«ایده اصلی» جامعه‌شناسی سینمایی درباره روزگار معاصر است

به گزارش خبرگزاری صبا، رضا صائمی منتقد سینما و تلویزیون در یادداشتی به بررسی فیلم در حال اکران «ایده اصلی» پرداخته و آن را فیلمی متناسب با شرایط روز و نوعی جامعه شناسی سینمایی درباره وضعیت معاصر دانسته و شمایل معمایی آن را براغی پرداختن به سوژه مناسب دانسته است.

متن یادداشت وی که در اختیار صبا قرار گرفته بدین شرح است: «فیلم «ایده اصلی» در یک خوانش برون متنی واجد چند نکته قابل تامل است؛ اولا به سوژه ای می پردازد که سویه های اقتصادی و اجتماعی جامعه امروز و مناسبات آن را آسیب شناسی می کند و سعی کرده فساد مالی را در یک بستر دراماتیک مورد بازنمایی قرار دهد. با این حال سازنده فیلم را قربانی سوژه نکرده و روایت ساختاری آن در یک فرم سینمایی صورت بندی شده و از مضمون زدگی پرهیز می کند. نکته جالب فیلم در همین نکته است. به این معنا که فرم و طراحی موقعیت پیچیده و چندلایه قصه خودش به عنصری برای طرح و بازنمایی محتوی تبدیل می شود.

به عبارت دیگر ساختار قصه واجد دو کارکرد است. یکی کارکرد دراماتیک و درون متنی که صورت قصه را شکل می دهد و شمایلی معمایی دارد و دوم از طریق همین فرم و ساختار به تبیین چگونگی شکل گیری فساد مالی و مناسبات های درون متنی آن دست می زند. از این حیث «ایده اصلی» را می توان فیلمی متناسب با شرایط روز و نوعی جامعه شناسی سینمایی درباره وضعیت معاصر دانست. واقعیت این است که سینمای ما کمترین تعامل و همکاری را با مسائل اقتصادی جامعه داشته و گویی از آن گریزان است اما «ایده اصلی» فارغ از ضعف و قوت های دراماتیکش از این حیث که به اقتصاد توجه داشته و قصه خود را با چالش های این حوزه پیوند زده، اثری قابل تامل است.

«ایده اصلی» فیلمی به کارگردانی و تهیه‌کنندگی آزیتا موگویی و نویسندگی امیر عربی تولید سال ۱۳۹۷ است و خلاصه داستان ذیل را دربر می گیرد: ایران و اسپانیا برای راه اندازی یک پروژه بزرگ در جزیره هندورابی در جنوب ایران به توافق رسیده‌اند، شرکت‌ها و افراد بسیاری به طمع برنده شدن در این مناقصه شرکت کرده‌اند. مهندس سعید پارسا که چندسالی است از همسرش رویا عضدی جدا شده و رییس یکی از شرکت‌ های حاضر در مناقصه است. دیگران نیز با اهداف متفاوت سعی در برنده شدن در این مناقصه سرنوشت ساز را دارند. رسیدن به موفقیت برای آدم‌ های این قصه منجر به پیچیدگی‌ هایی در روایت آن می‌ شود.

قصه فیلم هم اگرچه ضعف های فیلمنامه ای دارد که در جای خود می توان مفصل درباره آن بحث کرد، از حیث مضمون و تازگی قابل توجه است و طراحی چند لایه و پیچیده ای دارد که هم از یک سو تعلیق آفرینی آن را پررنگ تر می کند و ضرب آهنگ و ریتم تندی به آن می بخشدکه در جاهای نفس گیر است و هم از پیش بینی پذیر بودن آن جلوگیری می کند به طوری که همواره از مخاطب جلو می افتد و هر بار پیش بینی های او را به هم می زند. توجه به لوکیشن و جغرافیای قصه یکی از امتیازات مهم فیلم است که فارغ از کارکردهای زیبایی شناختی، ایجاد تنوع و تعدد آن، فیلم را به اثری خوش آب و رنگ و جذاب از حیث بصری بدل کرده که فرصت تماشای یک لذت تصویری را برای تماشاگر ایجاد می کند.»

انتهای پیام/