موسیقی زنده به برنامههای تلویزیون جان میدهد
احمدرضا معراجی – اینکه تصمیمگیران فرهنگی در تلویزیون دولتی ایران چرا تماشای ساز را ممنوع کردند و از طرفی استفاده از موسیقی زنده در تلویزیون به پایینترین حد خود رسید، یکی از مولفههایی است که میتواند مورد بحث قرار بگیرد.
اساسا همین نگرش منفی به موسیقی بود که در دوران رشد و نمو صنعت موسیقی و شکوفاییهای موسیقی کشور باعث شد صدا و سیما با ریزش مخاطب روبرو شود. اگر نگوییم تمامی دلزدگی مخاطب به این موضوع بستگی دارد؛ میتوانیم به طور قطع بگوییم که یکی از چند مولفه اصلی برای دور شدن مخاطب از تلویزیون نشان ندادن ساز و پخش نشدن موسیقی زنده است.
تلویزیون البته در چند سال اخیر تصمیم گرفت کمی از این موضع خود کوتاه بیاید و هر از گاهی در یکی از شبکههای سیما تصویری از ساز ایرانی به نمایش در میآمد که تا مدتها محل بحث در فضای مجازی بود.
گسترش فعالیتهای مرکز موسیقی سازمان صدا و سیما و دعوت از خوانندههایی که تا پیش از این در تلویزیون حضور نداشتند نشان از تلاش مدیران تلویزیون برای بازگرداندن اعتمادی بود که خودشان به خوبی میدانستند با یک تاکتیک اشتباه از مخاطب سلب کرده بودند.
مهمترین و شادترین باکس برنامههای تلویزیونی ساخت برنامههای ترکیبی ویژه عید نوروز است؛ ویژه برنامههایی که سعی میکند اوقات فراغت بهتری را برای مخاطب ایجاد کند. همواره حضور خوانندگان مطرح پاپ در ویژه برنامههای نوروزی و اجرای پلی بک برخی از قطعات پرطرفدار به عنوان عضو ثابت برنامههای نوروزی در سالهای مختلف وجود داشته است، اما کمتر برنامهای در طول این سالها به یاد میآوریم که با اجرای موسیقی زنده طراوت و شادابی بیشتری به مخاطب بدهد و فصل بهار را با سرودهای مناسبتی خوب و به صورت زنده مژده دهد.
برنامه «نوروزترین نوروز» که در روزهای نوروز ۱۴۰۰ از شبکه پنج سیما پخش شد توانست در ویژه برنامه شب عید خود با بهرهمندی از موسیقی زنده و حضور مهمانان و خوانندگان مطرح کشور و همچنین بازخوانی قطعات خاطرهانگیز سالهای دور و نزدیک توسط یک گروه کُر به صورت زنده و در بخشهای مختلف برنامه فضای متفاوتی را در بهرهمندی از موسیقی ایجاد کند که تجربههای نوینی را پیش روی برنامهسازان قرار میدهد. توجه به اشعار مناسب و ترانههای محبوب که پیامآور شادی است به بهتر شدن فضای موسیقیایی برنامه کمک کرد و توانست مخاطبان بسیاری را راضی پای تلویزیون نگه دارد.
بنابراین آنچه مسلم است اینکه گاهی تغییر نگرشهای قدیمی و به روز کردن تفکراتی که در روزگاری حکم تیغ دو لبه را برای مدیریت فرهنگی داشته است، میتواند به بهبود شرایط روحی و امیدآفرینی در جامعه منجر شود.