عاصمه فندرسکی، متولد ۱۳۴۰، پژوهشگر موسیقی، مدرس
آواز سنتی و صداسازی، نوازنده سنتور، مدیرمسئول موسسه فرهنگی و هنری آوای مهربانی
و دارای مدرک کارشناسیارشد در رشته تاریخ و عضو وابسته یک کانون خوانندگان خانه
موسیقی، زمینه فعالیتهای خود در زمینه آموزش موسیقی را از سال۶۸ و با آموزش
سنتور آغاز کرد. نخستین استاد فندرسکی غلامرضا مشایخی بود. سپس ردیفهای آوازی را
نزد صدیق تعریف و حمیدرضا نوربخش آموخت و سپس به محضر استاد مجید کیانی راه یافت و
ردیفهای میرزاعبداله و عبداله دوامی را از وی آموخت. وی با گروههای بسیاری بهعنوان
نوازنده همکاری کرده است که در این میان میتوان به اجرای کنسرت به همراه گروه
بهار به سرپرستی هنگامه اخوان در سال۷۸ و… اشاره کرد. فندرسکی از سال۸۱ بهعنوان
مدیرمسئول و مدرس سنتور و آواز در موسسه فرهنگی و هنری آوای مهربانی فعالیت دارد.
این موسسه در زمینههای نشر فعالیتهای تاریخی-پژوهشی، نشرآثار روز هنرمندان معاصر،
تولیدات موسسه، برگزاری کنسرت، برنامههای استعدادیابی و استعدادپروری فعالیت دارد.
در مورد شرایط اقتصادی بنگاههای نشر موسیقی و ضرورتهای تحول در شیوههای
درآمدزایی در صنعت نشر موسیقی و موسسات کنسرتگذار با عاصمه فندرسکی گفتوگویی
انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
خانم فندرسکی آیا فعالیت در حیطه موسیقی عملی
اقتصادی محسوب میشود؟
متاسفانه اصلا نمیتوان تاسیس یک موسسه فرهنگی و
هنری را فعالیتی اقتصادی محسوب کرد. بحث انتشار کتابهای موسیقی که کلا کمرنگ است
و اهمیتی به این بخش داده نمیشود. در زمینه انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت نیز با
مشکلات عدیدهای مواجه است. این حوزه بهشدت انحصاری و معطوف به چند خواننده و
نوازنده خاص است. این قبیل خوانندهها و نوازندهها که عموما پاپ هستند نیز سیاق
خود را دارند و موسسات و افراد مشخصی هستند که صاحب امتیاز آلبومهای آنها میشوند.
درواقع خارج از این حیطه پایههای انتشار موسیقی و حتی کنسرتگذاری سست است. در
زمینه کنسرتگذاری مبلغ قراردادهای موزیسینهای پرمخاطب بسیار بالاست و از این رو
برگزاری کنسرت این اشخاص در شهرستانها بسیار دشوار است از سویی دیگر شهرستانها
به برگزاری کنسرت هنرمندانی که مطرح نیستند تمایل ندارند. از این رو برگزاری کنسرت
در شهرستانها تا ۹۵درصد ضرر به تهیهکننده تحمیل میکند.
انتشار آلبوم به چه شکل صورت میگیرد؟
میتوان هنرمندان را به دو طیف تقسیم کرد. طیف اول،
موزیسینهایی هستند که برای بار اول و یا دوم آلبوم منتشر میکنند و معروفیتی ندارند.
از این افراد هیچ حمایتی نمیشود و آنها خودشان برای انتشار آلبوم هزینه میکنند.
مبلغی حدود ۵۰ تا ۸۰میلیون تومان برای آمادهسازی یک آلبوم هزینه میشود اما تعداد
بسیار کمی از آلبومهای این افراد به فروش میرود درنتیجه این هنرمندان متضرر میشوند.
البته برخی از آنها اسپانسر پیدا میکنند و میتوانند قسمتی از هزینهها را از
این طریق تهیه کنند اما بیشتر آنها این امکان را ندارند. طیف دوم هنرمندانی هستند
که پرمخاطب محسوب میشوند و در جامعه شناخته شدهاند. جالب اینجاست که انتشار
آلبوم این موزیسینها نیز بهدلیل رعایت نشدن حق کپیرایت سودآور نیست چرا که تمام
آلبومها بهراحتی دانلود میشوند. آلبوم افراد مطرح نیز کپی میشود و آنها درآمد
خود را از طریق برگزاری کنسرت کسب میکنند. تمام این مسائل دست به دست هم میدهد
تا آینده نشر به سوی فروش دیجیتال پیش رود البته در این حوزه باید توجه بیشتری به مسئله
کپیرایت شود تا بتوان از این طریق از پدیدآورندگان و ناشران موسیقی حمایت شود.
به فروش دیجیتالی محصولات موسیقی اشاره کردید، سایت
بیپتونز یکی از معدود امکانات مخاطبان برای تهیه موسیقی دیجیتال با رعایت قانون
کپیرایت است، این سایت تا چه اندازه توانسته است روی فروش محصولات موسیقی تاثیر
بگذارد؟
سایت بیپتونز نخستین سایت در ایران بود که در این
زمینه سرمایهگذاری کرد. در ابتدا ضرر کرد البته فکر میکنم اکنون به یک ثبات
رسیده است و آینده خوبی را برای این سایت متصور هستم. معضل اصلی بهشدت ناچیز بودن
مبلغ فروش آلبومها است. در این حوزه نیز سود اصلی در مورد آلبومهای چند موزیسین خیلی
مطرح اتفاق میافتد. این سایت میتواند کمک کند اما برای ایران یک سایت فروش
دیجیتال موسیقی بسیار کم است و باید بر تعداد آنها افزوده شود.
با این تفاصیل آیا میتوانیم بگوییم سود اصلی
موسسات موسیقی از طریق برگزاری کنسرت تامین میشود؟
کنسرتگذاری هم منبع مالی خوبی محسوب نمیشود. حتما
شاهد بودهاید برخی از نهادها جلوی برگزاری بسیاری از کنسرتهای مجوزدار ما در
شهرستانها را میگیرند چرا که به زعم آنها این کنسرتها مشکلات ساختاری و یا
سنتی دارند. سرمایهگذاری در حوزه کنسرتگذاری بسیار سستبنیان است. البته اخیرا
اتفاق خوبی هم در این زمینه افتاده است.
زمانی که کنسرتی لغو میشود، تهیهکننده چگونه باید
هزینههای خود را جبران کند و آیا اصولا امکانی برای جبران خسارت در نظر گرفته
شده است؟
بلیتفروشی
انجام میشود اما ناگهان جلوی برگزاری کنسرت را میگیرند. در این میان تهیهکننده
بیشترین ضرر را متحمل میشود. وقتی کنسرتی لغو میشود، سالن پولی را که بابت هزینه
سالن دریافت کرده است را برنمیگرداند و تنها اجازه میدهد که برنامه دیگری را در
همان زمان جایگزین کنیم! نوازنده و خوانندههای مطرح نیز حدود یکسوم مبلغ قراردادشان
را پیش از اجرا دریافت میکنند و این مبلغ را برنمیگردانند و تنها قبول میکنند
که در اجرای بعدی آن را محاسبه کنند. هزینه تبلیغات نیز بازنمیگردد. درواقع تنها
پول بلیت مخاطبان به آنها بازمیگردد و تهیهکننده پول بسیار زیادی را از دست میدهد
و بدهکار میشود در نتیجه مجبور است برای جبران ضرر خود، در دام کنسرتگذاری بیفتد
و باز هم ادامه دهد و بیشتر ضرر کند.
بسیاری به بالا بودن بهای بلیتهای کنسرتها اعتراض
دارند و برخی از خوانندگان این مشکل را از جانب تهیهکنندگان موسیقی میدانند و
معتقدند که تهیهکنندگان موسیقی اجازه نمیدهند بهای بلیتها کاهش پیدا کند. چه
میزان این اظهارنظر را قبول دارید؟
من چندان با این حرف موافق نیستم. قبلا هم سالن و هم
هنرمندان درصد فروش دریافت میکردند؛ بهعنوان مثال سالن ۳۰درصد بلیتفروشی را
دریافت میکرد و هنرمندان نیز بنا به توافق، درصدی را به خود اختصاص میدادند اما
الان سالنها از ما ارقام عجیب و غریب طلب میکنند، رقم دستمزد هنرمندان بسیار نجومی
است. باتوجه به این هزینهها و همچنین هزینه تبلیغات و دردسرهایی که در زمینه اخذ
مجوز و… وجود دارد، تهیهکننده ناچار است قیمت بلیت را بالا ببرد. این مسئله
شاید به کنسرت چند موزیسین معروف پاپ لطمهای وارد نکند و این کنسرتها فروش کاملی
داشته باشند و هزینههای خود را تامین کنند اما دیگر گروههای موسیقی بهخصوص جوانها
نمیتوانند به سقف فروش دست یابند و درنهایت متضرر میشوند. بیشتر این گروهها
مهمان دعوت میکنند تا بتوانند سالن را پر کنند و به قول معروف حفظ آبرو کنند. از
دید من دفتر موسیقی وزارت ارشاد باید در این زمینه دخالت کند و نرخ مناسبی را برای
سالنها و موزیسینهای معروف در نظر بگیرد و آنها را محدودتر کند. وقتی دفتر در
شعر و موسیقی دخالت میکند، باید در این زمینه که میتوان گفت مهمترین بخش موسیقی
است نیز ورود کند.
مینا صفار
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است