«برف آخر» با کارگردانیِ پیچیده/ امین حیایی آگاهانه از زبان بدن استفاده کرده است | پایگاه خبری صبا
امروز ۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۲۰:۴۹
یادداشت‌های فیلم فجر به قلم جعفر گودرزی-5

«برف آخر» با کارگردانیِ پیچیده/ امین حیایی آگاهانه از زبان بدن استفاده کرده است

به نظر جعفر گودرزی منتقد سینما، «برف آخر» فیلمی با مخاطب خاص است که کارگردانی پیچیده‌ای دارد.

به گزارش خبرنگار سینمایی صبا، فیلم سینمایی «برف آخر» به کارگردانی امیرحسین عسگری دیروز ۱۴ بهمن ماه در برج میلاد به عنوان خانه چهلمین جشنواره فیلم فجر، به نمایش درآمد و جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان، نویسنده و تهیه‌کننده سینما در یادداشتی به نقد و بررسی این اثر پرداخت.

یادداشت این منتقد سینما درباره اولین فیلم عسگری، به این شرح است:

«در همین ابتدا بگویم فیلم «برف آخر» فیلم مخاطب خاص است؛ فیلمی متکی بر جزییات که معنای سکوتش در جهان اثر را باید درک کرد. فیلم درک رابطه و پیوند انسان با طبیعت و حیوانات است و اینکه سرکوب طبیعت و نابودی حیوانات و سلطه بی‌چون‌وچرای انسان بر طبیعت چگونه می‌تواند روح زندگی و هستی را خدشه‌دار کند.

«یوسف» (امین حیایی) در روستایی دامپزشک است و کارش سرکشی به گاوداری‌هاست. در یکی از روزها گاوداری آتش می‌گیرد و «یوسف» برای نجات گاوها و گوساله‌ها به دل آتش می‌زند تا به آن‌ها زندگی دوباره‌ای ببخشد. از سویی دیگر او‌ شب‌ها به شکار گرگ‌ها می‌رود تا فرصت زندگی را از آن‌ها بگیرد؛ این تضاد و پارادوکس عجیب و آشنایی‌اش با «رعنا» کارمند محیط زیست باعث می‌شود نوع نگاهش تغییر پیدا کند و به جهان‌بینی دیگری برسد و در نهایت به این درک می‌رسد که تفاوت حیوان به عنوان موجودی زبان بسته و انسان به عنوان موجودی ناطق در رنج بیان و بیان رنج است و چقدر درست «یوسف» در سکوت به این مکاشفه دست می‌یابد و می‌فهمد که زوزه گرگ‌ها همیشه زوزه تهدید نیست، گاه ممکن است زوزه درد و رنج باشد و این مساله را باید در حافظه گاوها! جا انداخت.

گرگ‌ها به انسان نزدیک نمی‌شوند و معمولا از انسان‌ها می‌ترسند و از آتش و دود هم فراری‌اند، اما نگاه کنید به رفتار آن گرگ زخمی التیام‌یافته توسط دکتر که چگونه در آن بوران و دست‌وپنجه نرم کردن «یوسف» با مرگ، او را به جایی که آتش و‌ دود است، راهنمایی می‌کند تا نجات یابد و همه این‌ها در سکوت می‌گذرد، بدون ادای یک کلمه حرف، اما دنیایی از معنا، شناخت و فلسفه در جهان فیلم جاری است.

کندی ضرباهنگ فیلم بر اساس درونمایه قصه طرح‌ریزی شده و در همین کندی و سکوت‌هاست که معنای دیگری از بودن و زندگی متبلور می‌شود.

«برف آخر» کارگردانی ساده اما پیچیده و بی‌ادعایی دارد و توانسته با تکیه بر داستان کوتاه «جلال آباد» اثر محمد صالح‌علا، از معجزه تصویر به درستی بهره بگیرد.

بازی امین حیایی را کمتر در سکوت دیده بودم؛ چهره‌ای تکیده، غمبار، زخم‌خورده، نگاه نافذ و چین و چروک تنهایی و دنبال همراهی که با او در پلی‌استیشن فوتبال بازی کند یا بنشینند و فیلم ببینند.

تسلط امین حیایی برای انتقال این حس‌ها در سکوت قابل تقدیر است و چقدر آگاهانه از زبان بدنش استفاده کرده است.

از سویی دیگر در مقابل سکوت، گاه باید در مهم‌ترین و درست‌ترین زمان حرف هم زد که اگر اینگونه نباشد، حیات عاطفی و ارتباطی هم به نیستی و فنا می‌رسد. گاه حتی دیر بیان کردن یا نگفتن حقیقت، آهنگ سکوت نبودن را به زجرآورترین شکل ممکن برایت می‌نوازد، چه برای «ایمان» که قضیه فرار «خورشید» را زودتر بر زبان نیاورد و چه برای «یوسف» که به موقع از خودش و زندگی‌اش برای «رعنا» نگفت و نگفتن حقیقت در اصل همان دروغ گفتن است؛ منتهی تلخ‌تر و‌ مهلک‌تر.

«برف آخر» مویه طبیعت است در راستای ناسازگاری و سلطه و سرکوب انسان بر طبیعت و حیوانات.»

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است