خیلی چیزها را احساس کردم. من کرونا و تنهایی را در زندگی روزمره آدم‌‌ها زیاد مشاهده کردم درنتیجه این موارد در آثار نمایشگاه نیز به چشم می‌خورد، به طور مثال در یک اثر افراد زیادی در کافه و محیط عمومی کنار هم نشسته‌اند اما در خلوت خود و با کلمات درونی خود زندگی می‌کنند. همان‌طور که گفتم این دوره از کارهایم با نمایشگاه پیشین من که در اوایل شیوع کرونا برگزار شد، تفاوت‌های این‌چنینی دارد.

او در ادامه درباره دنیای ذهنی خود گفت: من‌ نقاشی را زندگی می‌کنم و زندگی را نقاشی؛ این کلید زندگی من است و من با رویاها و تصاویر ذهنی خود زندگی را سپری می‌کنم و دنیا را آنگونه که در ذهن خود ساخته‌ام دوست دارم. در دنیای من که چهاردیواری آتلیه من است آسمان لزوما بالای سر قرار ندارد و می‌تواند کف زمین باشد، ستاره‌ها لزومی ندارد که حتما سفید باشند و می‌توانند سیاه باشند. من اتفاقات بیرونی مانند حوادث اجتماعی و روزمرگی‌ها را درون دنیای خود می‌کشم و از این زاویه به آن‌ها نگاه می‌کنم. گاهی پرتاب سنگ‌ به یک سگ موضوع من برای نقاشی می‌شود، گاهی یک دعوای خیابانی قصه‌ای برای من می‌سازد، گاهی وقتی کنار پنجره مشغول کشیدن سیگار هستم و بیرون را تماشا می‌کنم با کشیدن یک آه غمیگین کلی خاطره و نوستالژی در ذهن من تداعی می‌شود. درواقع درون و قلب من همواره برای تحلیل اتفاقات بیرونی و روزنرگی‌ها آماده است.

این هنرمند نقاش درباره وجود عناصر نمادین در این آثار تصریح کرد: من‌ بلد نیستم حرف بزنم پس نقاشی می‌کشم. من سخنوری بلد نیستم و احساسم را با تصاویر بیان می‌کنم و درباره عناصر نمادین در این آثار هم باید بگویم که من موتیف خاصی در دهنم نداشتم اما وقتی در یک دعوای خیابانی چاقوکشی می‌شود، در ذهن من نقش می‌بندد و دیگر برای من فرقی ندارد که چاقو در نقاشی نماد چیست، یا در نقاشی که یک پدر و پسر مانند رستم و سهراب وسط اتاق افتاده‌اند، آیت تصویر برای من در دوران کرونا شکل گرفت و شکلی از فرزندکشی، برادرکشی و حتی خودکشی بود زیرا در دوران کرونا ناخودآگاه تنش‌ها میان افراد بیشتر شده بود. درنتیجه این‌ها المان‌هایی نیستند که از قبل انتخاب شده باشند و روی آن‌ها فکر کرده باشم بلکه و براساس داستان آن تابلو و احساسات آن لحظه تصویر شده‌اند.

او درباره استفاده کم از رنگ در آثاری که فضای غالب آن‌ها خاکستری است، توضیح داد: آثار من متاثر از اجتماع است و وقتی در جامعه چیزی مانند رنگ نمی‌بینم، چرا باید در نقاشی از رنگ زیاد استفاده کنم؟ درنتیجه پایه اصلی نقاشی‌های من خاکستری است و گاهی برخی رنگ‌ها در تصاویر دیده می‌شود که با فضای پس‌زمینه در تصاد است. این انتخاب می‌تواند ریشه در کودکی من هم داشته باشد زیرا من در خانواده‌ای با دو فضای‌ کاملا متضاد مهربان و خشن  بزرگ شدم و همین تضاد بُن‌مایه رفتار و شخصیت آینده من شد. همه این تضادها احساسات درونی من هستند و سواد و دلیل خاصی برای انتخاب رنگ‌ها ندارم بلکه براساس احساسات و داستان نقاشی‌ها انتخاب شده‌اند.

هارپا در پایان خاطرنشان کرد: شاید گاهی مخاطب از این رنگ‌هایی که از دل پس‌زمینه خاکستری نمایان شده‌اند، مفهوم امید را برداشت کند اما من فکر می‌کنم نشان‌دهنده تضادهای زندگی اجتماعی ما است و اینکه ما در درون خودمان اتفاقات خوب می‌خواهیم‌ اما فضای بیرونی برای تحقق آن‌ها مناسب نیست و گاهی برای همراه شدن اجتماع مجبوریم‌ با آن یک‌رنگ شویم. علاقه‌من آن برای تماشای این آثار می‌توانند به نشانی تهران، خیابان سهروردی شمالی، خیابان هویزه غربی، نبش شهید یوسفی، پلاک ۱۳۰، طبقه اول مراجعه کنند.

ندا زنگینه

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تمساح خونی
    110/472/484/000
  • بی‌بدن
    26/214/863/000
  • سال گربه
    18/031/038/500
  • آپاراتچی
    4/245/817/500
  • پرویز خان
    3/263/887/000
  • نوروز
    3/001/113/000
  • ایلیاجستجوی قهرمان
    2/962/112/500
  • آسمان غرب
    2/566/028/000