آدم‌ها را قضاوت نکنیم چون ما در زندگی آدم‌ها نیستیم | پایگاه خبری صبا
امروز ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۵۰
محسن احتشامی از اجرای تئاتری متفاوت در کافه به «صبا» می‌گوید:

آدم‌ها را قضاوت نکنیم چون ما در زندگی آدم‌ها نیستیم

بخش عمده هدف ما در «غیرمنتظره2» قضاوت کردن است و این‌که درنهایت بتوانیم تلنگری به مخاطب بزنیم که براساس آن‌چه می‌بینیم و می‌شنویم، آدم‌ها را قضاوت نکنیم چون ما در زندگی آدم‌ها نیستیم

گیم‌تئاتر «غیرمنتظره۲» با نویسندگی و کارگردانی محسن احتشامی،
از ۲۹تیرماه ساعت۲۰:۳۰ مهمان کافه لبیستروپاپ شده است. میلاد احتشامی، صیاد آیینه‌وند،
نگین میرزایی، ستاره فخاری و آیدین زینال‌زاده گروه بازیگران این نمایش که در مدت‌زمانی
حدود ۶۰دقیقه اجرا می‌شود را تشکیل می‌دهند. در خلاصه داستان این نمایش که شیوه‌ای
غریب در اجرا دارد، آمده است: «چند جوان درگیر ماجراهای عاشقانه و پلیسی می‌شوند و
تماشاگران به‌شکل غیر‌منتظره‌ای وارد بازی آن‌ها می‌شوند و داستان پیش می‌رود، درنهایت
با رای و نظر تماشاچی اتفاقات ویژه‌ای رقم خواهد خورد که قابل پیش‌بینی نخواهد بود..»
البته محسن احتشامی زمستان سال گذشته «غیرمنتظره۱» را در شهرکتاب دانشگاه تهران
اجرا کرده بود که آن اجرا هم شرایطی متفاوت با تئاترهای معمول داشت. به بهانه
اجرای «غیرمنتظره۲» با محسن احتشامی؛ نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده این گیم‌تئاتر،
گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

شما دومین اجرا در قالب گیم‌تئاتر را به اجرا
رسانده‌اید. در ابتدا درباره ایده شکل‌گیری این نوع تئاتر بگویید.

ایده گیم‌تئاتر از دغدغه‌های اجتماعی ما به‌وجود می‌آید.
احساس کردیم باید تحول و تغییری در سیستم اجرایی‌مان به‌وجود بیاوریم. بعد از
چندین جلسه و هم‌فکری با دوستانی که در حوزه تئاتر متفاوت فعالیت کرده بودند، به
این نتیجه رسیدیم که مردم را درگیر بازی خودمان بکنیم. البته رویکرد ما با تئاتر
خیابانی که گروه‌مان تجربه‌اش را داشت و دارد، متفاوت بود. تصمیم گرفتیم مردم را
در معرض تصمیم‌گیری قرار دهیم و نتیجه این تصمیم‌گیری را به آن‌ها نشان دهیم؛ با
این رویکرد، «غیرمنتظره۱» را سال گذشته اجرا کردیم که نخستین گیم‌تئاتر در ایران
محسوب می‌شد. در آن اجرا مردم خودشان بازیگر تئاتر و تصمیم‌گیرنده بودند. الان به‌شکل
جدیدی رسیده‌ایم که در «غیرمنتظره۲» متبلور شده است. البته نمی‌توانم بگویم تجربه‌هایی
همچون اجرای ما و گیم‌تئاتر کاملا از ذهنیت خودمان نشأت گرفته است چون این رویکرد
در کشورهای دیگر هم وجود داشته است.

در اجرای جدید، نمایش را در یک کافه روی صحنه
برده‌اید. این فضا چه تاثیری در طراحی‌های شما داشت و آیا ابتدا مکان انتخاب شد و
سپس متن براساس آن آماده شد یا شما به‌دنبال پیدا کردن یک کافه برای اجرای تئاتر بودید؟

ما نیاز به فضایی داشتیم که تماشاگر از حس دیدن تئاتر بیرون
بیاید چون اگر نمایش را در یک سالن تئاتر اجرا می‌کردیم، به تماشاگر حس تئاتر دیدن
دست می‌داد و توقع اجرای یک نمایش به شیوه مرسوم را داشت درنتیجه ما به یک فضای
متفاوت احتیاج داشتیم که آدم‌ها به‌راحتی بتوانند در آن مکان حضور داشته باشند. به
این نیتجه رسیدیم که بهترین جایی که می‌تواند این اتفاق بیفتد، کافه است چون آدم‌ها
می‌توانند فارغ از هر دغدغه‌ای در آن‌جا بنشینند، نوشیدنی خود را بنوشند و
ناخودآگاه و نادانسته با نمایش ما درگیر شوند. از سویی دیگر می‌توانستیم در فضای
کافه، یک فضای اجتماعی را به تصویر بکشیم چراکه در کافه‌ها اقشار مختلف جامعه دور
هم جمع می‌شوند و کافه به یک قشر خاص جامعه منحصر نمی‌شود. درنتیجه برای این
نمایش، لوکیشن کافه را انتخاب کردیم. از سویی دیگر کافه لبیستروپاپ تمام شرایطی که
نیاز داشتیم را برای ما مهیا می‌کرد و ما می‌توانستیم تفکیک مورد نظرمان در دو فضا
را در این کافه داشته باشیم.

در بخش ابتدایی نمایش، مخاطبان اغلب در شرایطی
که اصلا خبر ندارند، وارد نمایش شده‌اند. آیا برای این بخش هم شما متنی در نظر
گرفته‌اید یا بازیگران براساس بداهه‌سازی پیش می‌روند؟

ما یک‌سری کلید داریم که باید در بخش نخست، آن‌ها را به
مخاطب انتقال دهیم تا در بخش دوم که قرار است وارد بازی و تصمیم‌گیری شود، از آن
کلیدها و کدها استفاده کند. طبیعتا این کدها از قبل تعیین‌شده هستند و بازیگران ما
باید در هر شرایطی آن‌ها را به مخاطب انتقال دهند اما چون تئاتر ما تعاملی و
اینتراکتیو است، باید بازیگران با مخاطب ارتباط مستقیم داشته باشند و چون عکس‌العمل
مخاطبان غیرقابل پیش‌بینی است، خواه‌ناخواه بخش اعظم کار ما باید براساس بداهه پیش
برود و ممکن است بازیگران ما مجبور شوند در مواجهه با تماشاگران مختلف، بازی
متفاوتی را ارائه دهند. درواقع روی آن بخش‌هایی که باید به مخاطب کلیدهایی بدهد،
در تمرین‌ها بسیار کار کرده‌ایم و از پیش تعیین‌شده بودند.

در نمایش شاهد تصمیم‌گیری مخاطب هستیم که در
قالب یک ویدئو نتیجه آن را به او نشان می‌دهید. آیا این پایان فیکس شده است یا شما
پایان‌های متنوعی را برای نمایش خود در نظر گرفته‌اید؟

یک بخشی از بازی ما در همین بخش است؛ اگر مخاطبی در چند شب
متوالی به تماشای نمایش بنشیند، ممکن است با چند پایان متفاوت مواجه شود. ما فیلم‌های
متنوعی تهیه کرده‌ایم که براساس تصمیم‌گیری تماشاگر، فیلم‌های مختلفی پخش خواهد شد
که درنهایت تماشاگر متوجه می‌شود آیا درست انتخاب کرده است یا نه و درواقع برنده
این گیم شده است یا نه!

البته انگار هر نوع رای دادن برای مخاطب یک ‌نوع
باخت محسوب می‌شود چون بزرگ‌ترین چالش نمایش با مخاطب، بحث قضاوت و مشکلاتی که این
کار به‌وجود می‌آورد است.

از دید من معضلی در زندگی انسان‌ها وجود دارد؛ ما به‌راحتی
و براساس ظواهر، یکدیگر را قضاوت می‌کنیم و نمی‌دانیم این قضاوت می‌تواند چه تبعات
مخرب و منفی‌ای بر زندگی آن افرادی که مورد قضاوت قرار می‌دهیم داشته باشد. به‌راحتی
چیزی را به کسی نسبت می‌دهیم و از کنار آن‌ها می‌گذریم و حتی بدتر از این، ممکن
است بدون این‌که قطعیت لازم را برای حرفی که می‌زنیم داشته باشیم، این قضاوت را به
دیگران هم بگوییم. بخش عمده هدف ما در «غیرمنتظره۲» قضاوت کردن است و این‌که
درنهایت بتوانیم تلنگری به مخاطب بزنیم که براساس آن‌چه می‌بینیم و می‌شنویم، آدم‌ها
را قضاوت نکنیم چون ما در زندگی آدم‌ها نیستیم. درباره قضاوت کردن، جمله معروفی
هست: «اگر می‌خواهید مرا قضاوت کنید، در ابتدا کفش‌های مرا بپوشید و با آن‌ها راه
بروید و بعد درباره من حرف بزنید.» از سویی دیگر ما چه در قالب نمایش و چه در بخشی
دوم؛ یعنی بخش قضاوت، شاهد برخی آسیب‌های اجتماعی هستیم. در «غیرمنتظره۱» هم به همین
نکته پرداخته بودیم که قسمت اعظمی از آسیب‌های اجتماعی و افراد آسیب‌پذیری که در
اجتماع وجود دارند، نشأت‌گرفته از خود جامعه هستند و از رفتارهای خود جامعه شکل می‌گیرند.
قبول دارم که مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در به‌وجود آمدن آسیب‌های اجتماعی
تاثیر دارند اما باید این مسئله را هم بپذیریم که خود ما هم به‌عنوان شهروند و
عضوی از اجتماع، نقش بسیار بزرگی در به‌وجود آمدن آسیب‌های اجتماعی و همچنین در بیشتر
آسیب‌زدن به اقشار آسیب‌دیده جامعه داریم که در بسیاری از مواقع ما از نقش خود غافل
می‌شویم. در این مواقع به‌دنبال این هستیم که تقصیر را به گردن دیگران بیندازیم.
در هر دو «غیرمنتظره» به‌دنبال این هستیم که به مخاطب تلنگر بزنیم که ما هم در
بروز این آسیب‌ها نقش داریم و می‌توانیم با رفتار صحیح‌مان کاری کنیم که جداقل این
آسیب از آن‌چه هست، بیشتر نشود. امیدوارم بتوانیم این تلنگر را به بخشی از مخاطبان
بزنیم.

در آثار اینتراکتیو و تعاملی بازیگر بسیار نقش
مهمی دارد چون فشار بسیار زیادی بر او وارد می‌شود و باید بتواند از عهده هر
اتفاقی که در جریان اجرا رخ می‌دهد برآید. پروسه انتخاب بازیگران نمایش به چه صورت
بود؟

برای انتخاب بازیگر با نوعی محدودیت مواجه بودیم چون اصلا نمی‌توانستیم
از بازیگر چهره استفاده کنیم چون به‌محض این‌که تماشاگر بازیگر را ببیند، او را می‌شناسد
و درنتیجه تمام اتفاق‌هایی که می‌خواهیم به‌صورت غیرمنتظره شکل بگیرد، از بین می‌رود.
درنتیجه باید از بازیگرانی استفاده می‌کردیم که چهره نباشند و از سویی دیگر چون
نیاز به بازیگران توانمند داشتیم، باید از بازیگرانی استفاده می‌کردیم که بازیگری
را بلد باشند. درنتیجه بازیگران را از میان افرادی انتخاب کردیم که سال‌هاست به
صورت حرفه‌ای تئاتر کار می‌کنند و سال‌ها سابقه فعالیت در این حوزه را دارند و به حوزه
بازیگری و خصوصا بداهه‌پردازی مسلط هستند تا بتوانند اتفاق‌های غیرمنتظره‌ای که در
جریان نمایش رخ می‌دهد را جمع کنند. گیم‌تئاتر «غیرمنتظره۱» حدود یک‌ماه‌ونیم اجرا
شد و ما این مسئله را در آن زمان تجربه کرده بودیم. تقریبا هر شب یک اتفاق متفاوت
و یک تجربه جدید برای من به‌عنوان کارگردان، بازیگران نمایش و حتی تماشاگرانی که
چند بار نمایش را دیده بودند رخ می‌داد. به همین دلیل بسیار تست گرفتیم و اتود
زدیم تا بازیگرانی را انتخاب کنیم که از پس این اجرا و بداهه‌پردازی‌های مورد نیاز
آن بربیایند.

به اتودهایی که زدید اشاره کردید. پروسه نگارش
متن اصلی چگونه بود و به چه صورت خط اصلی داستان و بداهه‌ها را با یکدیگر هماهنگ
کردید؟

ما برای این کار حدود دو ماه با بازیگران تمرین کردیم.
البته از پیش از آغاز تمرین‌ها، یک خط داستانی را تعیین کرده بودیم تا بتوانیم قصه
را پیش ببریم. در پروسه تمرین‌ها و هم‌زمان با بداهه‌پردازی بازیگران، بخش‌هایی به
این خط داستانی اضافه و بخش‌هایی دیگر از آن کم شد و با هم‌فکری گروه متن را برای
اجرا آماده کردیم. البته در این میان توان‌مندی بازیگران هم بسیار در پیشبرد متن
موثر بود و به پخته‌تر شدن متن کمک کرد. از سویی دیگر تلاش کردیم تمام اتفاق‌ها از
همان جنسی باشند که در واقعیت جامعه ما اتفاق می‌افتند. درواقع در طول روز ممکن
است این ارتباط‌ها، دعواها و دیالوگ‌هایی که در نمایش جریان دارند را ببینیم و
بشنویم و می‌توان برای تمام این‌ها مثال عینی داشت. در دو ماه تمرینی که انجام شد،
علاوه بر کارهای معمول، تلاش می‌کردیم خودمان را به‌جای تماشاگر قرار دهیم و به‌جای
آن‌ها در تمرینات بازی کنیم تا برخی از عکس‌العمل‌ها را پیش‌بینی کنیم و تلاش
کردیم برای تمام آن‌ها از قبل راه‌کارهایی را پیش‌بینی کنیم اما مطمئن هستم همچون
تجربه «غیرمنتظره » حتما اتفاق‌هایی در این اجرا رخ می‌دهند که برای خود ما هم
غیرمنتظره باشند. به‌عنوان‌مثال در «غیرمنتظره۱» بازیگران ما از تماشاگران کتک
خوردند! یا برخی از مخاطبان با اشک و برخی دیگر با دادوفریاد از مکان اجرا خارج
شدند. بسیاری از این اتفاق‌های عجیب‌وغریب از پیش‌بینی‌های ما بسیار دور بود و
اصلا فکر نمی‌کردیم اجرا به این سمت برود! مطمئن هستیم در این اجرا هم چنین اتفاق‌هایی
خواهد افتاد و درنتیجه بازیگران‌مان را از قبل برای هر اتفاق پیش‌بینی‌نشده‌ای
آماده کرده‌ایم و تلاش کردیم راه‌کارهایی را در نظر بگیریم.

مینا صفار

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است