بازخوردهای قابل‌توجهی از «رژه کور» دریافت کرده‌ایم | پایگاه خبری صبا
امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۱۸
علیرضا طاهری:

بازخوردهای قابل‌توجهی از «رژه کور» دریافت کرده‌ایم

استقبال از «رژه کور» به معنی سالن پر و فروش زیاد معمولی بوده است اما بازخوردهای قابل‌توجهی دریافت کرده‌ایم. بین اثر و مخاطب ارتباط و گفت‌وگو شکل گرفته است. پرسش ما پرسش مخاطب شده و درگیرش کرده است.

نمایش «رژه کور» و طراحی و کارگردانی علیرضا طاهری نام
جدیدترین گروه هنری و پژوهشی «دگره» است که این روزها هر روز به‌غیر از شنبه‌ها
ساعت۲۱ در تئاتر مستقل تهران روی صحنه می‌رود. متن این اثر براساس نمایشنامه «اتهام
به خود» نوشته پترهانتکه و با ترجمه حسن ملکی و انیمیشن کوتاه «تانگو» ساخته زبگنیو
ریبچنسکی نوشته شده است. محمد‌حسین اثنی‌عشری، کیمیا فرخزاد، زینب براتی، سارا حسینی،
غزاله نوروزی، هدیه صدر، گیسو نوعی، عاطفه علی‌محمدی، نوشین کمالی، نادر نعمتی، وهاب
عباسی، پرهام رستم‌آبادی، سینوره کفاش‌طلب، سحر آقا‌جری، نیما ملک، منصوره اسدی، ریحانه
جمشیدیان، مونا طلوع‌مروی، امیر محمدی، مصطفی الیاسی، امیر‌حسین بصیر، علی شجره، تندیس
احمد‌وند، فاطمه معتبر‌زاده، پارمیدا صفدری، سارا صبری، کوشا ابراهیمی، ملیکا حسین‌پور
و الهه نورانی گروه بازیگران این نمایش پنجاه‌دقیقه‌ای را تشکیل می‌دهند.
درخلاصه داستان «رژه کور» آمده است: این تئاتر یک قطعه کلامی و تصویری است برای
عده‌ای مرد و عده‌ای زن. نقش ندارد و موقعیت انسان را در بستر زندگی روزمره بررسی می‌کند
و به این‌که انسان آن چیزی نیست که بوده و می‌تواند باشد، اشاره دارد. به بهانه
اجرای «رژه کور» با علیرضا طاهری؛ کارگردان نمایش گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

نمایشنامه «رژه کور» را براساس
دو اثر؛ یعنی نمایشنامه «اتهام به خود» نوشته پتر هانتکه و انیمیشن کوتاه «تانگو» ساخته
ریبچنسکی نوشته‌اید. کدام اثر در «رژه کور» بیشتر دیده می‌شود؟

نقاط اتکای «رژه کور» نمایشنامه «اتهام به خود» و انیمیشن کوتاه «تانگو»
است. کنش کلامی اثر مربوط به نوشته پتر هانتکه است و کنش تصویری (ایده اجرایی) مربوط
به انیمیشن ریبچنسکی است. این دو اثر از نظر زمان تولید در یک دوره قرار دارند یکی
در حوزه ادبیات نمایشی توسط یک اتریشی نوشته شده و دیگری در حوزه سینما (تصویر متحرک)
توسط یک لهستانی. هر دو اثر به‌لحاظ اعتبار جایگاه ویژه‌ای دارند. در بیشتر کتاب‌های
مرجع و تئوری هنر تئاتر در مورد هانتکه و «اتهام به خود» صحبت شده، خانواده تئاتر و
استاد‌ها با این اثر آشنا هستند و انیمیشن «تانگو» موفق‌شده در سال۱۹۸۱ اسکار بهترین
انیمیشن کوتاه بگیرد و ویژگی‌های «تانگو» این اثر بین آثاری قرار داده که پایه‌گذار
سینمای پست‌مدرن بودند.
هر
دو اثر به مختصات حضور انسان و ارتباطش با جهان مدرن شده توسط خودش اشاره می‌کنند.
در «اتهام به خود» به‌واسطه یک برخوان مرد و یک برخوان زن و در «تانگو»، تکرار حضور
عده‌ای از انسان‌ها در یک اتاق این ارتباط را بررسی می‌کنند.

چه شد که اسم پروژه را «رژه کور» انتخاب کردید؟

«رژه کور» به سال۸۸ برمی‌گردد. سال۸۸ براساس همین
انیمیشن(تانگو) پروژه‌ای رو به صحنه بردیم؛ جالب بود و هیجان‌انگیز. دوستانی الان در
تئاتر دارم که به انجام آن پروژه کمک زیادی کردند دو نفر از اعضای پروژه ۹ سال پیش
در اثر روی صحنه، کنارمان هستند علی شجره و ساحل شهبازی ساحل آن سال در پروژه بازی
می‌کرد و حالا آهنگساز و نوازنده پیانو است.
از آبان۹۶ که تصمیمم برای اجرای نمایشنامه «اتهام به
خود» جدی شد و با گروه «دگره» شروع به تمرین کردیم، پس از گذشت حدود دو ماه از تمرینات
فکر کردم می‌توانم مجدد از ایده اجرایی که از انیمیشن «تانگو» سال۸۸ گرفته بودم استفاده
کنم. بیشتر بررسی‌اش کردم و الان احساس می‌کنم رفتن به سمت این ایده از یک جنبه به
این دلیل بوده که پروژه نه سال پیش برایم تمام نشده بود. صحبتی که می‌کنم نظر شخصی
من است، البته مطالعاتی داشتم که تاییدش کرده است. وقتی یک اثر شروع به تولید می‌شود
مخصوصا یک اثر هنری گروه یا فرد خودش را درگیر یک پرسش یا چالش می‌کند تولید اثر به
معنای برطرف کردن آن سوال یا جواب دادن به آن نیست. تولید اثر بررسی مسئله می‌تواند
باشد. احتمالا هیچ‌وقت به جوابی نخواهیم رسید، بلکه از سوال اول به سوال دوم می‌رسیم
و صرفا یک بازه زمانی را تعیین می‌کنیم که ادامه بررسی مسئله را با تماشاگر یا مخاطب
به اشتراک بگذاریم. آن بازه زمانی اسمش می‌شود اجرا. «رژه کور» و احتمالا خیلی از آثاری
که تولید کردم از این قاعده پیروی می‌کنند. در ذهن من حضور دارند و ممکن است شرایطی
پیش بیاید که تصمیم بگیرم با گروهی مجدد بررسی‌شان کنیم. به همین دلیل همیشه با واژه
بازتولید اثر مشکل داشتم و در تئاتر همیشه تولید وجود دارد، تولید نه به معنای
محصول نهایی تولید به معنای حضور همیشگی محصول در یک محیط آزمایشگاهی. موضوعی که در
اجراهای حال حاضر بررسی می‌کنیم ازنظر شخص خودم عمق بیشتری نسبت به مسئله دارد و
به روش خودشان ارائه می‌شود.

از چه لحاظ عمق بیشتری نسبت به مسئله دارد؟

فکر می‌کنم درک گروه از مسئله عمیق‌تر است، مسئله حضور انسان و
ارتباطش با خودش، دیگران و محیط چه جاندار چه بی‌جان. نمایشنامه «اتهام به خود» خیلی
کمک کرد تا مسئله پررنگ‌تر جلوه بکند. زمان و حال حاضر هم مهم است. زمانی که زیست
داریم. شرایطی که جامعه در آن قرار دارد. ارتباط مردم با همدیگر. شکلی از انزجار و
فرار از قواعد. اشتباه گرفتن مفاهیم باهم. چند جمله نمایشنامه اتهام به خود دارد
که منظورم را بهتر می‌رساند: آزادی را با بی‌بندوباری اشتباه گرفتم. صداقت را با
افشای نفس اشتباه گرفتم. شناعت را با اصالت اشتباه گرفتم. اجبار را با ارشاد واجب
اشتباه گرفتم. عشق را با غریزه اشتباه گرفتم. علت را با معلول اشتباه گرفتم. به
نظر می‌رسد قصد داریم از شکستن گذشته به سمت آینده برویم. این اتفاق طبیعی است.
نقدی که من به این روند دارم کورکورانه پیش رفتن و دست زدن به هر نوع شکاندنی است.

«رژه کور» کاری از گروه هنری و پژوهشی «دگره» محسوب می‌شود. این
نمایش چندمین اثر تولید شده توسط گروه شماست؟

بین واژه‌های کاری، پروژه‌ای یا پژوهشی من پروژه یا پژوهش ترجیح می‌دهم. «رژه کور» چهارمین
پروژه گروه «دگره» است. «صفر»، «حرف، حرف، حرف- فیلیپ گلس قرص نانی می‌خرد- گونه‌های
مرگ تروتسکی» و «سه زبانه» پروژه‌های قبلی هستند.

آیا فعالیت گروه «دگره» صرفا در حوزه تئاتر و تولید آثار تئاتری
منحصر شده است یا برنامه‌های دیگری هم برای این گروه دارید؟

نکته‌ای را پیش از جواب دادن به سوالتان لازم است بگویم؛ مواقعی که داریم
از «دگره» صحبت می‌کنیم داریم از پنج نفر حرف می‌زنیم اما وقتی در مورد «رژه کور» صحبت
می‌کنیم از پنجاه نفر. هیچ فاصله‌ای بین پنج نفر «دگره» و چهل‌وپنج نفر «رژه کور» وجود
ندارِد. همه تلاش کردند تا پروژه «رژه کور» به این نقطه برسد. «دگره» حمایت کرده تا
بهترین شرایط برای پرسشی که هنوز مشغول بررسی‌اش هستیم را فراهم بکند.
«دگره» از اواخر
سال۹۳ فعالیتش شروع شد با هدف گپ‌وگفت در مورد هنر به‌خصوص هنر تئاتر، در این‌ بین
به شعر و ادبیات هم پرداختیم و در حال حاضر در کنار تولید آثار هنری بیشترین تمرکزمان
روی بحث آموزش و پژوهش است. به بخش عملی و اجرایی ایده‌هایمان خیلی نزدیک شدیم. در
این مسیر اساتید سرشناسی همراهی‌مان کردند؛ نادر مشایخی، محمد چرمشیر و محمد اعلمی
و… که مطمئنا به‌زودی خبرهایی از فعالیت گروه «دگره» در حوزه آموزش و پژوهش خواهید
شنید.

برای آماده‌سازی نمایش پروسه تمرین چه میزان به‌طول انجامید؟

حدود هشت ماه تمرین کردیم.

این مدت‌زمان تمرین برای یک پروژه زیاد نیست؟

بستگی به پروژه و بستگی به استراتژی گروه دارد. ازنظر من تمرین نسبت
به اجرا اولویت دارد چون اجرا زیرمجموعه تمرین است و تنها تفاوت اجرا و تمرین،
حضور مخاطب است. وقتی به خاطر تمرین و کشف، تئاتر کار می‌کنیم زمان اجرا و حضور
مخاطب به حاشیه می‌رود. پروژه «رژه کور» نیاز داشت به این مدت‌زمان تمرین تا به
کیفیت موردنظر من برسد.

برخی معتقد هستند شرایط امروز تئاتر از گذشته بهتر شده است که نشانه
آن را استقبال مخاطبان از نمایش‌ها و تعداد آثاری که هر روز تنها در تهران روی
صحنه می‌روند می‌دانند اما برخی دیگر وضعیت را نگران‌کننده می‌دانند و معتقد هستند
تماشاگرانی که به سالن‌های تئاتر می‌آیند، مخاطبان اصلی تئاتر نیستند. شما هم شرایط
امروز تئاتر ایران را نگران‌کننده یافته‌اید؟

شرایط به‌ظاهر بهتر شده است. الان می‌بینیم که بیش از صد پروژه اجرا می‌شود،
تئاتری‌ها درگیر هستند، کار می‌کنند و این خوب است. کمیت قابل‌توجه اما کیفیت مسئله
دارد چون شرایط به سمتی رفته که ساده‌ترین مسائل و پیش‌پاافتاده‌ترین موضوعات در اولویت
قرار گرفته است، مخاطب و فروش مهم شده و رقابت در حدی شده که برای کشاندن مخاطب هر
کاری می‌کنیم. به سمت سرگرم کردن مخاطب می‌رویم، داریم کلک می‌زنیم، خیلی از دوستان،
عزیزان و اساتید عقب‌نشینی کرد‌ه‌اند و به همین موضوع تن داده‌اند. به هر قیمتی تماشاگر
داشتن، از هر قشری که همه راضی از سالن بیرون بیایند مشکوک است. حواشی تئاتر ترجیح
داده می‌شود به کارکرد هنر تئاتر چه ازلحاظ ساختار و سیستم مدیریتی چه ازلحاظ کار
گروهی. چند سال پیش گفتم خصوصی‌سازی تئاتر بدون برنامه‌ریزی شروع شده به همین دلیل
آسیب خواهد زد. در حال حاضر گروه‌هایی که تئاتر برای آن‌ها جدی است صرفا برای زنده
ماندن و حضور تلاش می‌کنند. امیدم به این است که مخاطب متوجه می‌شود. بعد از چند ثانیه
که از سالن بیرون می‌آید متوجه می‌شود با چه کیفیتی روبه‌رو شده و درک می‌کند به
آن کلک زدیم یا نه. البته منظورم این نیست که سرگرم نشود، منظورم این نیست که هرکسی
نباید بیاید تئاتر. منظورم این نیست ما باید چیزی به مخاطب یاد بدهیم یا نصیحتش کنیم
منظورم این است که چالش، پرسشگری و کار گروهی به خاطر حضور تماشاگر به حاشیه نرود.
می‌فهمم در حال حاضر شرایط کار برای همه سخت شده و تصور می‌کنم بینش و سرسختی هنرمند
در این شرایط کمک می‌کند.

استقبال از «رژه کور» به معنی سالن پر و فروش زیاد معمولی بوده است
اما بازخوردهای قابل‌توجهی دریافت کرده‌ایم. بین اثر و مخاطب ارتباط و گفت‌وگو شکل
گرفته است. پرسش ما پرسش مخاطب شده و درگیرش کرده است. همراه ما به آن فکر می‌کند.
تماشاگری نگفته بازیگر خوب بود! چه طرح صحنه‌ای! این تکه از کار چه خوب بود! و… بیشتر
در مورد کل اثر صحبت کرده‌اند؛ در مورد مفهومی که قصد داشته انتقال بدهد و این
ویژگی اثر ماست، یکپارچگی عناصر و در خدمت محتوا و پروژه بودن. از شروع پروژه هم
تصمیم بر همین بوده است. اشتباه نکنید در مورد چند درصد از رسیدن صحبت نمی‌کنم در
مورد در مسیر بودن حرف می‌زنم. هنوز گروه پویاست. اعضای گروه هرروز بیشتر به شخصیت‌ها
نزدیک می‌شوند و در مورد کارشان ایده می‌دهند. کیفیت مخاطب مهم است، کیفیت گروه
مهم است. قصد ندارم کسی را قضاوت کنم، اما دوست دارم تماشاگری داشته باشم که برای
دیدن تئاتر وارد سالن می‌شود. یک تماشاگر همراه و صبور نه متوقع با انتظارات از
پیش تعیین‌شده. تماشاگری که مواجهه با اثر هنری بلد باشد و از قرارداد‌های خود اثر
برای شناخت و ارتباط استفاده بکند. گروه ما تلاش می‌کند به تفکر داشتن تماشاگر
احترام بگذارد. مدتی است که از این ‌جهت نگران وضعیت موجود در تئاتر هستم.


اولدوز بهرنگی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است