به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا، روز گذشته یعنی ۲۱ شهریورماه روز ملی سینما بود، سینمایی که ما خبرنگاران با عشق و جان به آن وصل شدهایم و در گوشه و کنار لحظههای زندگیمان به خوبی حسش میکنیم. سینمایی که به دیده شدن میپردازد، میآموزد و نسلی را میپروراند.
بیشک خبرنگاران از مهمترین و اصلیترین رکنهای این حوزه هستند؛ خبرنگارانی که دلسوزانه برای سینما همچون فرزند خود وقت میگذارند، آن را یاری میکنند و در کنارش رشد میکنند. خیلی از ما درس خبرنگاری یا سینما را نخواندهایم و تنها با عشق به این رشته ورود کردهایم؛ عشقی که از آغاز آن روز به روز بیشتر میشود تا در نهایت همچون درختی سایه خود را برای دیگر عاشقان سینما باز کند.
روز گذشته در تقویم ملی، روز سینما بود و ما این روز را تبریک میگوییم.
خبرگزاری صبا به مناسبت روز ملی سینما از تعدادی از خبرنگاران سینمایی خواسته که در چند خط از حس خود به این شغل و یا روز ملی سینما بگویند.
محمدصالح حجتالاسلامی خبرنگار سینمایی، سینما را به سبد میوهای تشبیه کرد و درباره حس خود به آن گفت که میخوانیم: «سینما برای من همچون سبدی پر از میوه است. راستش تقریبا هیچ میوهای نیست که دوستش نداشته باشم، سینما هم در نظرم همینطور است. اگرچه در میان میوهها برخی بیشتر دلبری میکنند و برخی هم نارس، بی مزه، تلخ و یا حتی لک دار و آفت زده هستند، اما نمیتوان از میوهها چشم پوشی کرد و اهمیت، خاصیت و لذتشان را نادیده گرفت.
سینما هم در دوران ما همین حکم را دارد، گاهی شیرین، گاه ترش و گاهی هم ملس؛ در ذهن و دلمان حک میشود؛ جوری که مدام ما را سوی خود دعوت میکند حتی اگر تلخ و گسش را هم چشیده باشیم.
چه خوب که خاک حاصلخیز کشورم پر است از احساس و استعداد هنرمندانی که سهمی شیرین در سبد فرهنگی این جهان رنگارنگ دارند و من، یک سینما دوستِ سینمانویس که هر از گاهی هم هوس میکنم در حد یک تمرین خیلی کوتاه، دستی بر آتش تولید اثری شبه سینمایی داشته باشم، در این فضا به دنیا آمده و زندگی میکنم و به سهم خودم یکی از هزاران حلقه این هنر صنعت جذاب و تاثیرگذار هستم.
این روزها باغ هنرمان دچار بحران حضور مهمانی ناخوانده و مهلک است. سختیِ کار برای خالقان پرتعداد اثر و همینطور طیف وسیع روزنامهنگاران سینمایی اعم از خبرنگار تا منتقد دو چندان است. دلمان برای دور هم فیلم دیدن در سالنها تنگ شده و حسرت دیدار هنرمندان به آسمان رفته بر دلمان مانده …
اما میدانیم که این باغ هنر و فرهنگ که هم در آن زیست میکنیم و هم از محصولات رنگارنگش لذت میبریم، کماکان زنده و بارور است و به زودی باز هم سرزنده و پررونق، خاطرهها و افتخارت زیادی برایمان میآفریند.»
آزاده فضلی خبرنگار سینمایی در یادداشت خود درباره حسش نسبت به سینما نوشته است: «از بیستویکم شهریورهای گذشته تا بیستویکم شهریور ۱۴۰۰، اتفاقات زیادی افتاده است که خیلی از آنها خوشایند نبودند، به طوری که حتی حاضر نیستم اسمی از آنها ببرم، اما مسیر جدیدی که در زندگی برایم باز شده بود، جلوه دیگری برایم پیدا کرد؛ اینکه سینما را دیگر مثل قبل نمیبینم و عینک جدیدی به چشمانم زدهام و سینما را طور دیگری میبینم.
از زمانی که به خاطر دارم، طرفدار پر و پا قرص سینما و فیلمدیدن بودم، حتی زمانی که بعضیها اجازه نمیدادند فیلم ببینم اما پنهانی و علنی ادامه دادم و تقریبا همه هم از علاقهام به سینما خبر داشتند و به نوعی دایرهالمعارف سینمایی فامیل به حساب میآمدم ولی نمیدانستم مخاطب حرفهای سینما به حساب نمیآیم. حالا در این لحظه که وارد روز ملی سینمای سال ۱۴۰۰ شدیم، میدانم سینما در خون من است و باز هم مثل همیشه طرفدارش هستم، مخاطبش میمانم، باز هم فیلم میبینم و حتما خودم هم عضوی از سینما میشوم.»
زهرا منصوری خبرنگار سینمایی در این روز به یاد درگذشتگان سینمایی نوشت: «این متن را سنجاق میزنم به یاد همه عزیزانی که در این دو سال کرونایی از دست دادیم، همه آنهایی که از خانواده سینما بودند، همه آنهایی که تنها نامی از سینما را شنیده بودند که حتی خاطرهای محو از آن را به یاد داشتند.
سنجاق میزنم به یاد فرشته طائرپور، خسرو سینایی، کامبوزیا پرتوی، هوشنگ میرزایی، اشکان منصوری و…. .
و وای از یاد اشکان…
وای از یاد او که شیفته سینما بود، در تقلا برای دست و پا کردن جایگاهی در این رسته و رسیدن به قلهها که ناگهان همه رویاهایش به مثابه شمعی در باد افول کرد، همه آرزوهایش سوخت و خاکستر شد؛ این چند خط یادبودی برای همه رفتگان سینماست.
امروز روز ملی سینماست؛ که هنوز هم که هنوز است رد نامش در تقویم ملی برای من و همه دوستداران سینما خوشایند است. امروز روز ملی سینماست؛ سینمایی که در این دو سال نفسهایش به شماره افتاده، اما هنوز امید به احیایش بستهایم؛ سینمایی که حالا همه حواشی آن فروکاسته و دل من برای همانها هم سخت تنگ است. حالا از آن قامت ستبر و سترگش خبری نیست، اما این سینما همچنان نجیب است. من باور دارم که از این مانع هم عبور میکند، این خان را هم پشت سر میگذارد و ما باز دوران شکوه آن را میبینیم.
روز ملی سینما مبارک.»
احمدرضا معراجی خبرنگار سینمایی از ویژگیهای خبرنگار سینمایی بودن و تفاوتی که این حوزه با گذشته داشته است، نوشته که بدین شرح است: «خبرنگاری در حوزه سینما بیشتر بهدلیل علاقه به خود سینما بوده، البته این داستان الان کمی متفاوتتر شده است و خیلیها برای سینماگرها و یا سینماگر شدن وارد حوزه سینما میشوند.
حضور سینماگران در فضای مجازی و صفحههای شخصی اینستاگرام تا حد زیادی برای خبرنگاران حوزه سینما تولید دردسر کرده است. این دوستان با داشتن یک صفحه شخصی که مثلا چند میلیون فالوور دارد، خود را رسانه میدانند و بارها پیش آمده که خبر یک فیلم یا سریال از پستهای اینستاگرامی این بازیگران لو رفته است.
سینماگران فعلی اصولا نقد را برنمیتابند و یا اگر خبری مطابق میل آنها نباشد، شروع به جوسازی علیه آن خبرنگار و رسانه میکنند. البته که دلیل این رفتار سینماگران به حضور خبرنگارانی باز میگردد که بیشتر کیفکش سینماگران شدهاند و جایگاه خبرنگاران حرفهای را متزلزل کردهاند.
در پایان باید گفت خبرنگاران حرفهای این حوزه به حق جزو زحمتکشترین و با سوادترین افراد هستند.»
رکسانا قهقرایی خبرنگار حوزه سینما با اشاره به شرایط کرونایی موجود که گریبان سینما را گرفته، در متنی نوشته است: «خبرنگاری سینما برای من از هر لحظه زندگیام آغاز میشود. صبحهای پرمشغله تنظیم و ارسال خبر و عصرهای و شبهای مستمر مبتلابه امری لذتبخش و عمدتا جشنوارهای که نامش مزین به سینما است. اگرچه این را بیشتر به روزهایی غیر از این میتوانم نسبت بدهم، اما حالا که کرونای همهگیر ما را که مستثنا نکرده هیچ، یقهمان را هم به یمن بیتدبیری و بدتدبیری مسئولان سفتتر چسبیده است، بیش از قبل دلتنگ سینما هستیم.
تجربه تماشای دسته جمعی فیلم، خندیدن و گریستن توامان و دورهمیهایی که بدون دلهره از عطسه یا سرفه بغل دستیمان به بهانه این و آن جشنواره و اکرانهای خصوصی رقم میخورد، اما سرشار از خاطره و سرآغاز ایدهها و سرفصل همکاریهای تازه بود. چه قریب به نظر میآید آن روزها و چه غریب است سینما این روزها… (خطاب به سینما: روزت مبارک)»
و در پایان فرانک آرتا روزنامهنگار، نزدیکترین هنر به زندگی را سینما دانست و نوشت: «به نظرم نزدیکترین هنر به زندگی «سینما» است. همان گونه که جریانِ زندگی همه وجود آدم را در بر میگیرد، زیستن با «سینما» هم تداعی کننده همین وضعیت است، به همین دلیل کمتر کسی را میشناسم که عاشق باشد و با سینما، پاره وقت نردِ عشق ببازد. اگر عاشقش باشی تمام لحظات زندگیات مال او میشود، اگر هم عاشق نیستی که تکلیفت کاملا مشخص است! من هم در تمام این سالهایی که برای سینما کار کردهام، مزه عشق را با آن چشیدم، البته همیشه شیرین هم نبوده، تلخی، خستگی، بی وفایی، حسرت هم داشته! اما مگر گل بی خار دیدهاید؟ هر چیزی لذت توام با درد دارد؛ سینما هم روش!
امروز که «روز ملی سینما» است شاید یادآور این نکته برای خودم باشد که هر چه پیش میروم، میفهمم بدون سینما زندگی برایم تهی است. او سالهاست که یار غار من شده و پناهگاهم …
خلاصه عاشقی بد دردی است، اما به لذتش میارزد. این روز را به همه عاشقان سینما تبریک میگویم.»
من فروغ گشتیل هستم خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا و روز سینما را به اهالی فرهنگ و هنر به خصوص خبرنگاران آن تبریک میگویم.
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است