خوشا راهی که پایانش تو باشی! | پایگاه خبری صبا
امروز ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۲۷
نقدی بر نمایش «مرا به نام خودم بخوان»

خوشا راهی که پایانش تو باشی!

«هر هنری ابزاری برای ابراز و بروز خود دارد و هنر نمایش و تئاتر نیز ازاین امر مستثنی نیست. به عبارتی می توان حرکت و بیان بدنی را یکی از ارکان مهم این هنر و جزء یکی از مهمترین ابزارهای بازیگری دانست.»

 نمایش “مرا به نام خودم بخوان”  جزء آثار بسیاربسیار معدودی بود که در ماه مبارک رمضان با مضامین قرآنی در سالن مهر حوزه هنری  روی صحنه رفت. متن زیر نقدی است بر این نمایش که توسط داریوش نصیری به رشته تحریر درآمده است.
هنر به عقیده اکثر اندیشمندان و صاحب نظران زبان مشترک تمام انسانها و امانت ویژه خداوند به انسان است. 
هر هنری ابزاری برای ابراز و بروز خود دارد و هنر نمایش و تئاتر نیز ازاین امر مستثنی نیست. به عبارتی می توان حرکت و بیان بدنی را یکی از ارکان مهم این هنر و جزء یکی از مهمترین ابزارهای بازیگری دانست.
نگاه اول : حرکت یکی از ضروریات زندگی بشری و از مشخصه های طبیعت است و جهان پیرامون ما و خود ما نیز به عنوان جزیی از این طبیعت دائم  در حال حرکت هستیم و تحمیل یک وضعیت ثابت برایمان دشوار است.
حرکت بر پایه حافظه و تجربه شکل می گیرد و هنرمندان از دیرباز علاقمند به بیان و ثبت حرکت در آثارشان بودند. و این امر به شیوه های مختلف در آثار هنری به چشم می خورد.
نمایش قرآنی مرا به نام خودم بخوان” بر اساس آیاتی از سوره مبارکه بقره و چند سوره مکمل دیگرهمچون: رعد و نساء مبتنی بر حرکت، فرم و بیان بدنی با همراهی موسیقی  اجرا می شود.
این نمایش فرمالیستی که توسط گروه جوانی از دانشجویان و دانش آموختگان رشته بازیگری تهیه شده، قریب به ۹ ماه پروسه آماده سازی این اثر نمایشی ۵۰ دقیقه ای، از پیش تولید و تمرینات تا به روی صحنه رفتن آن به طول انجامیده است.
نگاه دوم : از دمیده شدن روح خداوند بر کالبدجسم خاکی،انسان اشرف مخلوقات خلق می شود.تمام ملائک باید طبق فرمان الهی به انسان تعظیم و احترام کنند، همه اطاعت می کنند جز ابلیس. سرپیچی او همزمان با اخراجش از درگاه الهی ، سر آغازکینه ای ازلی ابدی با انسان و فریب او تا پایان جهان هستی است.
انسانی که هر لحظه غفلت از پروردگار، امکان سقوط و در آغوش گرفتن شیطان را دارد. هر چقدر از فطرت الهی دور می شود همان قدر تاریک و نادانتر می شود. و هر چقدر به خداوند نزیکتر می شود و او را بیشتر یاد می کند شیطان شکست بیشتری می خورد و در حقیقت این پایان ماجراست. 
این اثر در اجرا به لایه هایی از عمق نگاه شیطان به جایگاه انسان در عرش کبریایی، حسادت، افسار گسیختگی و چهره پلید ابلیس در تخریب انسان را نشان می دهد و فرآیند تبدیل یک مفهوم ذهنی را به یک مفهوم عینی مبدل می سازد.
اما اینجا این سوال مطرح میشود که وقتی خدا کامل است و از روح باریتعالی در کالبد انسان دمیده شده پس چطور شیطان در تارو پود بشر رخنه می کند؟
جهان ما جهانی دو قطبی است و جمع اضداد ، نیکی و بدی، خیر و شر ، خداوند و شیطان. در حقیقت پروردگار را می توان در دگرگونیهای طبیعت و اضداد آن مشاهده کرد. و وجود شیطان ، عظمت و حضور خداوند را بیش از پیش نشان می دهد.از نگاهی دیگر ، بشر با خطاهایش ابلیس را به وجود می آورد و گرنه شیطان به انسان پیشنهاد می دهد و اورا وسوسه می کند این ما هستیم که آن را می پذیریم. 
این نمایش در نهایت صداقت  و زیبایی شناختی در تبیین اصل زیر نسبت به خالق است:
مرا به نام خودم بخوان.  خودم یعنی خدا یعنی خود آ یعنی:
( و قال ربکم ادعونی استجب لکم…
 و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شمارا اجابت کنم…     سوره مبارکه غافر آیه ۶۰)
نگاه سوم : در این اثر نمایشی توجه به بدن بازیگر و ارزشهای انعطاف پذیری بدن بازیگر در شناخت حرکت و فرم ، ساخت فیگور و ژست بسیار آگاهانه طراحی شده است. بازیگران نهایت تلاش خود را در اجرای صحیح نمایش در روی صحنه انجام میدهند و همگی در خدمت نمایش هستند.کارگردانی و طراحی و چیدمان عناصر در صحنه بسیار کاربردی و در عین حال هوشمندانه است.
انتخاب مناسب موسیقی در کنار هارمونی حرکت و بدن بازیگران فضاسازی و ایجاد تصاویر متنوع در جریان نمایشبا کمترین امکانات صحنه و دکور نورپردازی هوشمندانه در کنار طراحی لباس و ریتم مناسب اجرای نمایشو زمان محدود اثر ( ۵۰ دقیقه) در جذابیت و بازخورد آن نقش بسزایی ایفا میکند. 
و در آخر
 این اثر دانشجویی همانند خود دانشجوست شریف بزرگ قابل تامل در بضاعت خود حتی نمایشی فاخر اما هنوز تشنه یادگیری ممارست و تمرین.
داریوش نصیری
نویسنده بازیگر و کارگردان

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است