رنج‌هایی که روح انسان را جلا می‌دهد | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۲۶
نگاهی به مفهوم خانواده و زندگی در سریال «می خواهم زنده بمانم»:

رنج‌هایی که روح انسان را جلا می‌دهد

مریم قربانی نیا در یادداشتی به مفهوم خانواده و زندگی در سریال «می‌خواهم زنده بمانم» پرداخته است.

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا،مریم قربانی نیا روزنامه نگار و منتقد سینما و تلویزیون در در یادداشتی به بررسی سریال «می‌خواهم زنده بمانم» ساخته شهرام شاه‌حسینی پرداخت.

در متن این یادداشت می‌خوانیم: «چه چیزی در «می خواهم زنده بمانم» وجود دارد که می‌تواند آن را به عنوان یک اثر قابل قبول در نمایش خانگی مطرح کند؟ محمود درویش شاعر مطرح جهان عرب می‌گوید: اندوه کسی را نکشت اما ما را از همه‌چیز تهی ساخت. این شاید مهم‌ترین گزاره ساخت سریال «می‌خواهم زنده بمانم» است؛ اینکه ساختمان یک اثر روی یک اندوه بزرگ استوار شود، دقیقا همان چیزی است که به گفته شاعر عرب زبان می‌تواند تمامی معانی را از درون تهی سازد. عشق و خانواده و باور به بودن همگی رنگ می‌بازد و این تازه شروع یک اتفاق است.

فیلمساز با هوشمندی و با انتخاب درست زمان تاریخی به داستانی که روایت می‌کند رنگ باورپذیری بخشیده است. گویی از پس یک رخداد بزرگ همچون جنگ و گذر از ناملایمات روزگار بعد از تحول بزرگ، این مردمان عادی هستند که در مسیر تلاش برای یافتن زندگی بهتر تمام تار و پود پیکره خود را به دست سیلاب حوادث می‌سپارند.

«می‌خواهم زنده بمانم» واژه دقیقی برای نسلی است که در شکل گیری سرنوشت خود کمترین تاثیر را داشته و جبر موقعیت و تاریخ و متاثر از رخدادهای پیرامونش تنها سعی کرده است تلخی اتفاق‌ها را کمرنگ کند. سکانس مرخصی آمدن پدر هما حقی از زندان و صحنه رقص و شادی در خانه و حتی سکانس ابتدای سریال پیش از آنکه یک تراژدی تلخ رخ بدهد، همگی نشانه‌هایی است از یک تلاش جمعی در میان خانواده‌های ایرانی در میانه دهه جنگ و مرگ و تلخی‌های بسیار که سعی می‌کنند زندگی کردن را به خوبی مشق کنند.

سریال شهرام شاه حسینی در مدح زندگی است؛ اساسا آنچه که بیش از هر چیزی در سریال روی آن تاکید می‌شود خانواده محوری و تشکیل خانواده و لزوم حفظ ارکان زندگی است. اکسیر عشق به خوبی درون قصه شخصیت‌ها را به نرم خویی پیش می‌برد و این تمامی آن چیزی است که می‌توان از مفهوم زندگی متعالی و عشق دریافت کرد.

مفهوم خانواده و خلا نداشتن آن در کاراکتر عماد بیش از هر شخصیت دیگری نمود دارد. او بیش از هر انسان دیگری ارزش داشتن رفیق و خانواده را می‌فهمد و در نهایت هم جان به راه ارزش‌هایی می‌دهد که آدم‌های اطرافش بویی از آن نبرده‌اند. کاوه نیز با آشنایی و عشقش نسبت به شیوا و عشقی که به خانواده و عمویش دارد نمونه دیگری از جان فشانی را بازتعریف می‌کند.

در باور کلی آن چیزی که می‌تواند روح انسان را بزرگ کند، به اندازه میزان رنجی است که در طول حیات زندگی درک می‌کند. جلای روح گویی از رهگذر رخدادهایی است که موجب رنجش انسان می‌شود و داستان سریال «می‌خواهم زنده بمانم» روایتی از رنج انسان‌ها در گذر رخدادهایی است که به تعالی روح منجر می‌شود.»

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است