بداهه جزئی از ذات ما محسوب می‌شود | پایگاه خبری صبا
امروز ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۲۹
مازیار خوجیان از موسیقی امروز جهان و پروژه #تهران می‌گوید؛

بداهه جزئی از ذات ما محسوب می‌شود

برنامه ما بر اساس معرفی آلبومی است که در حال منتشر کردنش هستیم. در درجه دوم بداهه جزئی از ذات ما محسوب می‌شود چون به‌شخصه پس‌زمینه جز دارم.

مازیار خواجیان متولد ۱۳۶۵
در تهران است. او مدتی در سوئد زندگی می‌کرد و بعد از آن به ایران بازگشت و دوباره
مدتی به مالزی مهاجرت کرد و اکنون در ایران ساکن است. مازیار خودش اعتقاد دارد که شنیدن
آلبوم «باراد» از پویا محمودی تاثیر زیادی بر جهان‌بینیش گذاشته و بعد از آشنا شدن
با پدیده «باراد» به موسیقی اتنیک (اقوام) علاقه‌مند شده است. مازیار خواجیان بعد از
بازگشت مجددش به ایران با دوست قدیمی‌اش محمدرضا اصغری که از آلبوم «مهر» ( پویا محمودی
) با او آشنا شده بود، ملاقات کرد و پروژه «هشتگ‌تهران»(#تهران) را کلید زدند. آن‌ها
این روزها مشغول تدارک دیدن اجراهای این پروژه در تماشاخانه شهرزاد هستند و همچنین
آلبومی که بر این اساس قرار است به‌زودی منتشر شود. به همین بهانه با مازیار
خواجیان درباره این اجرا و به‌طور کلی فضای موسیقی الکترونیک و ژانرهای جدید
موسیقی گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

لطفا ابتدا درباره جزییات رویداد «هشتگ تهران»
که قرار است در پردیس شهرزاد برگزار کنید توضیح دهید.

برنامه ما این بود که در پردیس شهرزاد یک اجرا
داشته باشیم یعنی صرفا قرار نیست یک کنسرت موسیقی باشد چون شهرزاد مکان مناسب برای
یک کنسرت نیست؛ در واقع تلفیقی از موسیقی و فضاسازی الکترونیک به همراه تصویر و
پرفورمنس است. نام این پرفورمنس را «در جنگل شهر» گذاشتیم که اسم یکی از قطعاتمان
هم هست و الهام گرفته و برداشتی شخصی از نمایشنامه «در جنگل شهر» است که البته
صرفا منحصر به آن متن نیست. از ابتدا قرار بود در یک فضای خودمانی با شور و هیجانی
کنترل شده آزمایشش کنیم چون دوست داریم ببینیم در اولین مواجهه مخاطب با بخش
ویژوال و پرفورمنس چه برداشت‌ها و بازخوردهایی خواهد داشت.

ترکیب موسیقایی‌تان چه چیدمانی دارد؟ آیا صرفا
با لپ‌تاپ موزیک‌ها پلی‌بک می‌شود یا آنسامبل الکتروآکوستیک و یا ادوات مختلف روی
صحنه شکل می‌دهید؟

اجرای موسیقی تکمیل است. یعنی ما بار الکترونیک
را روی فضای دیجیتال سوار کردیم. سینت نیمه‌آنالوگ را خودم دارم. گیتار بیس داریم.
پرفورمنس وکال یا همان آوا؛ و محمدرضا اصغری که بخش کامل الکترونیک اعم از لپ‌تاپ،
سینتی‌سایزر، لانچ‌پد و کیبورد. احتمالا نیما رمضان با گیتار و فضاسازی امبینت ما
را همراهی می‌کند چون فردی را می‌خواستیم جدای از فضایی که کار می کنیم، رنگ
امبینت خیلی مناطق مات و خیلی مناطق پرتحرک به ما بدهد و این لطف را نیما به ما می‌کند.
بهمن چکاد هم که ایران نبوده و شاید این نخستین تجربه اجرایش در ایران بعد از ۱۰
سال تحصیل و اجرا در خارج از کشور باشد. مضاف بر این‌که بهمن هم خواننده و هم وویس
پرفورمر است و پس‌زمینه موسیقی الکترونیک دارد چون مهندس صدا است. این ترکیبی است
که مجموعه ما را تشکیل می‌دهد و اساسا این پکیج را برای فستیوال الکترونیک طراحی
کرده بودیم که با کمی تغییر اجرایش خواهیم کرد.
کارگردانی هنری و بخش ویژوالمان را هم احسان ابرقویی
انجام می‌دهد که مثل عضو سوم مجموعه است و خیلی از مواقع جهت‌گیری‌هایمان از طریق
تصویرسازی‌هایش اتفاق می‌افتد. نخستین ویدئوی #تهران را هم صبا مقدمی ساخت که در
شکل‌گیری ایده و ادامه مسیرمان نقش مهمی داشت.

آیا بداهه‌پردازی هم در قالب این مجموعه تعریف
شده است یا صرفا به طراحی‌های از پیش‌تعیین شده خودتان پایبندید؟

برنامه ما بر اساس معرفی آلبومی است که در حال
منتشر کردنش هستیم. در درجه دوم بداهه جزوی از ذات ما محسوب می‌شود چون به‌شخصه پس‌زمینه
جز دارم و تحصیلاتم در دانشگاه پرفورمنس جز بوده و بقیه دوستان هم موزیسین‌های
بداهه‌نواز هستند اصولا. مطمئنا دخل و‌تصرف‌هایی در طراحی هایمان در اجرای پیش رو
خواهیم داشت منتها از حدود آبان سال گذشته چون آرشیوی از صداهای تهران تهیه کرده‌ایم
و همچنان در حال کامل‌تر کردنش هستیم و بر همین اساس در استودیو بداهه‌پردازی
کردیم و صداها را سمپل کردیم و نهایتا مودیفای کردیم و سنتی‌سایزر به آن اضافه
کردیم. در نهایت به مجموعه‌ای رسیدیم که هر دو هفته یک بار بداهه‌پردازی‌هایمان را
در قالب یک ترک مثل رادیو آپلود می‌کردیم و اتفاقا اسمش را هم «رادیو» گذاشتیم.

«رادیو» پروژه بسیار جالبی بود و فضای الکتروجز
و امبینت با طعمی ملهم از فضای افکتیو موسیقی الکترونیک دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی به‌نظر
می‌رسید. درست است؟

خودمان خیلی تحت تاثیر فضای رترو هستیم؛ مخصوصا
محمدرضا چون تهیه کننده کل این جریان «هشتگ‌تهران» من و محمدرضا اصغری هستیم و
محمدرضا اصغری یکی از پیشروهای فضای الکترونیک است و خیلی زود با «آفتاب‌های
همیشه» به خروجی رسیده بود. خیلی تحت تاثیر «رترو» و «اولد اسکول الکترونیکز» است
و خود من هم خیلی تحت تاثیر فضای «اوربن»، «اسیدجز»، «اسموث‌جز» و حتی «پست‌پاپ» و
موزیسین‌هایی که در دوره‌ای که ایران نبودم با آن‌ها کار کردم و یا در فستیوال‌ها
در کنار هم اجرا می‌کردیم. ترکیب همه این‌ها تبدیل شد به «رادیو» و از ابتدا پروژه
خیلی تعریف‌شده‌ای نبود. ما بنا نداشتیم هردوهفته یک بار ترک بیرون بدهیم. بعد از
مهاجرت به تهران نشست‌ها و میتینگ‌های همراه با جمینگ هفتگی در استودیو داشتیم که
از دل آن‌ها این پروژه بیرون آمد.

یعنی پروژه در روند همین جم‌ها و میتینگ‌ها شکل
گرفته، درست است؟

بله خیلی از تم‌ها از یک جمینگ در یک فضاسازی
الکترونیک شروع شده است. در آلبوم هم بسیاری از مواقع همین گونه بوده است؛ من به
یک تم شخصی با فضاسازی مختصر و مفید رسیده‌ام و آن تم را به جمینگ برده‌ایم و باهم
اضافه و کم کردیم و چون استودیو کل روز در اختیارمان بوده توانستیم یک خروجی
بگیریم و هرکدام برده‌ایم، آن را شنیده‌ایم و هفته بعد آمده‌ایم و کم و زیادش کرده‌ایم.
وگرنه قاعده بر مبنای همان بداهه‌پردازی‌های در لحظه بوده است. کما این‌که هشتگ‌تهران
تحت تاثیر خیلی از اتفاقاتی که همان هفته در فضای رسانه‌ای یا شهری می‌افتاد بود.

خود قطعات هم بیانگر این موضوع هستند که لحظات
در آن‌ها انعکاس یافته‌اند. چقدر حال لحظه شما هنگام رسیدن به و تولید کردن اصوات
مهم است و چقدر در لحظه خلق به مدیوم ارائه فکر می‌کنید؟

این که چقدر احساسات و حال لحظه مهم است پاسخ
این است که بسیار زیاد حتی ما گاهی سعی می‌کنیم جلویش را بگیریم. ما زمان زلزله
کرمانشاه قطعه‌ای بداهه داشتیم روی یک بریک بیت دهه نودی. از یک نوستالژی شروع شد
چون موزیک‌های الکترونیک گوش می‌کردیم. از این‌جا شروع شد که محمدرضا گفت آن قطعه
معروف «بوم‌فانک ام‌سی» را یادت هست؟ گفتم قطعه «فری استایلس» آهنگ بالینی من بوده
است. این روزها ما خیلی درگیر این موضوع هستیم که در همه دنیا چه امریکا چه اروپا
و مخصوصا بازار آسیا که خیلی بزرگ هم شده است در این سال‌ها، چه اتفاقاتی در حال
رخ داده است. مضاف بر رابطه من با موزیسین‌های غیرایرانی که همواره با آن‌ها در
ارتباطم، مدام سعی می‌کنیم متوجه شویم چه اتفاقی دارد می‌افتد. خلاصه صحبت بوم‌فانک
بود و ما دیدیم همان زمان چقدر پیشرو بوده است؛ الان ریتم‌های نئوسول آمده‌اند و
همان فضا به کمال رسیده و بحث سر این بود که به کجاها خواهد کشید و در همان حین زلزله
آمد و شوک عجیبی برای ما بود و دست‌و‌دلمان نمی‌رفت که به یک ریتم پرتحرک خوشحال
شهری و شلوغ فکر کنیم پس یکباره به یک آرپژ پیانو با فضاسازی امبینت با گیتار لاین
رسیدیم و درآرشیو صدای دو بچه را داشتیم که خیلی عجیب و غریب بود و یکدیگر را صدا
می‌کردند. آنقدر حال خودمان اهمیت داشت که دیدیم از پس خودمان بر نمی‌آییم که بی‌توجه
به این اتفاق رد شویم و کار خودمان را ادامه دهیم و نکته جالب «رادیو» هم همین شد
چون منعطف به همین نسبت‌ها بود؛ به‌خصوص بعد از آن غرق شدن کشتی سانچی بود که خودمان
شگفت‌زده شدیم زیرا از چند روز قبلش روی قطعه‌ای کار می‌کردیم که دائم احساس می‌کردیم
روی عرشه کشتی‌ای ایستاده‌ایم و دائم در حال پایین رفتن است. بعد هم که کشتی غرق
شد ما به فاصله ۲۴ ساعت بعد دیدیم چقدر فضای کارمان بر آن حادثه منطبق بوده است.
حتی بسیاری مواقع سعی می‌کنیم خودمان را کنترل کنیم چون دریافتی که از شهری مثل
تهران داریم خیلی مثبت نیست و این باید کنترل شود تا خروجی خیلی آزاردهنده نشود.

در موسیقی الکترونیک دهه اخیر شاهد نزدیکی
موسیقی آوانگارد و حتی معاصر به موسیقی عامه‌پسند و پاپیولار بوده‌ایم و به‌نظر می‌رسد
الکترونیک به‌عنوان نقطه پیوندی برای این دو شاخه دور از هم کار کرده باشد. کما
این‌که می‌بینیم پاپ‌استارها این روزها تنظیم‌هایشان را بر اساس جدیدترین
دستاوردهای موسیقی الکترونیک تغییر می‌دهند. فکر می کنید این پیوند در ایران و
جهان به جای خوبی ختم می‌شود و به تعادل می‌رسیم؟

شخصا کاری که انجام می‌دهم شخصی و پروژه‌ای است
که با یکدیگر انجام می‌دهیم. ما کار خودمان را موسیقی الکترونیک نمی‌دانیم. چون
موسیقی الکترونیکی که خودمان مخاطبش هستیم هنوز در ایران اتفاق نیفتاده است. عقبه‌ای
که موسیقی الکترونیک داشته است تازه دارد در ایران اتفاق می‌افتد ولی در عصر عجیبی
هستیم که آدم‌ها از آنالوگ یک چرخش پارادایمی بزرگ کرده‌اند به دیجیتال و ما قرار
است خروجی‌ای را که ۴۰ سال طول کشیده به امروز برسد را به‌یکباره تولید کنیم. کار
ما موسیقی شهری است ولی من حتی مسئولیت تشخیص استایل و سبک را متوجه رسانه،
خبرنگار، روزنامه‌نگار و منتقد موسیقی می‌دانم چون آن‌ها هستند که باید تعیین
کنند. از همین واگذاری است که اسم‌ها، ژانرها و سبک‌های جدید به‌وجود می‌آید. اتفاقی
که به‌طور کلی در دنیا می‌افتد چند مولفه دارد؛ نخست سهولت پروداکشن در فضای
الکترونیک است یعنی ما دیگر مثل دهه‌های هشتاد و نود میلادی خیلی گروهی را نمی‌بینیم
که برود به «آودیو سیتی» و بخواهد در استودیوهای بزرگ کارش را ضبط کند. یعنی
هنرمند-تهیه‌کنندگان خانگی تعدادشان خیلی بیشتر شده است تا تهیه‌کنندگانی که گروه‌ها
و استدویوها و لیبل‌ها را به هم وصل می‌کردند. به‌خاطر سهولت پروداکشن که مدیون
تکنولوژی است، هم رقابت بیشتر شده و هم تولید خیلی افزایش پیدا کرده و این تولید
بالا چهارچوبی را می‌طلبد که خروجی در آن معنا پیدا کند. اکنون موسیقی فولک با
همان قدرتی پیش می‌رود که موسیقی الکترونیک پیش می‌رود. چون موزیسین‌های فولک در
یک فضای تجربی می‌توانند به خروجی‌هایی برسند که وقتی می‌شنوید می‌بینید چقدر
امروزی و در عین حال چقدر قدیمی صدا می‌دهند. مثلا هنرمندانی مثل رادیکال فیس که
موزیک «به‌خانه خوش‌آمدی» آنقدر خوب بود که کمپانی نیکون از آن استفاده کرد و
تبدیل شد به موسیقی تبلیغات دوربین عکاسی. او در کلبه‌ای در جنوب امریکا با
دوستانش موسیقی را تهیه کرد و در همه سینماها و ابتدای فیلم‌های دیده و شنیده شد.
موسیقی پاپ امروز تحت تاثیر همه این جریان پروداکشن و … هست مضاف بر یک عامل مهم
دیگر. موسیقی آدم‌ها شبیه شهر و محل زندگیشان می‌شود. ما با این همه فروشگاه بزرگ
و اصطلاحا شاپینگ‌مال در همین تهران دشوار است انتظار چیزی مثل رولینگ‌استونز
کشیدن و یا حتی اوهام. اگر می‌بینید جریان اصلی ۲۰۱۸ در آی‌تیونز، اسپاتیفای و یا هر شبکه دیگر
جهانی، جریان الکترونیک غالب است به دلیل روش و سبک زندگی‌هایی است تغییر کرده
است. حتی راک‌ها دیگر صدای پست‌راک می‌دهند و اتفاقا برخی وقتی می‌آیند اصالت
وجودی را حفظ می‌کنند مثل «آلاباما شیک» که یکباره موسیقی دهه ۷۰ میلادی را به سال
۲۰۱۶ می‌آورد خاص‌تر و ویژه‌تر می‌شود چون آدم‌ها را یاد چیزهایی می‌اندازد که
شاید یادشان رفته است. اما عموما درست است که موج الکترونیک موجی است که باتوجه به
گسترده بودن اینترنت و تکنولوژی خیلی شدیدتر به ایران هم خواهد رسید، البته اگر
شرایط به همین ترتیب پیش برود. همین الان هم موسیقی پاپ جریان اصلی ایران هم به‌سرعت
دارد به سمت الکترونک شدن پیش می‌رود منتها جایی باید از صاحب‌نظران پرسیده شود که
آیا بحث فقط اجرای الکترونیک است یا موسیقی الکترونیک به‌تمام‌معناست زیرا در همه
جای دنیا موسیقی الکترونیک پروداکشن می‌شود اما آن چه اجرا می‌شود بند کاملی است
که روی صحنه ساز می‌زنند. بخش مهم دیگرش هم وجود پلتفرم برای موسیقی الکترونیک
است؛ ما هنوز با هویت اصلی تاثیرگذار بر موسیقی الکترونیک ارتباط برقرار نکردیم که
همان «دیسک‌جاکی» (دی‌جی)ها هستند و تاثیر عمیقی از دهه ۷۰ میلادی تاکنون برجا
گذاشته‌اند. موقعی که گروهی مثل «شیک» در کلاب ۵۴ موسیقی دیسکو پلی می‌کرده است،
این‌ها بزرگ‌ترین منبع موسیقی قابل ریمیکس و قابل پخش مویرگی در همه جا را در
اختیار داشتند. مبتکر بوده‌اند و خلاقیت داشته‌اند، از «دی‌جی‌ شادو» تا دیگر
کسانی که بعدا حتی باعث به‌وجود آمدن شمایل «تریپ‌هاپ» در انگلستان شدند. واقعا ما
در ایران نیاز داریم به ایجاد پلتفرمی برای این افراد که اولا اصلا معرفی بشوند و
کارهایشان شنیده شوند و آگاهی داده شود که دی‌جی اصلا کارش گرم کردن مهمانی‌ها
نیست. این‌ها اصلا در رادیو کار می‌کردند و برای همین با موسیقی سروکار داشته‌اند.
دهه هفتاد به بعد دی‌جی‌هایی که رادیوها را می‌گرداندند بزرگ‌ترین نقش را در آن‌چه
امروز به‌عنوان موسیقی می‌شنویم داشتند؛ از لیدی‌گاگا تا اولافور آرنالدز مدیون
این رادیو هستند. در ایران هم تا برهه‌ای اززمان رایدو خیلی موثر بوده و امیدوارم
دوباره به آن تاثیر برسد. ایران را طبق معمول مقداری جدای از جهان باید بررسی کرد
اما در جهان امروز ما شاهد هستیم که موج الکترونیک در جهان دارد به پایان می‌رسد و
داریم به فضاهای تلفیق جز خیلی ابتدایی و پریمیتیو با الکترونیکی که دوره‌اش را
گذرانده‌ایم می‌رسیم که به این ریتم‌های سنگین، خلسه‌وار و اسلو «ترپ» نزدیک می‌شویم.
از میان ۵۰ موسیقی که در آی‌تیونز به‌عنوان موسیقی پاپیولار امروز آپلود می‌شود
شاید ۳۵ قطعه آن در همین فضاهای ترپ و الکترونیک است.

سهند آدم‌عارف

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است