ساختن فیلم کوتاه سخت تر از فیلم بلند است | پایگاه خبری صبا
امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۴۲
مجید آسودگان نویسنده سریال شبانه شبکه یک در گفت و گو با «صبا»؛

ساختن فیلم کوتاه سخت تر از فیلم بلند است

ضرب المثلی میان کارگردانان وجود دارد که احتمالا آن را شنیده اید. آنها می گویند ساختن فیلم کوتاه سخت تر از فیلم بلند است.

 سریال «راه و بی راه» به تهیه
کنندگی علی سلیمانی و کارگردانی داوود بیدل یکی از آثاری است که به تازگی و پس از
پایان سریال «سر دلبران» به تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی و کارگردانی محمدحسین لطیفی
به روی آنتن شبکه یک سیما رفته و بازیگرانی چون سیاوش طهمورث
، جعفر دهقان، امیرمحمد زند، اردلان شجاع کاوه،
مهتاج نجومی، شهرام عبدلی، فلور نظری، آرام جعفری، و علیرضا جلالی تبار در آن ایفای نقش می کنند.

مجید آسودگان که تا کنون
آثاری چون را به رشته تحریر درآورده و
تجربه کارگردانی آثار مختلفی را در کارنامه دارد و نویسنده سریال «راه و بی راه»
است. این نویسنده و کارگردان درباره روال نویسندگی و چگونگی نگارش فیلمنامه «راه و
بی راه» با روزنامه «صبا» گفت و گو کرد.

با توجه به اینکه در عرصه
فیلمنامه نویسی کارنامه پرباری دارید بفرمایید که شیوه نگارش شما به چه صورت است.
منظورم این است که مثلأ از مضمون و ایده به قصه می رسید یا بر اساس قصه و کلیت به
جزییات می پردازید؟

با توجه به ۱۱ سال تجربه
ای که در عرصه فیلمنامه نویسی دارم باید بگویم این موضوع روند ثابتی ندارد. یعنی این
روند در هر پروژه بر اساس شرایط تغییر می کند و نمی توان به یک شکل و فرم ثابت به
نگارش فیلمنامه پرداخت؛ البته در ابتدا، زمانی که تازه وارد این عرصه شده بودم
طبعأ روش و روند نگارشم متفاوت بود. مثلأ از مفهوم یا مضمون شروع می کردم و بیشتر در پی آن بودم که اثری بنویسم تا
بوسیله آن دیده شوم به حلقه فیلمنامه نویسان راه یابم، اما طی چند سال اخیر که چند
فیلمنامه سینمایی نوشته ام و مشغول نگارش سریال بوده ام این روش تفاوت های پیدا
کرده و بر خلاف گذشته، طبق سفارش هایی از سوی دوستان تهیه کننده یا مدیران سازمان
اقدام به نگارش آثار مختلف کرده ام.

یعنی ایده و مضمون یا طرح
کلی به شما پیشنهاد می شود و پس از آن؟

سپس داستان طراحی می شود.
در این مرحله شکل و محتوا عملا یکی می شود و پس از آن به فضاسازی و طراحی کاراکتر
و جزییات دیگر پرداخته می شود که چگونگی این روند و اتفاقات، بر اساس نوع سفارش
تغییر می کند. یعنی در تلویزیون بر اساس خواسته مدیران و در سینما بر اساس خواسته
تهیه کننده شروع به نگارش فیلمنامه می کنم.

با توجه به اینکه به صورت
توامان در سینما و تلویزین فعال بوده اید، بفرمایید روال و شیوه نگارش فیلمنامه در
این دو عرصه چه تفاوت هایی دارد؟

بزرگترین تفاوت این است
که در تلویزیون که مخاطبان بیشتری دارد، از همان ابتدا که وارد پروژه می شویم
محتوا بر عناصر دیگر سوار است و پیام اثر از هرموردی مهم تر است و طبعأ نویسنده و
تیم سازنده باید با این نگاه پیش بروند و به نظرات مدیران و مسئولان احترام بگذارند
و موارد لازم را در کارشان لحاظ کنند. اما در سینما آزادی بیشتری وجود دارد. در
سینما نویسنده می تواند به سراغ قصه هایی برود که فراگیرتر و شخصی تر هستند. یعنی
نویسنده می تواند بر اساس تفکرات و سلایق شخصی اش به نگارش اثر بپردازد و در نهایت
فیلمنامه ای را بنویسد که آن را دوست دارد و موضوعش جزو دغدغده های شخصی اوست و
پرداختن به آن برایش لذت بخش است؛ و پس از همه اینهاست که تهیه کننده یا سرمایه
گذار درباره آن نظر می دهند و آن را می پسندند.

سینما و تلویزیون در شیوه
قصه گویی چه تفاوتها و شباهت هایی دارند؟

قطعأ در سریالهای تلویزیونی
دست نویسنده برای قصه گویی، روایت ماجرا و گسترش داستان بازتر از سینماست. در سریالهای
تلویزیونی می توان فضا گسترده تری در نظر
گرفت و آدمهای بیشتری را وارد قصه کرد؛ البته این روند سختی های خود را دارد. در
تلویزیون حجم کار می طلبد که نویسنده قصه گوترباشد.

پس به این ترتیب می توان
گفت نگارش سریال سخت تر از نوشتن فیلمنامه برای سینماست.

ضرب المثلی میان کارگردانان
وجود دارد که احتمالا آن را شنیده اید. آنها می گویند ساختن فیلم کوتاه سخت تر از
فیلم بلند است.این مثال در مقایسه سینما و تلویزیون نیز کاربرد دارد. سینما و
نگارش فیلمنامه ای سینمایی، سختی های خودش را دارد؛ اما بزرگترین تفاوت تلویزیون و
سینما در نوع قصه پردازی است. شیوه نگارش در سینما، مانند این است که نویسنده به
قصه ای کوتاه و تک نشستی بپردازد یعنی گزیده گویی مورد مهمی است که باید به آن
توجه شود تا به این ترتیب اثر به سمت «مینی مال» برود.

در تلویزیون محدودیت ها،
خط قرمزها و حتی اعمال نظرهای سلیقه ای مسئولان را می توان به وضوح دید. این موضوع
چقدر بر خلاقیت نویسنده و کیفیت اثر تأثیر می گذارد؟ و چقدر با این موضوع مواجه
بوده اید؟

بله. گاه پیش می آید که
مسیر قصه بر اساس نظر و خواسته های تهیه کننده، سفارش دهنده یا مسئولان تغییر کرده
است. تقریبأ بسیاری از نویسندگانی که برای تلویزیون می نویسند این روند را تجربه
کرده اند و با محدودیت ها و خط قرمزهای مرسوم مواجه بوده اند و من نیز با چنین مواردی برخورد کرده ام و طی
این سالها اینگونه نبوده که اثرم بدون تغییر و نظر به مرحله تولید برسد. به هرحال
زمانی که وارد بازی می شویم به این معناست که قواعد آن را پذیرفته ایم. شاید به
کار بردن اصطلاح خود سانسوری خیلی درست نباشد، اما مواردی هم بوده که بر اساس
تجربیاتم، پیش از آنکه مدیر یا مسئولی درباره مسئله ای تذکربدهد خودم باید ها و
نبایدهای لازم را در کار لحاظ کرده ام؛ زیرا از قوانین و خط قرمزها و محدودیت ها
مطلعم. این را هم بگویم که نپذیرفتن محدودیت ها باعث می شود که فیلمنامه طی تولید
آسیب ببیند، زیرا حذفیاتی انجام می شود که شاید نویسنده در جریان آنها نباشد، به
این دلیل که در تلویزیون ما قاعده این است که ارتباط نویسنده با کارگردان و عوامل در زمان تولید قطع می شود.

این مورد یکی از نواقص موجود است که بر کیفیت
کار تاثیر منفی می گذارد. بسیاری از نویسندگان از این عدم تعامل گله مند هستند و
در نهایت از اثر تولید شده رضایت نداشته اند و فیلمنامه را تحریف شده یا ناقص می
دانند.

بله. این اتفاق بسیار فراگیر
است هرچند به تازگی با وجود ناظر کیفی متن، وضعیت بهتر شده است. بسیار پیش می آید
که نویسنده با وجود آنکه فیلمنامه اش پیش از تولید تایید شده اما در زمان پخش از تغییرات
فیلمنامه اش مطلع می شود و جز ناراحتی و تاثر برای او چیزی باقی نمی ماند؛ زیرا
زمان زیادی را صرف نگارش کرده و زحمتش بی نتیجه مانده است.

این نیز یکی از اتفاقاتی
است که به دلیل عدم ارتباط نویسنده با عوامل رخ می دهد.

بله درست است. شاید به
مذاق بسیاری از دوستان خوش نیاید اما از آنجایی که تجربه کارگردانی نیز داشته ام باید
بگویم که تلویزیون ما کارگردان محور است و این موضوع به شدت آسیب زننده است. زیرا
کارگردان و گروهش و کلا عوامل تولید، این اجازه را به خود می دهند که بدون اجازه و
رضایت نویسنده در متن دست ببرند و آنرا تغییر دهند! پیش آمده که اثری ۹۰۰ دقیقه ای
را به سازمان تحویل داده ام و خروجی آن ۶۰۰ دقیقه بوده؛ یعنی چیزی حدود یک سوم از
فیلمنامه حذف شده است. در نهایت اثر شکل و شمایل دیگری پیدا کرده و تنها چیزی که
از من به جامانده اسمم در تیتراژ بوده ؛ پس از آن نیز اعتراضم به جایی نرسیده است.

درباره چگونگی نگارش
فیلمنامه «راه و بی راه» کمی توضیح دهید. ایده و مضمون چگونه به ذهنتان رسید؟

مدیر فیلم و سریال شبکه
اول سیما آقای آشتیانی پور نسبت به من لطف داشتند و با توجه به اینکه می دانستند
در عرصه مستندسازی فعالم و درباره صنعت و اقتصاد فیلم ساخته ام از من خواستند
درباره مفهوم اقتصاد و اقتصاد مقاومتی اثری را بنویسم. پس از توافق هایی که میان
ما شکل گرفت تلاش کردم بر اساس سرفصلهایی که دوستان پیشنهاد دادند قصه هایی را
بنویسم که آنها را دیده ام و تجربه شان کرده ام. می توانم بگویم از میان پنج قصه
ای که در ۳۰ قسمت سریال به آنها پرداخته می شود، تقریبأ همه آنها را از نزدیک
تجربه کرده ام و با آنها درگیر بوده ام.

به عنوان نویسنده سریال «راه
و بی راه» را دارای چه ویژگی هایی می بینید؟

یکی از موارد مهم تعدد
لوکیشی است که در کار وجود دارد، آنهم در دوران فعلی که بیشتر سریالها آپارتمانی و
شهری هستند. می توانم بگویم با زحمت گروه تولید و عوامل سازنده ، تنوع لوکیشن بی
نظیری در سریال وجود دارد و هرچه جلوتر برویم این ویژگی محسوس تر می شود. گروه و
عوامل طی دوران ضبط به چند شهرهایی چون ماسال، بندر انزلی، بوشهر، گناوه، مهاباد،
بیرجند و یزد رفت اند

یعنی شما از اوضاع
اقلیمی، فرهنگ و آدمهای این شهرها با خبر بودید و زندگی با آنها را تجربه کرده
بودید؟

وقتی می گویم تجربه،
منظورم دقیقآ این نیست که تجربه آدمهای قصه را داشته ام. اما به هرحال در هرکدام
از شهرها چند روزی حضور داشته ام و از وضعیت زیستی و جنس دغدغه آدمهای آنجا باخبر بوده ام. در برخی موارد نیز
با کمک و تعامل آقای سلیمانی تهیه کننده سریال به پژوهش پرداختم و گاه با تحقیقات
کتابخانه ای موضوعی را مورد بررسی قرار دادیم و در مواردی نیز با کارشناسان حوزه
های مختلف مشورت کرده ایم.

یکی از ویژگی های
فیلمنامه «راه و بی راه» ساختار فرم گرایانه آن است. سریال اثری اپیزودیک است اما
قصه ها به نوعی به هم مرتبط هستند. کمی در اینباره توضیح دهید.

از ابتدا چنین روالی را
در نظر داشتم زیرا در یک سریال پیوسته نمی توانستیم به قصه ها بپردازیم و باید به
سمت نگارش اثری اپیزودیک می رفتیم. از سویی نمی خواستیم که سریال اثری صرفأ
اپیزودیک باشد. به این ترتیب بر اساس روند داستان چند ماهی با آقای روحانی ناظر
کیفی فیلمنامه ، آقای مهدی علی نقی نماینده شبکه و همینطور آقای سلیمانی به گفتگو
و تعامل پرداختم تا در نهایت به فرم فعلی رسیدیم.

با توجه به فرم موجود
نگارش فیلمنامه کار سختی به نظر می آید.

این روند بیشتر برایم لذت
بخش بود. زیرا بازیهای فرمی را دوست دارم و با اینکه تا حدودی در سینما تجربه اش
کرده ام اما دلم می خواست در تلویزیون نیز چنین اثری را به رشته تحریر درآورم،
زیرا معمولا نمی توان در تلویزیون چنین ساختاری را تجربه کرد.

از نتیجه کار راضی هستید؟

بله. اما خب در تولید
چنین آثاری هماهنگی با بازیگران کمی مشکل است و همین موضوع باعث شد بر اساس مشورتی
که گروه تولید با من داشت این بازی های فرمی را تلطیف کنم.

کمی درباره این بازی های
فرمی و حضور منقطع بازیگران که به آن اشاره کردید توضیح دهید.

به طور مثال ما داستانی
اولیه داریم و تعدادی کاراکتر در آن حضور دارند که طبعأ یکی دو نفر از آنها مثل
فرهاد و ساره شخصیت های اصلی قصه هستند؛ اما
در این میان برای ادامه قصه موارد و کاشت هایی را در نظر گرفتیم. مثلأ شخصیت سعید
که طی قسمت های پخش شده نقش حاشیه ای داشته و کار کردی دراماتیک ندارد یا نقش مهدی
که حضور کم رنگی دارد، در قصه بعدی به
آنها و زندگیشان پرداخته خواهد شد و آن شخصیتی که پیش تر حضور پر رنگی داشته به
شخصیتی فرعی تبدیل می شود و پیوند دهنده داستان است و این روال دومینووار تا به
آخر ادامه دارد.

یعنی می توان گفت مخاطب
با اثری پازل وار طرف است و هرچه می گذرد با این فرم بیشتر آشنا می شود؟

بله دقیقأ. هرچه قصه
جلوتر می رود جزییات آدمها و چگونگی روابطشان باهم واضح تر می شود.

در این میان چقدر با
کارگردان اثر آقای داوود بیدل تعامل داشتید؟

البته سریال «راه و بی
راه» دو کارگردان دارد. از میان ۵ قصه، آقای بیدل ۳ تا را ساخته اند و کارگردان دو
قصه دیگر آقای مجتبی اسعدی پور هستند. آقای بیدل از دوستان من هستند و چند باری
قرار بود با هم همکاری کنیم که میسر نشد که خب این اتفاق افتاد. اما به هرحال، تعامل
موجود را می توانم به دو بخش تقسیم کنم. بخش اول زمانی بود که نیمی از فیلمنامه
نوشته شده بود و پروژه کلید نخورده بود. از همان زمان که آقای بیدل به عنوان
کارگردان به پروژه اضافه شدند به اتفاق آقای علی سلیمانی، مدام در حال تعامل بودیم
اما خب پس از آنکه سریال کلید خورد تعامل مان کمتر شد.

چرا؟

همانطور که گفتم بخش بیشتر اثر در شهرستان ضبط
می شد که خب به جز چند روزی که با گروه همراه بودم باید به تهران باز می گشتم. با
آقای اسعدی پور نیز در قصه اول به طور کامل همراهی و تعامل داشتیم تا آنجا که بر
اساس نظرات ایشان قصه را بازنویسی کردم، اما در قصه دوم این مراوده بنا به دلایلی
که گفتم کمرنگ تر شد.

تاثیر این مراودات را
چگونه ارزیابی می کنید و چقدر از خروجی اثر رضایت دارید؟

مشخصأ قسمت هایی که به
عنوان نویسنده در کنار عوامل حضور داشته ام از کیفیت بالاتری برخوردار خواهد بود.
از آنجایی که من نیز مانند مخاطب با آنتن پیش می روم و از روند و چند و چون قصه
باخبر نیستم باید منتظر بمانم و ببینم که فیلمنامه و قصه به چه سمت و سویی رفته
است. البته باید بگویم همه عوامل برای تولید اثر زحمت کشیده اند و برای جز به جز
آن عرق ریخته اند.

و سخن آخر؟

لازم می دانم از عوامل
تولید تشکر کنم زیرا با بودجه تولید سریالی شهری، اثری پر بازیگر و پر لوکیشن را
به سرانجام رسانده اند. بی شک تولید سریالی که قصه آن در هفت استان می گذرد و هر
استان لوکیشن های شهری و روستایی مختلفی دارد کار راحتی نیست و بابتش از تک تک
اعضای گروه سازنده تشکر می کنم.


وحید خانه ساز

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است