هر داستانی با آرزویی شروع می شود | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۰۷:۱۱
یادداشتی به قلم مهیار شیروانی؛

هر داستانی با آرزویی شروع می شود

مهیار شیروانی نویسنده و کارگردان نمایش «ببو» طی یادداشتی درباره ایده این نمایش و روند اجرای آن نوشت.

به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری صبا، مهیار شیروانی نویسنده و کارگردان نمایش «ببو» در یادداشتی درباره ایده نگارش این نمایشنامه و داستان آن توضیح داد.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

«به نظرم هر داستانی با آرزویی شروع می شود. اینکه رویای نوشتن چه چیزی را در سر دارید.

یک کمدی/گروگانگیری؟ احتمالا این تعریف دقیق آرزوی آن روزهایم نبود. بیاد می آورم که مدتی طولانی به چند خلافکار بامزه که بر سر موضوعی به مشکل خورده اند فکر می کردم. تنها میدانستم که هیچ کدامشان به دیگری اعتماد ندارد…
دو ایده تقریبا هم زمان، گام بعدی بود:
ایده اول: پسری که همکار کلاه بردارش را دور از چشم خانواده اش در زیرزمین خانه شان گروگان گرفته.
ایده دوم: پس از سال ها یادآوری ماجرای سمیه وشاهرخ بواسطه یک دوست.
ماه های بعدی صرف ساختن و نگارش داستان شد…

«ببو» داستان کامبیز است. پسری که با مادرش در یک خانه قدیمی زندگی می کند. عاشق دختر خلافکاری به نام جعلی مهوش و نام واقعی پریوش می شود و به همراه او و پدرش ساسان، در یک سرقت اشیا باستانی شرکت می کند. اما مهوش و ساسان او را دور می زنند و چیزی دستگیرش نمی شود.

نمایش از جایی شروع می شود که کامبیز موفق شده ساسان را در زیرزمین خانه شان گروگان بگیرد…
شخصیت های نمایش هر کدام برای نجات خود باید یاد بگیرند چگونه قابل اعتماد باشند؟

همه چیز را در زیرزمین خانه پدری کامبیز می بینیم. محیطی تنگ و دست و پا گیر. جایی که هر دو طرف ماجرا یعنی زندانبانان و زندانیان به نحوی در آن اسیر شده اند. سعی کردم اینجا تله ای باشد که بیشترین فشار را به هر کدام از شخصیت های نمایش برای جلب اعتماد بقیه وارد کند. در فضایی که حتی به والدین هم نمی توان اعتماد کرد.

از همان ابتدای تمرین ها، با میزانسنی مشخص و برآمده از مضمونی مشخص شده، شروع به کار کردیم. بعد از تسلط به کل متن، به آرامی میزانسن های جدیدی طراحی و جایگزین شدند. در طراحی های جدید تلاش کردیم به داستان، مضمون و اصول طراحی مان وفادار بمانیم. اعتراف می کنم بازیگرانم با گذشت زمان در طراحی این ایده های مسلط به اصولمان، نقش زیادی داشتند. در سرتاسر اجرا طرح ها و ایده های آن ها را می بینم.

به نظرم «ببو» نمایشی بامزه از آب در آمده که تماشاگرش را تا پایان به شدت کنجکاو به سرنوشت کامبیز نگاه میدارد.

نمایش را در دلسرد کننده ترین روزهای تئاتر تمرین کردیم. تماشاخانه های تعطیل، پلاتو داران ورشکسته، اخبار شوک آور، درگذشتگان، فراموشی، بیانیه و بیانیه…»

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است