جذابیت پنهان بورژوازی یا فرار کن آزیتا! فرار کن! | پایگاه خبری صبا
امروز ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۶
یادداشت دانش اقباشاوی بر فیلم «ایده اصلی»

جذابیت پنهان بورژوازی یا فرار کن آزیتا! فرار کن!

دانش اقباشاوی کارگردان سینما در یادداشتی به فیلم «ایده اصلی» و سوژه آن که به زندگی بورژوازی پرداخته است، نگاه کرده است.

به گزارش خبرگزاری صبا، دانش اقباشاوی کارگردان، نویسنده و بازیگر در یادداشتی به بررسی فیلم در حال اکران «ایده اصلی» ساخته آزیتا موگویی پرداخته است.

متن یادداشت وی که در اختیار صبا قرار گرفته بدین شرح است: «آیا کسی پیدا می شود که راست ش را بگوید و صریح و روشن و زنده و سرراست به ما نشان دهد که این پورش سوارها و این مازراتی سوارها و این شاداب لاکچری های ایرانی چگونه پول در می آورند؟ چونکه در این دیار و در این زمانه ، هر جور حساب کنی می بینی که هر درآمد استاندارد و سالمی در هر حوزه ای هم که باشد، باز هم کفاف تامین مخارج نجومی این سبک از زندگی ها را نمی دهد.

آیا نیاز نداریم که فرد مطلع و هنرمندی یافت شود تا پاشنه هم کشیده و پنهانی های جذاب بورژوازی را عیان کند.
اتفاقا، جذابیت های زندگی های بورژوایی همیشه عیان بوده اما راههای رسیدن به این جذابیت ها در طول تاریخ ، با روبناهایی ذهنی و پیچیده در اعماق نهانخانه ها و هزارتوهای تاریکخانه ها پنهان شده است.

این روزها اما یکی پیدا شده که لابه لای سرگرم کردن تماشاگر؛ گرای اصول و قواعد سرخوشی این اقلیت خود موفق پندار را داده است.

آزیتا موگویی در یک داستان‌گویی سینمایی که در خلا اتفاق نمی افتد و تاریخ، جغرافیا و شخصیت پردازی های زنده و گرم دارد به ما لطف کرده و با استفاده از مهارت هایی که طی سالیان فعالیت در سینما کسب کرده و با برخورداری از عوامل موثر و کاربلد ی چون علیرضا برازنده (مدیر فیلمبرداری)، بهرام دهقانی(تدوین گر)، تیم مسلط کارگردانی و تولید و گروه بازیگران معتمد به نفس و بذله گو اش توانسته تا بخشی از ساحت این اسرار را هویدا کند.

مثلا «ایده اصلی» تا حدود زیادی موفق شده تا این راز را افشا کند که چگونه تخصص، تعهد، پشتکار، تجربه، مطالعه کتاب ها و شرکت کردن در سمینارهای موفقیت؛ تاثیر چندانی در خود شکوفایی افراد ندارد و پیروزی های مادی و حرفه ای بیشتر ، مرهون تسلط بر بازی های پیچیده ی قمارگونه است تا توانایی های شخصی و پاکیزگی های درونی.

آزیتا موگویی انتخاب کرده تا در انتخاب های شخصیت های فیلم ش دخالت نکند و اجازه دهد تا آنگونه که درام پر کشش ش نیاز دارد ، این بی آرمان های شوخ طبع ؛ کشمکش ها و نیرنگ هایشان را بی رودربایستی تا انتها ادامه دهند و تماشاگران را در درک این تجربه سهیم گردانند که این جهان محل تضاد منافع است و شوخی های روزگار بیشتر یک رونمای ملوس برای تلطیف خشونت جدی جنگ های زیربنایی دارایی هاست.

موگویی از مواجهه با سوتفاهم ها و ملامت ها، ترسی به دل راه نداده و با تسلط و صداقت درباره فضایی که قرار است قصه اش را در آن تعریف کند، از انواع و اقسام ابزار و امکانات و اشربه و اطمعه و خصلت ها و تفریحات جهان فیلم ش به قاعده و باورپذیر استفاده کرده است.

او باکی ندارد که شخصیت های «ایده اصلی» مازراتی و بنزسوار شوند، علف بکشند و شراب بنوشند، پوکر بازی کنند و نظربازی کنند؛ چراکه می داند هنرمند فلج نمی تواند اثری خلق کند و باور دارد که دروغ هنرمند را فلج می کند. پس راستش را می گوید و راستش هم یک چیزهایی در همین مایه های « ایده اصلی» است. البته تجربه ساخت این فیلم برای آزیتا موگویی هم یک فرصت محسوب می‌شود و هم یک تهدید.

ارتباط گسترده و لذت بخش اثر با انبوه مخاطب پرسش گر و تشنه ی جذابیت فرصت دلچسب و شیرینی ست که خالقین هر فیلمی را شاداب می کند که این مهم به شکل مفصلی در حال پیشروی است و باعث خوشحالی.

و اما تهدید! راست ش را بخواهید یک ضرب المثل اسپانیایی وجود دارد که می گوید: به آنکس که راست ش را می گوید یک اسب دهید تا هر چه سریع تر از شهر بگریزد. خب! آزیتا موگویی در فیلم «ایده اصلی» راستش را گفته است.

و حالا! طبق پیش بینی های اسپانیش و تجربه های ایرانی به احتمال قوی نگرانی هایی نیز در پی آن خواهد آمد ؛ نگرانی از تهدیدهایی که شاید، کارگردان راستگوی ما را نیازمند به داشتن یک اسب و یک ندا کند.

اسبی برای دور شدن از شهر و ندایی که بگوید: فرار کن آزیتا! فرار کن! آنها راست ش را شنیدند!!!»

دانش اقباشاوی
شهریور ۱۳۹۸»

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است