ظهور سینمای سوبژکتیو | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۲۶
یادداشتی به قلم محمد زینالی اُناری؛

ظهور سینمای سوبژکتیو

یک جامعه‌شناس و پژوهشکگر فرهنگ عامه یادداشتی درباره سینمای مستقل یادداشتی را نوشت.

به گزارش خبرنگار سینمایی صبا، محمد زینالی اُناری جامعه‌شناس و پژوهشگر فرهنگ عامه در یادداشتی به سینمای مستقل، که آن را سینمای سوبژکتیو می‌خواند، پرداخت. او در یادداشت خود در جست‌وجوی ایجاد امکانی در آن سوی موضوعات کلیشه‌ای سیستم «کاست‌گونه‌ی» مسلط بر سینمای کشور است.

متن یادداشت به شرح زیر است:

«پیش از تحقق انقلاب اسلامی، در جامعه‌ی ایرانی یک سری آرمان‌های آزادی، ‌عدالت و استقلال وجود داشت که در این دگرگونی سهم داشت. اما بعد از این اتفاق بدبینی‌ها و نگرانی‌هایی که هر سیستم نوپایی به خاطر آن فروپاشی‌ای متأثر از انقلاب می‌تواند به خود ببیند، آن را محدود می‌کند. اگرچه قبل از انقلاب رؤیا این است که همه بتوانند حرف بزنند و در این موضوع برابر باشند، ‌اما پس از این رویداد، چنین اتفاقی نیفتاده و جامعه به تدریج با سیستمی بسته مواجه شد که یکی از تجلی‌های آن در سینما قابل توجه‌است.

تحلیل‌های مصطلحی که انجام می‌گیرد نتیجه‌ی چنین محدودیت‌هایی را ناشی از ایدئولوژیک بودن سینما یا مطبوعات در ایران میدانند. اما حاکمیت هم مقتضیاتی دارد و آن مقتضیات هم در اول انقلاب این بود که قدرت جمع و جور شده و تنوع آرا به تنوع قدرت تبدیل نشود. هر چند این جمع‌بندی یک‌دست از قدرت منجر به ناراحتی گروه‌های کنار گذاشته شده و لازمه‌ی آن صبری سیاسی بود که رخ نداد و نظام سیاسی جدید را هر روز بیشتر از دیروز با خطر فروپاشی مواجه کرده تا این که موجب بسته شدن سازمانی هرچه بیشتر آن شود.

***

بعد از انقلاب اسلامی سال ۵۷  نیاز فوری جامعه این بود که گشایش‌ها به قصد تحقق رؤیاهای انقلابی صورت گیرد و زبان و سیستم بسته مورد انتقاد انقلابیون یک جاهایی افق خود را باز کند. زبان و رؤیاهای انقلابی به جز ‌ سخنرانی،‌ مقالات مطبوعاتی‌، شعر گفتن، تئاتر و بالاخره سینما که تأثیرش بر توده عمیق‌تر است چگونه می‌توانست خود را عیان کند؟ سینما زبان تمثیل و تجربه‌ی موجود در ادبیات را با بلاغت تصویر در هم آمیخته و زندگی تمثیلی را بر ساخته و به مدد بلاغت و تصویر کمک می‌کند که زبان و رؤیاهای آدمی گشوده‌تر شده و سوژه‌های او عینیت یابد.

اما ما به جای زبان و سوژه‌ی انقلابی که رؤیاهای شیرین خود را داشت، به تدریج  و در یک دهه چرخش سازمانی، با سینمای پساانقلاب مواجه شدیم. به دلایلی که اشاره شد، سینمای پساانقلاب بسته شده، در مرحله‌ی بعدی و به جهت یک سری تداخلات صنفی خیلی بسته‌تر هم شد. در نتیجه از آن آرمان‌های انقلابی که به دنبال آزادی و عدالت بود عدول کرده و تبدیل به چیزی شد که بسیاری به غلط آن را یک پدیده‌ی ایدئولوژیک برآمده از تفکر انقلاب اسلامی ۵۷ می‌دانند.

اما باید گفت که سیستمی که رؤیاهای بنیادی خود را برملا نکرده و عملی نکند، عملاً فاقد بار ایدئولوژیکش بوده و  آن چیزی که به زعم مداخلات صنفی محقق می‌شود، خیلی بی‌نظم‌تر و بی‌خاصیت‌تر از تعینات یک ایدئولوژی رهایی‌بخش و انقلابی است. شرایط حاضر، شرایطی است که با اصرار خاصی زبان را در دست یک سری اصناف قرار داده است. دست‌هایی که از وضعیت اضطراری و آسیب‌پذیری امنیتی نظام سیاسی سوء استفاده کرده و شعر و سینمای خاصی را که نه انقلابی بلکه بیشتر متناسب با شرایط هول و هراس دوره‌ی پساانقلاب بوده را تثبیت کرده است.

این مسئله در رسانه هم مشهود هست،‌ بعد از انقلاب انتشارات و رسانه‌های رسمی به دست گروه‌های به هم بسته افتاد،‌ بعدها صنفی شد. لذا نه با ذهن انقلابی بلکه با صنف انقلابی مواجه بودیم که سیستم و بیان سوژه‌های مطبوعاتی و سینمایی را به نفع اعوان و انصار خود بسته است. در سیاست هم این طور بوده و فضای بسته ماحصل یک سری نگاه صنفی و گروهی شد که حتی سر از ازدواج‌های درون گروهی هم برآورد. در نتیجه رؤیاهای شیرین انقلابی در دوره‌ی پساانقلاب تبدیل شده به سیستمی کاست‌گونه که در غیاب هر گونه ایدئولوژی و رؤیایی تمام تلاش‌اش بر این است که فرصت‌های انحصاری را در دست گروه‌های به هم بسته نگه‌دارد.

***

در مقابل اما سینمای مستقل قرار دارد! سینمای مستقل یا زبان نرم و در عین حال گویای صدای عموم مردم، خارج از عقله‌های صنفی و رانت‌های ناشی از بسته بودن سیستم، میراث صد سال جنبش و دو انقلاب مدنی و همواره به دنبال ظهور و گشایش بوده است. زبانی که بر خلاف روش دست‌های به هم بسته صنفی سینما، نه تنها از وضعیت اضطراری سیاست سو استفاده نکرده، بلکه مجبور بوده با عواقب ناشی از مسائل صنفی هم یک جورهایی مواجهه کرده و آسیب‌ها و آزارهای آن و حتی فشارهای ناشی از یار‌کشی‌ مخالفان این نظام را هم تحمل کند. ‌

و این یعنی اینکه، آن شکافی که در دهه‌های اخیر بعد از پساانقلاب رخ داده حالا خبر از ظهور سینمای سینمای سوبژکتیو در رهایی یا زیستن در خارج از گود سیستم بسته‌ی صنفی سینمایی می‌دهد که سالیان سال همه‌ی دار و ندار سینما را در دست خود گرفته است. این سینمای مستقل، که من آن را سینمای سوبژکتیو می‌خوانم، امکانی است برای زیستن در آن سوی موضوعات کلیشه‌ای سیستم «کاست‌گونه‌ی» مسلط بر سینمای کشور؛ و تلاشی است برای شکوفایی و برگشتن به چشم‌اندازی از آرمان‌هایی که طبقه متوسط، اهل اندیشه و منتقدان مدنیت در ایران در صد سال گذشته برای رسیدن به آن انجام داده‌اند. جای درست در این میانه ایستادن سمت سینمای مستقل است.»

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است