مکان/ هنر/ زمان/ معاصر | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۰۲

مکان/ هنر/ زمان/ معاصر

سعید فلاح فر در یادداشتی به اهمیت و نقش مکان به مثابه محل برپایی نمایشگاه های هنری پرداخته است.

به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی خبرگزاری صبا، سعید فلاح فر منتقد و کارشناس هنری در یادداشتی به مساله ارتباط مکان با یک نمایشگاه هنری پرداخته است.

متن یادداشت که در اختیار صبا قرار گرفته بدین شرح است: «چندی پیش به قصد تهیه یک گزارش تصویری به موزه فرش رفتم. یکی از مراقبین آثار تذکر داد که عکاسی از فضای موزه ممنوع است. با اصرار رضایت داد که برای این ممنوعیت توضیح دهد. پرسید: «اینجا کجاست؟» گفتم موزه فرش. گفت: «پس فقط از فرش ها عکس بگیر.» این استدلال و تفکیک مکان و اثر در موزه برایم تعجب برانگیز بود چراکه موزه برخلاف انبار کالا در ساده ترین تعاریف هم معنای پیچیده و مرتبطی از «فضای نمایش اثر» یا به عبارتی چیستی و چرایی و چگونگی ارائه «اثر» در «مکان نمایش» دارد. از این تفکیک «اثر» و «مکان» به یاد نمایشگاه های متعدد هنرهای تجسمی افتادم که اغلب تنها رابطه ای فیزیکی و هندسی با محل برگزاری دارند و کمتر می توان در مجموعه نمایشگاهی کارکرد ارتباطی بین مکان و اثر پیدا کرد. (حتی گاهی دلیلی برای ارجحیت یک نمایشگاه فیزیکی بر نمایشگاه مجازی هم وجود ندارد.) تا جایی که انتقال این آثار به مکانی دیگر، کمترین تاثیری در ارزش های هنری آثار ایجاد نمی کند. در واقع در این نمایشگاه ها، افزوده ای از معانی «مکان» و شیوه نمایش وجود ندارد تا در این جابه جایی از دست برود. از طرفی در معماری معاصر؛ کیفیت مکان ها هم ارتباط تنگاتنگی با نمایش و حضور این دست آثار دارند.

در حوزه های ادبیات و سینما و موسیقی نمی دانم، اما در حوزه هنرهای تجسمی؛ هنر معاصر تنها در زمان و مکان معین واقع می شود. به عبارتی در هنر معاصر، معنایی مستقل از این دو بردار برای آثار هنری متصور نیست و یا حداقل اگر باشد، تصوری ابتر است. در مورد هنر معاصر؛ در «کمال» اثری که فارغ از زمان و مکان معین، قابلیت نمایش داشته باشد، یا به عکس، تنها در محدوده آتلیه شخصی هنرمند و بدون انتساب به بایدهای فضا و زمان باقی بماند، باید عمیقاً شک کرد. آیا این تعبیر اشاره ای به همان معنای وسیع «عصر» (به معنای «زمان» و «مکان وقوع زمان»، مثل کمیت و کیفیت عصر یخبندان، عصر حجر، عصر ماشین و…) در ترکیب «هنر معاصر» نیست؟

«زمان» حتی به «زمانه» قابل تعمیم است و معنای «مکان» را هم می توان در مفهوم گسترده ی «فضا» و در نتیجه؛ پیچیده تر از تعریف سه بعدی مکان فرض کرد. بدون این همزیستی متقابل و درک این مفاهیم، هنر معاصر از اصالت تهی می شود. البته این الزام فراتر و همه گیرتر از آن چیزی است که تنها در چهارچوب محدود «هنر محیطی» مورد توجه قرار می گیرد.

در تعریفی ساده؛ «فضا» عبارت است از یک گستره سه بعدی محدود یا نامحدود که اجسام و رویدادها در آن رخ می دهند. اگر اثر هنری را ماده و نمایش عمومی آن را نوعی رویداد تلقی کنیم، ناچار وقوع آن نیاز به فضا دارد. اگر چه با این تعریف، با کمی اغماض، می توان فضای مجازی را هم برای وقوع این واقعه در نظر گرفت. در تعاریف نوین این مفهوم در قالب «فضا ـ زمان» شناخته می شود. با این که فضا در قالب معماری و حجم های ساختمانی به وجود می آید، اما در تحلیل معنایی، اجزاء و ابعادی وسیع تر از حدود درونی و بیرونی احجام و ابعاد سه گانه دارد. همانقدر که تناسب هندسی ماده و مکان در مقام محاسبه و اثبات ساده است، استنتاج تناسب مفهومی در ظرف و مظروف می تواند دشوار و محل تقابل و منازعه باشد.

گوتفرید ویلهلم لایبنی ‏ (۱۶۴۶–۱۷۱۶) فیلسوف، ریاضیدان و فیزیکدان آلمانی به جای آن که فضا را موجودیت مستقلی بداند که در فرا و ورای ماده وجود دارد، بر این باور بود که فضا چیزی جز روابط فضایی میان اجسام در جهان نیست: «فضا یعنی چیزی که از در نظر گرفتن مکان‌ها با هم نتیجه می‌شود.» به هر حال به نظر می رسد این تعریف انتزاعی، چه مکان را مفهومی مادی بدانیم، چه مفهومی منتج از روابط اجسام، در این مبحث روشنگرتر از تعاریف دیگر باشد.

«زمان» هم یک بردار فیزیکی قابل درک و تقریباً غیرقابل تعریف است. چیزی شبیه به معیار سنجش ترتیب وقوع رخدادهای پس و پیش. اما «زمانه» علاوه بر زمان برداری و وقت به عوامل دیگری از جمله؛ ویژگی های اجتماعی زمان حال، وقایع موثر سیاسی و اقتصادی و علمی و وضعیت روحی و… و به ویژه سطح کیفی درک آن هم وابستگی دارد.

آنجا که سخن از «درک» پیش می آید، ناچار باید به لمس و درک عوامل انسانی پرداخت که در مورد آثار هنری مربوط به درک و احساسات دریافتی عوامل انسانی، شامل؛ هنرمند، منتقد، مخاطب و… خواهد بود. «زمانه» بدون در نظر گرفتن تجارب زیستی، کنش ها و واکنش های مرتبط با این عوامل انسانی، محقق نخواهد شد. همچنین این نوع تجربه جمعی قطعاً با برخوردهای فردی و مستقل مخاطب و اثر هنری قابل قیاس نیست. اگر مشخصات تحت کنترلی مثل جایگیری شهری محل نمایش، صدا و موسیقی، رنگ، نور، دما، چیدمان، مبلمان و دکوراسیون، فاصله و ارتفاع و جهت دید ناظر، نظر و سلائق و طبقه اجتماعی سایرین، اخبار روز، ارتباطات فیزیکی، مسیر و ترتیب بازدید، پذیرایی، مراودات و معاشرت های جمعی و… را که عوامل ملموس تری هستند، به فهرست بالا اضافه کنیم، تجربه ای متفاوت و گسترده تر از یک مواجهه فردی مخاطب با اثر پدیدار می شود. عواملی که مستقیماً بر روی احساسات و درک عوامل انسانی نمایشگاه تاثیر می گذراند و ممکن است در جهت خواسته های طراحی شده هنرمند باشند و یا احتمالاً احساسات و درک متفاوت و پیش بینی نشده ای را ایجاد کنند. ممکن است خنثی و منفعل باشند یا باعث تغییر معانی و مفاهیم شوند. ممکن است خودآگاه باشند و یا ناخودآگاه. برای نمونه ای اغراق آمیز؛ تصور کنید چه بر سر عاقبت یک مجسمه شهری خواهد آمد اگر در زیر یک سقف کوتاه رونمایی شود.

این مفهوم «فضا» شامل تاثیر خود آثار و حتی ترتیب نمایش آن ها نسب به یکدیگر نیز می شود. ترتیب موضوعی، رنگ، ابعاد، کیفیت، ارتباطات معنایی، تحریکات احساسی و… همه و همه در سرنوشت مجموعه و تک تک آثار نقش مهمی ایفا می کنند. لازم به تاکید می نماید که؛ یک نمایشگاه معادل تجمیع آثار در کنار هم نبوده و مجموعه نهایی چیزی فراتر از مجموع تک تک آثار است.

با این اوصاف موزه ها، نگارخانه ها و… تنها دیوارهایی برای بالا نگه داشتن تابلوهای نقاشی و یا محل جاگذاری فیزیکی مجسمه و… نیستند و بی تردید با کیفیات و کمیات خود و خصوصاً با داد و ستدهای کیفی و کمی بین مکان و اثر، یا به عبارت کامل تر؛ با امکان گفتگوی اثر و فضا و زمانه، بخشی از رویداد نمایشی آثار خواهند بود. هنرمند معاصر از این ظرفیت آگاه است و از آن در جهت تکامل آفرینش هنری و ابراز گویاتر جهان بینی و تعاریف هنری خود بهره می گیرد. همانطور که میان نمایش مستقیم آثار خود و تلنبار آن در فروشگاه های هنری و نمایش تصاویر آن ها در صفحات و نمایشگرهای مجازی دست به انتخاب می زند.»

انتهای پیام/

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است